در حوزه رفتارهای زیست محیطی[۳۷] بیشتر از هر موضوع دیگر در مورد نگرش زیست محیطی مطلب و پژوهش انجام شده داریم. بسیاری ازمردم به خاطر نگرشهای خود حتی جان خود را نیز از دست میدهند. طرفدار حفظ محیط زیست و هوای پاک بودن، طرفدار بازیافت مواد[۳۸] و کنترل جمعیت[۳۹] بودن همه نمونه هایی از نگرش افراد میباشد.
همانطور که ملاحظه می شود سه مفهوم رفتارشهروندی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی هرکدام جنبههایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان میکنند و میتوان گفت وجه مشترک همه آن ها آگاهی یا شناخت میباشد. برای کنترل ، تغییر و یا ایجاد هرکدام از این مفاهیم آشنایی با مهارت های ذهنی یا شناختی و فراشناختی امری ضروری به نظر میرسد. در دیدگاه یادگیری شناختی، به واسطههای شناختی در شکل گیری نگرشها تأکید شده است. در این دیدگاه ها به کیفیت استدلال، تفکر، نحوه پردازش اطلاعات، آموزش مهارت ها برای تغییر و ایجاد نگرشها و پردازش شناختی توجه شده است. طبق این رویکرد شیوه هایی چون آموزش، آگاهی دادن، تعهد، توافق و تاثیر رفتاری برای تغییر نگرش ارائه شدهاند. بنابرین میتوان از آموزشهای مختلف برای ایجاد و تغییر رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی استفاده کرد. که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دو روش فراشناخت و ذهن آگاهی خواهیم پرداخت. زیرا تحقیقات گذشته نشان داده اند که این دو روش در زمینه تغییر و اصلاح شناختها و یادگیری مطالب اثرات مفیدی داشته اند. همچنین هر دو روش از مؤلفه های مشترکی چون خود تنظیمی[۴۰] و خودکنترلی استفاده میکنند. در حالیکه تفاوتهایی در روشها و راهبردها با هم دارند (ولز[۴۱]، ۲۰۰۵).
فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول[۴۲] (۱۹۷۶) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه میتوان از آن ها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. در سالهای اخیرتاکید زیادی بر آموزش با هدف پیشبرد مهارت های فراشناختی[۴۳] و ترغیب فعالیتهای فراشناختی در بین افراد شدهاست. یادگیری “راهبردهای شناختی” و “فرا شناختی” را در بر میگیرد. راهبردهای شناختی به راهبردهایی که افراد برای یادگیری به خاطرسپاری، یادآوری و درک مطلب از آن ها استفاده میکنند اشاره دارد. این راهبردها هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیدهتر که به درک و فهم نیازمندند کاربرد دارد (بمبوتی[۴۴]، ۲۰۰۸). فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم دربرگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت[۴۵] یا کنترل می کند (موسس و بیرد[۴۶]، ۲۰۰۲). بیشتر فعالیتهای شناختی به عوامل فراشناختی بستگی دارند که برآنها نظارت دارند و کنترلشان میکنند. علاوه براین، اطلاعاتی که از نظارت فراشناخت منشعب میشوند اغلب به صورت احساسات ذهنی تجربه میشوند که می توانند بر رفتار اثر بگذارند. با توجه به تعاریف میتوان دریافت که مهارت های فراشناختی به عنوان یک پردازشگر اطلاعات، نظم دهنده، مهار کننده و نظارت کننده سایرجنبههای شناختی محسوب می شود. راهبردهای فراشناختی، تدابیری هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و هدایت آن ها راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه دسته قرار داد:
۱- راهبردهای برنامهریزی[۴۷]: شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه تحلیل چگونگی برخورد با موضع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.
۲- راهبردهای کنترل و نظارت[۴۸]: ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود، مانند نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه.
۳- راهبردهای نظمدهی[۴۹]: این راهبردها، باعث انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده میشوند و به او کمک میکنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشتهباشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، ۱۳۸۰). برنامهریزی، نظارت و نظمدهی، سه مهارت اساسی هستند که به ما اجازه میدهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم (وولفولک[۵۰]، ۲۰۰۱).
مجهز کردن افراد به مهارت ها و راهبردهای فراشناختی، آنان را قادر میسازد با افزایش آگاهی در مورد رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی و سپس کنترل ونظارت مناسب برآنها، خواسته ها و انتظارات عدیده موقعیتها ی سازمانی، شرایط اجتماعی و زیست محیطی را برآورده سازند.
مفهوم دیگری که به آگاهی شناختی، اجتماعی ومحیطی انسان کمک می کند ذهن آگاهی میباشد. ذهن آگاهی به عنوان فرایند توجه کردن به تجارب لحظه به لحظه و همچنین به عنوان ترکیب خودتنظیمی توجه با نگرش کنجکاوانه، پذیرا بودن، و پذیرش تجارب فرد توصیف شده است. همچنین چنان که کابات زین[۵۱] (۲۰۰۳) میگوید ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به طریقی خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون قضاوت و پیشداوری است. از طریق تمرین ذهن آگاهی فرد می آموزد که در لحظه، از حالت ذهنی خود، آگاهی داشته و توجه خود را به شیوه های مختلف متمرکز کند.
منطق ذهن آگاهی، حفظ مهارتهاست که به شخص این امکان را میدهد که به صورت هدفمند از هدایت خودکار[۵۲] که طی فرایند نشخوار فکری عادت شده شکل میگیرد، رها شود. بدین ترتیب توجه فرد به واقعیت در لحظه جلب می شود واحتمال بازنمایی گسترده برای حل مسئله پدید میآید (خوش لهجه، ۱۳۹۰).
آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی واستراتژیهای رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه وجلوگیری از افکار خودکار وباعث گسترش افکار ونگرشهای جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند و در نتیجه ایجاد رفتارهای جدید است (کارجد[۵۳]، ۲۰۰۳). هم اینکه فرد در ذهن آگاهی آموزش دید، میتواند آن را در طی انواع فعالیتها به کار گیرد. ذهن آگاهی باعث می شود هر فعالیتی که فرد در آن درگیر است به چشم انداز وسیعی در فهم وجود خودش منجر شود و افراد را قادر می کند به موقعیتها با تفکر پاسخ دهند و تکانشی عمل نکنند.