از این رو، در این پژوهش نیز نتایج یافته های پیشین مبنی بر نقش مدل ماتریکس در کاهش رفتارهای پرخطرجنسی و از طرف دیگرپایداری و ثبات آن ها در مرحله پس آزمون و پیگیری موردتأیید قرارگرفت. با توجه به برسی پیشینه و تجربیات بالینی پژوهش های بیشتری لازم است تا از این نتیجه حمایت کند.
روش ماتریکس توانسته است باعث کاهش معنی دار رفتارهای پرخطرجنسی و تعدادشرکای جنسی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شود. و همچنین به منظور بررسی بیشتر و مشخص شدن ماندگاری اثر روش ماتریکس بر کاهش رفتارهای پرخطرجنسی و تعدادشرکای جنسی افراد معتادشرکت کننده در پژوهش حاضردو هفته بعد از پس آزمون پیگیری مداخله انجام گرفت که نشان داد رفتارهای پرخطرجنسی و تعدادشرکای جنسی هرچندکه در مرحله پیگیری نسبت به پس آزمون در گروه آزمایش افزایش پیداکرده است اما این تفاوت معنی دارنبوده است.
با توجه به یافته های به دست آمده جهت آزمون سؤال سوم مشخص شد که بین متأهل ها و مجردها در میزان رفتارهای پرخطرجنسی تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین این پژوهش با نتایج پژوهش کلیچمن[۱۱۶](۲۰۰۰) همسو میباشد این محققان در پژوهش خود که به منظور استفاده از روش ماتریکس در کاهش رفتارهای پرخطر جنسی مردان دگرجنس خواه آفریقایی انجام گرفته است تعداد ۱۷ نفر از این مردان را در گروه آزمایش و ۱۷ نفر را در گروه کنترل قرار دادهاند. درتحقیق دیگری راوسون، هابر، ابرت، شاپ تاو و لینگ در۲۰۰۲ درمان مبتنی بر مدل ماتریکس را بر ۱۱۴ بیمار با ۲ تا ۵ سال پیگیری انجام داد در این آزمایش شرکت کنندگان با گروه کنترل که درمان برای آنهاانجام نشد مقایسه شدند. تغییرمعناداری در استفاده مت آمفتامین و رفتارهای پرخطرکه توسط خود فرد مطرح شد در قبل از درمان(۸۶/ .استفاده گزارش کردند)، تنهاپیش بینی کننده در پیگیری وضعیت ازدواج بودکه بیماران متأهل به احتمال بیشتری مت آمفتامین و رفتارهای پرخطر را استفاده نمی کردند. در تبیین این یافته می توان به این موارد اشاره کردکه سوء مصرف کنندگان معمولاًافکارشان شفاف نیست، حافظه ضعیفی دارند و تمرکزشان کم است. اغلب رفتاراجتماعی ضعیفی دارند و عملکرد شغلی و ارتباطات فردی آن ها دستخوش مشکل می شود. مطالعات تصویربرداری مغز معتادان به موادمخدرنشان میدهد در بخش هایی از مغزآنهاکه مربوط به قضاوت، تصمیم گیری، یادگیری و حافظه وکنترل رفتار است، تغییرات فیزیکی رخ داده است(دفترمواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد،۱۳۸۲).
در تبیین کلی تر می توان گفت هدف از استفاده از مبانی و اصول تکنیک های اشاره شده در فوق، افزایش انگیزه درونی برای تغییررفتار و حفظ آن است و در واقع روش ماتریکس به دنبال افزایش انگیزه درونی در افراد برای تغییر رفتارمشکل ساز است و انگیزه درونی باعث می شود تا شخص شروع به تغییر رفتارمشکل سازکند و در ادامه تغییربیشترپشتکارداشته باشد(شاپ تاو، راوسون، مک کان و ابرت، ۱۹۹۴).
محدودیتها
– نیمه آزمایشی بودن پژوهش، یعنی گروه ها رو خودمون انتخاب کردیم اما تک تک افراد به صورت تصادفی گمارش شده اند.
