بیور و ریان(۲۰۰۰) بیان میکنند که اختلاف در نسبت ارزش دفتری و ازار، تابعی از دو جزء میباشد: (۱) شناسایی سوگیرانه اقلام حسابداری؛ و(۲) شناسایی با تأخیر اقلام حسابداری. آن ها پیشنهاد میکنند جزء سوگیرانه (BC) منعکس کننده تفاوت های مستمر بین ارزش های بازار و دفتری است که خشی از آن ناشی از محافظه کاری در حسابداری و بخش دیگر منعکس کننده نوسانات زودگذر در کل بازار میباشد. این برداشت از محافظه کاری کمتر نشان دادن مستمر ارزش دفتری نسبت به ارزش بازار- مطابق با تحقیقات فلتهام و اولسن(۱۹۹۵) میباشد. بیور و ریان همچنین پیشنهاد میکنند که جزء دارای تأخیر(LC) منعکس کننده تفاوت های موقتی بین ارزش های دفتری و ارزش بازارهای ناشی از تأخیر سیستم حسابداری در ثبت و شناسایی سودها و زیان های غیرمنتظره میباشد.

آن ها به صورت تجربی(عملی) این اجرای سوگیرانه (محافظه کاری) و تآخیری را با بهره گرفتن از رگرسیون نسبت ارزش دفتری به بازار با بازده های جاری و دارای وقفه و با بهره گرفتن از ثابت نگه داشتن تأثیرات زمانی و شرکت اندازه گیری میکنند. تأثیر خاص شرکت منعکس کننده جزء سوگیرانه مستمر است که در اصل ناشی از محافظه کاری میباشد، وتأثیر خاص زمانی ، نوسانات زودگذر در کل بازار در هر دوره (سال) را به دست میدهد؛ و جزء دارای تأخیر(تأخیری) نیز منعکس کننده تغییرات قیمت های بازار است که هنوز در ارزش دفتری منعکس نشده است .
بیور و ریان(۲۰۰۰) محافظه کاری را بر مبنای ضریب همبستگی خاص شرکت iα ،در مدل زیر اندازه گیری نموده اند :
BTMi,t=α+αi+αt++εi,t
BTMi,t : نسبت ارزش دفتری به بازار برای شرکت i در سال منتهی به t.

α: جزء سوگیرانه مستمر مربوط به تأثیر خاص شرکت (محافظه کاری) برگرفته از نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار طی دوره نمونه.
T α: جزء خاص زمان(سال) مربوط به نوسانات نسبت های ارزش دفتری به ارزش بازار کار در کل بازار طی دوره نمونه.
Reti,t-k :بازده سهام (شامل سود تقسیمی سهام) شرکتi در سال t-k .
ضریب iα منعکس کننده جزء سوگیرانه مستمر ارزش دفتری نسبت به ارزش باار است که محافظه کاری را به شکل معکوس اندازه گیری میکند؛ یعنی هرچه که ارزش بازار نسبت به ارزش دفتری افزایش مییابد، αi کاهش پیدا میکند. برای ارائه ساده تر، احمد و همکاران(۲۰۰۲)،αi را در(۱-) ضرب کردند و از آن به عنوان معیار محافظه کاری ارزش های بازار استفاده نمودند. در نتیجه د تحقیق آن ها حسابداری محافظه کارانه تر منر به مقدار بالاتری برای معیار ارزش های بازار میگردد.
احمد و دولمان (۲۰۰۷)، از نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و ضرب آن در عدد(۱-) به عنوان معیار محافظه کاری استفاده کردند. از آنجا که محافظه کاری به کمتر از واقع نشان دادن ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام نسبت به ارزش بازار آن اتلاق می شود، شرکت های استفاده کننده از حسابداری محافظه کارانه تر، بایستی نسبت به ارزش دفتری به ارزش بازار کمتری داشته باشند. آن ها همچنین از مدل جزء سوگیرانه بیور و ریان(۲۰۰۰)، با استفده از بازده جاری و بازده تأخیری برای یک دوره ۶ ساله نیز به عنوان متغیرهای توضیحی در تخمین رگرسیون متغیر وابسته(محافظه کاری بر مبنای ارزش بازار) سود جستند. نتایج . ضرلیب حاصل از به کارگیری روش نسبت ارزش دفتری به بازار و نیز روش محاسبه جزء سوگرانه در مدل بیور و ریان(۲۰۰۰)، به عنوان معیار محافظه کاری بر مبنای ارزش بازار، بسیار به هم نزدیک و مشابه بود(احمد و دولمان،۲۰۰۷).
