کاهنی و همکاران(۱۳۷۹) درتحقیقی تحت عنوان بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب نوجوانان در خانواده های گسسته و پیوسته پرداخت نتایج مطالعه آن ها نشان داد، افراد نمونه در خانواده های پیوسته بین آموزش خودکنترلی و میزان اضطراب رابطه منفی وجود دارد اما در افراد نمونه خانواده های گسسته بین آموزش خودکنترلی و میزان اضطراب رابطه وجود ندارد و میزان اضطراب در بین نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد.
سوادی[۹۶](۱۹۹۹) نشان داد، خودکنترلی پایین یک عامل کلیدی برای سوء مصرف مواد در جوانان است. بهرامی خوندابی(۱۳۸۳)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه ی میان خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان به این نتیجه رسید که بین خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط وجود دارد، و هرچه خودکنترلی بالاتر رود کیفیت زندگی بهبود مییابد.
بهرامی خوندابی(۱۳۸۳)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه ی میان خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان به این نتیجه رسید که بین خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط وجود دارد، یعنی هرچه خودکنترلی بالاتر رود کیفیت زندگی بهبود مییابد و در مقایسه ی خودکنترلی دانشجویان دختر و پسر نشان داد که تفاوتی بین خودکنترلی دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد.
مطالعات نشان داد، که افراد هنجاری، وظیفه شناس و سازگار هستند، احساس جهت گیری آشکاری از خود نشان میدهند و احساس مثبتی از بهزیستی روانشناختی دارند .اما این افراد در مواجهه با ابهام تحمل کمی از خود نشان داده و خودکنترلی پایینی نشان میدهند، نیاز بالایی نسبت به ساختار دارند و در برابر اطلاعاتی که نظام ارزش ها و باورهای فردی آن ها را به چالش می کشد، بسته عمل میکنند(برزونسکی و کاک[۹۷]، ۲۰۰۰ ؛ برزونسکی و سالیوان[۹۸]، ۱۹۹۶). تحقیقات انجام شده وسیعی نشان دادند، تنشهای فیزیکی و هیجانی(هینینگ، دی بوت و هیلن[۹۹]،۲۰۰۷ ؛ بلاداستین و برنشتاین راتنز[۱۰۰]،۲۰۰۸)، رابطه مطلوب با دیگران(رایان و دکی،۲۰۰۱ ؛ کاردماس،۲۰۰۷)، عملکرد سازگارانه (کامپسون[۱۰۱] ،۲۰۰۱)، زندگی هدفمند، رشد شخصی و تسلط بر محیط (ریف،۱۹۸۹ ؛ ریف و کینز، ۱۹۹۵)، تفاوت های فردی و سبک های هویت(شکری و همکاران،۱۳۸۶)، خودکنترلی پایین(ساسمن و همکاران[۱۰۲]، ۲۰۰۳ ؛ آدابرادوتیر و رافنسون[۱۰۳]،۲۰۰۲)، به طور معنی داری با بهزیستی روانشناختی افراد رابطه دارد.
آدابرادوتیر و رافنسون[۱۰۴](۲۰۰۲) نشان دادند، دانش آموزانی که رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری دارند، سطح خودکنترلی کمتری دارند و در خطر بیشتری برای مواجهه و سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند. همچنین، هوگلند و لیدبیتر[۱۰۵](۲۰۰۳) نشان دادند، که تمرکز بر رفتارهای فرا اجتماعی دانش آموزان با همسالان، موجب افزایش رقابت های اجتماعی و عدم تمرکز سبب مورد آزار و اذیت واقع شدن دانش آموزان، در ارتباطهای اجتماعی با همسالان، می شود. آنان همچنین دریافتند که محرک های چند جانبه خانوادگی و سطح پایین آموزش مادران، افزایش مشکلات و مسائل رفتاری و کاهش رفتارهای فرا اجتماعی دانش آموزان را پیشبینی میکنند.
سوادی[۱۰۶](۱۹۹۹) نشان داد، خودکنترلی پایین یک عامل کلیدی برای سوء مصرف مواد در جوانان است.
مطالعات انجام شده(بلکلی[۱۰۷]و همکاران،۲۰۰۳ ؛ بارن[۱۰۸]،۱۹۸۹ ؛ بریک[۱۰۹]و همکاران ،۲۰۰۵ ؛ کاشال و کوانتس، ۲۰۰۶)، بین خود کنترلی با تعارض، رفتار، شخصیت، سلامت و بهزیستی روانی ارتباط معناداری نشان دادند.
