گروه دیگری از نویسندگان، آثار مورد حمایت در حقوق مالکیت ادبی و هنری را به دو اعتبار از یکدیگر تفکیک مینمایند: یکی از حیث موضوع و و دیگر از حیث پدیدآورندگان.
با تقسیمبندی آثار بدین روش، آثار ادبی، عناوین آثار، آثار هنری و آثار رایانهای در دسته اول و آثار با پدیدآورنده واحد و آثار پدیدآمده توسط پدیدآورندگان متعدد در دسته دوم قرار میگیرد. [۳۲]
پارهای از مؤلفان نیز با تقسیم آثار فکری به آفرینههای ادبی و علمی، آفرینههای فنی و هنری، آفرینههای فرعی، چهرهای دیگر از دستهبندی این آثار ارائه کردهاند.[۳۳]
لذا از آنجایی که تقسیمبندی واحدی وجود ندارد، ما نیز ناچاریم به یکی از تقسیمبندیها تمسک جسته و بررسی انطباقی را با توجه به آن انجام دهیم.
بدون تردید یکی از زمینههایی که میتواند در بحث تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از مالکیت فکری بسیار مورد توجه باشد، مطالعه در باب تعارض حقوق کودک با حقوق مالکیت فکری در زمینه ادبی و هنری است. این بدان معنی نیست که تعارض در حوزه مالکیت صنعتی و مطالعه فراگیر آن واجد اهمیت کمی است، بلکه این مفهوم را میرساند که کودکان که در هر دو حوزه نیازمند حمایت ویژه هستند، شاید در حوزه مالکیت ادبی و هنری آسیبپذیرتر باشند. پیشرفتهای امروزی صنعت رسانه و تلویزیون در نگاه اول بسیار رضایتبخش به نظر میرسد؛ فیلمها و برنامه های سرگرم کننده را میتوان با فشردن یک دکمه از سراسر جهان در هر ساعت از شبانهروز دریافت نمود. اما در ورای این رضایت عمومی از پیشرفتهای به دستآمده در این صنعت، نگرانیهای عمیقی در مورد دسترسی بسیار آزاد نوجوانان و کودکان به برنامه های خشونتآمیز و هرزهنگارانه، نهفته است.[۳۴] امروزه در جهان گرایشهای بسیار قوی به محدودسازی این هجمه رسانهای که در حد برنامه های تلویزیونی باقی نمانده و به راحتی در بازیهای رایانهای و مطالب سمعی و بصری موجود در اینترنت نیز یافت میشود، شکل گرفته است. در واقع با افزایش تعداد و انواع رسانه ها، حجم نمایش و انتشار خشونت و دیگر مضامین مضر در رسانه ها نیز افزایش یافته است. به طور کلی، رسانه ها دنیایی را به نمایش میگذارند که در آن رفتارهای ناسالمی مانند خشونت جسمی، رفتار جنسی بدون محافظت، مصرف سیگار و نوشیدن مستکننده ها را بیخطر جلوه میدهد.[۳۵]
علاقه وافر کودکان به رسانه ها و به ویژه رسانه های دیداری مانند تلویزیون، هم میتواند یک تهدید باشد و هم یک فرصت؛ تهدید است از آن جهت که تماشا و عادت به تماشای برنامه های مضر و مخرب میتواند در سیر تربیت و رشد کودک تأثیر منفی گذارد و فرصت است بدان علت که میتوان از این علاقه شدید به منظور آموزش مفاهیم مفید و سودمند و تربیت صحیح کودکان استفاده نمود. این امر نیازمند مدیریت صحیح دولت و قانونگذاری مؤثر دستگاه تقنینی و همچنین همکاری مؤثر نهاد خانواده است. دولت و قوه قانونگذاری باید تدابیری اتخاذ نمایند که پخش آثار مخرب و زیانبار و بهعلاوه دسترسی به چنین مضامینی محدود و ناممکن شود و از دیگر سو والدین نیز موظفند در این کار خطیر به کمک دولت بیایند و مراقب ارتباطات و دیده ها شنیدههای فرزندان خود باشند.
البته منظور آن نیست که باید مانعی در برابر انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات ایجاد نمود؛ بلکه این است که لازم است از کودکان که همیشه و در همه مراحل نیاز به مراقبت ویژه دارند، حمایت به عمل آورد. این مطلب حتی در کشورهایی که مدعی وجود آزادی بیان و نشر افکار به طور مطلق هستند نیز پذیرفته شده است.[۳۶]
البته برای آن دسته از دولتهایی که به عضویت کنوانسیون (۱۸۸۶) برن درآمدهاند، مستند محکمتری برای محدودسازی آثار ادبی و هنری که به زعم آن ها مخالف بعضی مصالح داخلی هستند وجود دارد. ماده (۱۷) کنوانسیون برن، تحت عنوان امکان کنترل پخش، ارائه و نمایش آثار، به دولتهای عضو این حق را میدهد که پخش و ارائه آثار ادبی و هنری را در قلمرو خود محدود سازند. مطابق این ماده: «مواد این معاهده نمیتواند به هیچ ترتیب بر حق دولتهای عضو اتحادیه در برخورداری از حق قانونی برای کنترل، ممنوعیت، پخش و ارائه هر اثر یا محصول خدشه وارد سازد و مراجع صاحب صلاحیت میتوانند در این مورد نظر خود را اعلام نمایند.» با توجه به حساسیتهای موجود پیرامون حقوق کودکان و رعایت مصالح آنان، بیتردید میتوان یکی از مصادیق اعمال این حق قانونی دولتهای عضو معاهده را در حوزه حقوق کودکان جستوجو کرد.
در این فصل قصد داریم به بررسی تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از خلق آثار ادبی و هنری بپردازیم. برای این منظور، این فصل در سه بخش تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از خلق آثار ادبی، تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از خلق آثار هنری و تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از خلق بازیهای رایانهای ارائه خواهد شد. اضافه میشود، در این فصل و نیز فصل بعدی که به بررسی تعارض حقوق کودک و حقوق مالکیت صنعتی میپردازد، سعی شده است حتیالمقدور تعارض حقوق مالکیت فکری و حقوق کودکان در دو مرحله خلق اثر و شناسایی حق مالکیت فکری و نیز اجرای حقوق مالکیت فکری در دو حوزه حقوق خارجی و حقوق ایران مورد بررسی قرار گیرد.
۳- ۱- تعارض حقوق کودک با حقوق ناشی از خلق آثار ادبی
اثر ادبی در حقوق ایران و اکثر کشورها تعریف مشخصی ندارد. کنوانسیون برن (۱۸۸۶) و اصلاحات بعدی آن هم در ماده (۲) خود تحت عنوان آثار مورد حمایت، بدون ارائه تعریفی از آثار ادبی و هنری، صرفاً به احصاء این آثار اکتفاء کردهاست. اما قانون حق تکثیر، طراحی و حق اختراع انگلستان (۱۹۸۸) از معدود قوانینی است که آثار ادبی را تعریف کردهاست. مطابق ماده (۱۰۳) این قانون: «اثر ادبی عبارت از هر اثر غیرنمایشی و غیرموسیقایی است که به صورت مکتوب، شفاهی یا کلامی پدید آمده باشد…».[۳۷]