– کمبود امکانات و فضای لازم برای اجرای هر چه بهتر پژوهش
– عدم کنترل متغیرهایی مانند وضعیت خانواده و مسائل اقتصادی
پیشنهادات
با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاداتی در دو قسمت ارائه میگردد:
پیشنهادات کاربردی
همانطورکه میدانیم امروزه جمعیت زیادی دچارسوء مصرف موادمخدرهستند و با توجه به این که امکان دارد این افراد دچاراختلالات روانی شوند. برخی از این ها متأسفانه از طریق تزریق مشترک، تماس جنسی و مبتلا به ایدزشده اندکه شدت این اختلالات ازجمله رفتارهای پرخطرجنسی را دو چندان می کندکه این امر باعث می شودکه افراد مبتلا دست به اعمالی بزنندکه سلامت خود و دیگران به خطر بندازند.
همانطورکه میدانیم در تبیین رفتارهای پرخطر، تنها عوامل روان شناختی دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل تعامل سیستمیک عوامل متعددی چون عوامل محیطی، اجتماعی و فردی میباشد لذا پیشنهاد میگردد به منظور افزایش دقت کارآمدی برنامه های درمانی، در پژوهش های آتی این متغییرها نیزشناسایی شده و روابط ساختاری آن ها با یکدیگر به منظور پیشبینی و شناسایی رفتارهای پرخطرمورد مطالعه قرارگیرند.
-
- – Sadock ↑
-
- ۱ _ Bockting ↑
-
- ۲ _ Rosser ↑
-
- ۳_ Scheltema ↑
-
- ۴ _ Attention deficit hyper activity disorder (ADHD) ↑
-
- ۱_ Rawson ↑
-
- ۲ _ Obert ↑
-
- ۳ _ McCann ↑
-
- ۴ _ Mann ↑
-
- ۵ _ Shoptaw ↑
-
- ۶ _ Ling ↑
-
- ۱ _ Rawson ↑
-
- ۲ _ Sadock ↑
-
- ۱ _ Bokting ↑
-
- ۲ _ Rosser & Schltema ↑
-
- ۱ _ Lindbreg ↑
-
- ۲ _ Boggess & Williams ↑
-
- ۳ _ Bergman & Scott ↑
-
- ۴ _ Gusman ↑
-
- ۱ _ Pinkerton & Abramson ↑
-
- ۲ _ Gusman ↑
-
- ۱ _ Gusman ↑
-
- ۱ _ Berg&Ross ↑
-
- ۱ _ Berg & Ross ↑
-
- ۲ _ Bullock & Room ↑
-
- ۱ _ Nancy & Petry ↑
-
- ۲ _ Charles ↑
-
- ۱ _ Dryfoos ↑
-
- ۲ _ Jrlayz ↑
-
- ۱ _ ketterlinus ↑
-
- ۲ _ Bergman & scott ↑
-
- ۱ _ Davison ↑
-
- ۲ _ Nertle ↑
-
- ۳ _ Goshua ↑
-
- ۴ _ Miller ↑
-
- ۵ _ Donald ↑
-
- ۶ _ Ullete & Lyons ↑
-
- ۷ _ Davison ↑
-
- ۱ _ Desi & Kny ↑
-
- ۱ _ Mhlyng ↑
-
- ۱ _ Kvhln & Arnvld ↑
-
- ۲ _ Goddard ↑
-
- ۱ _ Olweus ↑
-
- ۲ _ Farrington & West ↑
-
- ۱ _ Botler ↑
-
- ۲ _ Adams ↑
-
- ۳ _ Walsh ↑
-
- ۱ _ Reiniger ↑
-
- ۲ _ gessor ↑
-
- ۳ _ Kalichman ↑
-
- ۴ _ Goottfredson ↑
-
- ۵ _ Walsh ↑
-
- ۶ _ Arnet ↑
-
- ۱ _ Diclemente ↑
-
- ۱ _ Fisher ↑
-
- ۲ _ Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders ↑
-
- ۱ _ opiod ↑
-
- ۲ _ metamphetamine ↑
-
- ۳ _ semisynthetics ↑
-
- ۴ _ synthetics ↑
-
- ۵ _ pentazocine ↑
-
- ۱ _ ergot ↑
-
- ۲ _ morning glory seeds ↑
-
- ۳ _ psilocybin ↑
-
- ۱ _ Angline ↑
-
- ۲ _ Rawson ↑