تحقیقات انجام شده(اشنایدر، ۱۹۸۷؛ استوار[۱۱۰]،۱۹۹۵؛ نسلر و تدسچی[۱۱۱]،۱۹۹۲) نشان دادند، که مردان نسبت به زنان خودکنترلی بالاتری دارند. اگر چه برخی پژوهشگران مانند(پلیگر،۱۹۹۲) تفاوتی را نشان ندادند.
اشنایدر(۱۹۸۷) بیان نمود بالا یا پایین بودن خودکنترلی در افراد به تفاوت در نگرش، رفتار و ادراکات و باورها بستگی دارد(کومر و تامپسون[۱۱۲]،۲۰۰۳). لیسن و جونز[۱۱۳](۲۰۰۰ ، به نقل از زائریان، ۱۳۸۶) در یک مطالعه به این نتیجه رسیدند که بین اضطراب حالت، کمالگرایی، فقدان خودکنترلی، وجدان پایین، ادراک تحریف شده از زمان و سهل انگاری رابطه وجود دارد. همچنین تجربه ناکامی با توانایی پایین خودکنترلی ارتباط نزدیک دارد(وینستوک[۱۱۴]، ۲۰۰۹).
مطالعات انجام شده(بلکلی[۱۱۵]و همکاران،۲۰۰۳ ؛ بارن[۱۱۶]،۱۹۸۹ ؛ بریک و همکاران[۱۱۷]،۲۰۰۵ ؛ کاشال و کوانتس، ۲۰۰۶)، بین خود کنترلی با تعارض، رفتار، شخصیت، سلامت و بهزیستی روانی ارتباط معناداری نشان دادند. تحقیقات انجام شده(اشنایدر، ۱۹۸۷؛ استوار[۱۱۸]،۱۹۹۵؛ نسلر و تدسچی[۱۱۹]،۱۹۹۲) نشان دادند، که مردان نسبت به زنان خودکنترلی بالاتری دارند. اگر چه برخی پژوهشگران مانند(پلیگر،۱۹۹۲) تفاوتی را نشان ندادند. مطالعات نشان داد،کودکان والدین مقتدر سطوح بالاتری از خودمختاری دارند و از صلاحیتهای اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردار هستند و پرخاشگری کمتری از خود نشان می دهند (دیزلندز[۱۲۰]، ۲۰۰۰؛ دمترویچ و بایرمن[۱۲۱]، ۲۰۰۱؛ دورتسکی[۱۲۲]، ۱۹۹۷؛ به نقل از عسکری، ۱۳۷۸).
۲-۲-۱۲- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط سبک فرزند پروی و بهزیستی روانشناختی
یافته های پژوهش احمدی(۱۳۸۱)، در مورد رابطه بین سبک دلبستگی و بهزیستی روانشناختی نوجوانان نشان میدهد، بین سبک فرزند پروری و سازگاری نوجوانان ارتباط معناداری وجود دارد. شک(۱۹۹۸)، لاستر و همکاران(۲۰۰۰)، عزیزی و همکاران(۱۳۸۹)، باغبانی پور(۱۳۷۹)، حمداله زاده(۱۳۸۱)، فرهنگ فلاح(۱۳۸۲)، رئیسی(۱۳۸۶)، و همچنین یافته های پژوهش موسوی شوشتری(۱۳۷۷)، شهسواری(۱۳۸۲)، بیدلی(۱۳۸۲)، شریفی(۱۳۸۳)، امان الهی(۱۳۸۵) و تجلی و اردلان(۱۳۸۹) نشان دادند، مطالعات متعدد نشان دادند سبک های فرزند پروری یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده سلامت روانی است.
شک[۱۲۳](۱۹۹۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه عملکرد خانواده با سلامت روان شناختی، سازگاری تحصیلی و مشکلات رفتاری نوجوانان چینی پرداخته است. یافته های وی نشان میدهد نوجوانانی که عملکرد خانواده خود را نامطلوب گزارش داده بودند، در مقایسه با نوجوانانی که عملکرد خانواده خود را خوب گزارش کردهاند، مشکلات بهداشت روانی و رفتارهای مشکل دار بیشتری داشته اند.
۲-۱۳- جمع بندی