اندازه گیری محافظه کاری توسط مدل باسو:
تا دهه ۱۹۶۰ میلادی، نحوه عمل حسابداری بیشتر بر حسابداری تعهدی تأکید داشته، در حالی که تحقیقات بیشتر به تئوری هنجاری اختصاص داشت. با گسترش در حوزه های مالی و اقتصادی( برای مثال؛ تئوری اثباتی اقتصادی، فرض بازارهای کارا، و مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای)، تحقیقات حسابداری شروع به استفاده از سود اقتصادی به عنوان معیاری برای اندازه گیری کیفیت سود حسابداری نمودند. برای مثال، بال و براون، با بنا نهادن تحقیق خود بر فرض بازارهای کارا، رابطه بین سود حسابداری (Eit) و بازده سهام (Rit) را مورد مطالعه قرار دادند( بال و برون،۱۹۶۸). مدل مورد استفاده آن ها به شرح زیر بود:
= αt + βtRit + εit
R2 در رگرسیون به عنوان نشانگری از میزان بازنمایی سود حسابداری دوره جاری توسط بازده است، به عبارتی، ویژگی به موقع بودن سود حسابداری. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از این است که سود حسابداری به صورت نامتقارن نسبت به سود اقتصادی دارای تآخیر است. در نتیجه سود حسابداری زیاد به موقع نبوده و ارزش اطلاعاتی کمی دارد.
محققان دیگری همچون بیور و دیگران؛ و کوتاری و اسلوان مطالعات گستده ای درباره ویژگی به موقع بودن سود حسابداری انجام دادند.طبق نتایج حاصل، تأخیر در سود حسابداری نسبت به سود اقتصادی در چندین دوره ادامه مییابد. دلیل اصلی این است که اصول شناسایی در حسابداری، مانند شناسایی درآمد یا تطابق هزینه ها، باعث میگردد سود اقتصادی همراه با تأخیر و به شکلی یکنواخت (هموارشده) طی زمان، در سود حسابداری نشان یا به عبارتی جای داده شود(دیگ و استولوی،۲۰۰۶).
باسو(۱۹۹۷) با اضافه کردن ویژگی دیگری از سود حسابداری، محافظه کاری، به مدل پیش گفته به طور چشم گیری باعث بهبود آن گردید. وی محافظه کاری را به عنوان تمایل حسابداران در رعایت سطح بالاتری از تأییدپذیری در شناسایی اخبارخوب(سودها) نسبت به اخبار بد(زیان ها) در صورت های مالی تعریف میکند. به عبارتی، آن ها برای شناسایی اخبار بد به سطح بررسی کمتری نسبت به اخبار خوب نیاز دارند. در نتیجه، حسابداران اخبار بد را با سرعت بیشتری نسبت به اخبار خوب منعکس میکنند، که آن را عدم تقارن محافظه کارانه در زمانبندی سودهای حسابداری مینامند.
مدل باسو در اندازه گیری محافظه کاری:
= b0+b1Dit+b2Rit+b3(RitDit)+εit
Eit= سود حسابداری شرکت i در سالt، که سود حسابداری بر مبنای اصول حسابداری محافظه کارانه تعیین میگردد، و نشان دهنده:
۱٫تأثیر عملکرد جاری
۲٫عملکرد آتی مشتمل بر اخبار بد است( از طریق اقلام تعهدی).
Pi,t-1= ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت i در پایان سال t-1 ( ابتدای سالt).
Rit= بازده سهام شرکت i در سال t ، تفاوت قیمت هر سهم شرکت در پاتیان دوره و قیمت هر سهم در ابتدای دوره بعلاوه تعدیلات ناشی از عایدات سهام (شامل سود، سهام جایزه،و…) تقسیم بر قیمت هر سهم در ابتدای دوه. دوره مورد محاسبه بازده ۱۲ ماهه منتهی به پایان تیرماه هر سال است.
بازده سهام نشان دهنده :
۱٫تأثیرعملکرد جاری
۲٫عملکرد آتی، هم مشتمل بر اخبار خوب و هم اخبار بد است(هاین،۱۹۹۵).