بر اساس پژوهش های به عمل آمده در حوزه رابطه حرمت خود اجتماعی با مشکلات رفتاری ارتباطی و تأیید همبستگی این دو متغیر (پترسون، ۱۹۹۲؛ شواتزر و همکاران، ۱۹۹۲؛ لوچمن و لامپرون، ۱۹۸۶؛ توث و همکاران، ۱۹۹۲؛ سیلورستون و سالسالی ۲۰۰۳) از یک سو و رابطه سبک حل مسئله با افزایش حرمت خود در تحقیقات (درزویلا و گلد فرید، ۱۹۷۱؛ نقل از هاگا و همکاران ۱۹۹۵؛ ویندل و ویندل، ۱۹۹۶؛ کسیدی و لانگ، ۱۹۹۶)، از طرف دیگر، در یک تبیین کلی باید گفت همین که نتیجه این فرضیه تأیید شده خود موید براین است که رابطه حرمت خود اجتماعی پایین با مشکلات رفتاری در نوجوانان مورد آزمایش همبسته است. همچنین حرمت خود اجتماعی بالا با سازگاری اجتماعی و هیجانی همبستگی مثبت دارد و این بعد از ابعاد حرمت خود میتواند به مثابه واسطه ای مثبت و مؤثر برای بهبود مشکلات رفتاری ارتباطی به شمار آید.
به استناد یافته های حاصل از چهار فرضیه فوق می توان استنباط کرد که سبک حل مسئله قادر به تقویت حرمت خود در ابعاد کلی بوده و با کاهش مشکلات رفتاری ارتباطی نوجوانان میتواند دامنه سازگاری اجتماعی و هیجانی نوجوانان را در شبکه روابط بین فردی بهبود بخشد. بنابرین می توان گفت هرچه سطح حرمت خود فرد پایین تر باشد، میزان وابستگی، اتکایی بودن و ناتوانی در تصمیم گیری افزایش
مییابد که این تاییدی است بر یافته کوپراسمیت (۱۹۸۷) که حرمت خود پایین یک متغیر آستانه ای بوده و نقش بازدارنده در کارکردهای سازگارانه فرد دارد.
تبیین دیگری که ذکر آن در اینجا ضروری می کند، تبیین ساختاری حرمت خود است. بر پایه این تبیین، حرمت خود واجد ساختاری با مؤلفه های چهارگانه ای است که کم و بیش از انسجام و ارتباط درونی برخوردارند. بدین ترتیب ساختار ابعاد حرمت خود و رابطه ای که این ابعاد با هم دارند به نقش تاثیرگذار آن ها اعم از منفی یا مثبت بودن در عملکرد فرد می افزاید.
با توجه به یافته های حاضر تبیین دیگری که به یک احتمال میتواند مورد توجه قرار گیرد این است که شیوه های ناکارآمد حل مسأله به عنوان یکی از برجسته ترین عوامل پیشبینی مشکلات رفتاری ارتباطی در تحقیق حاضر شناخته شده که در فرایند آموزش نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد. بنابرین یافته حاضر با تأیید یافته های پیشین (کسیدی و لانگ، ۱۹۹۶؛ اسپیواک و شوره ۱۹۷۴؛ سیلورستون و سالسالی، ۲۰۰۳؛ نزو، ۱۹۸۶) کانال یابی و بهبود مشکلات رفتاری ارتباطی را روشن تر نموده، چنین پیشنهاد میکند که سبک های کارآمد حل مسئله ممکن است به بسیاری از درمانجویان در مقابله با مشکلات رفتاری ارتباطی کمک کند و لذا
میتوانند در کاهش نشانه های مشکلات رفتاری ارتباطی، به کارگیری سبک های مقابله ای کارآمد و برخورد فعال و مسئله مدارانه با مشکلات رفتاری مؤثر باشند و یا با آموزش افرادٍ مستعدٍ مشکلات رفتاری ارتباطی می توان از بروز نشانه های آن جلوگیری بعمل آورد.
در یک جمع بندی کلی یافته های پژوهش حاضر موید آنند که آموزش حل مسئله موجب افزایش حرمت خود و احتمالا بهبود مشکلات رفتاری ارتباطی نوجوانان گروه آزمایش می شود. همچنین اینکه نوجوانان مستعد مشکلات رفتاری ارتباطی در موقعیتهای مسئله زا و فشارآور عمدتاًً از سبک های ناکارآمد حل مسئله استفاده
میکنند. از این رو بر طبق این یافته ها می توان گفت که «حل مسئله درمانی» یا سبک ها و فنون درمانی که حل مسئله در آن ها به صورت برجسته تری وجود داشته و فرایند آن را آموزش میدهند از جمله درمان های رفتاری- شناختی است که برای درمان یا بهبود مشکلات رفتاری ارتباطی مناسب و سودمند به نظر میرسد و
میتواند نوجوانان گرفتار مشکلات رفتاری ارتباطی را در مقابله و رفع موانع موجود یاری نماید و در بلندمدت میتواند از شروع نشانه های مشکلات رفتاری و یا از شدت نشانه های آن پیشگیری بعمل آورد.
۵- در مورد فرضیه پنجم تحقیق حاضر مبنی بر این که «بین میانگین نمرات حرمت خود کلی پسران و دختران تفاوت معنی داری وجود دارد» نتایج نشان داد که این فرضیه با توجه به اطلاعات جدول ۲ مورد تأیید قرار نگرفت. به عبارت دیگر میانگین نمرات حرمت خود کلی دختران با میانگین حرمت خود کلی پسران تفاوت معنی داری نداشته است. به احتمال زیاد می توان بیان نمود که حرمت خود یک پدیده درونی است که بیشتر افراد جامعه بدون توجه به جنسیت برای کسب آن تلاش میکنند. نتیجه این تحقیق با تحقیقات (محمدی، ۱۳۸۴؛ کوپر اسمیت، ۱۹۸۷؛ روزنبرگ، ۱۹۷۹؛ تفردی و ساوان، ۲۰۰۲) هم سو است.
۶- یافته های تحقیق با توجه به جدول ۲ در مورد فرضیه ششم مبنی بر اینکه «تاثیر متقابل آموزش و جنسیت بر نمرات حرمت خود معنی دار است» تأیید نشد. به عبارت دیگر تاثیر آموزش سبک حل مسئله بر پسران و دختران بدون توجه به جنسیت مؤثر بوده است. خاطر نشان می شود هیچ گونه سابقه تحقیقی خارجی و یا داخلی قبلی در این زمینه یافت نشد. احتمالاً برای اولین بار در این تحقیق به این مسئله پرداخته شده است.