نهادهایی مانند شورای انقلاب فرهنگی نیز بادی بیش از هر چیز تبلور نمایندگی جامعه بوده و به ایفای نقش سیاستگذاری عام در این زمینه بپردازد و از مداخله در جزئیات اداری و آموزشی-پژوهشی دانشگاه ها بپرهیزند.[۴۳]
فصل دوم:قلمرواستقلال محتوایی؛ گفتار اول:تعریف وتبیین و تاریخچه؛ مبحث اول:تعریف استقلال
بند اول:استقلال محتوایی
بعد دیگری از استقلال دانشگاه یعنی آزادی های آکادمیک است که در حوزه اندیشه بیان و نقد در زمینههای گوناگون فکری و علمی برای استاد و دانشجو را در بر میگیرد.آزادی بیان و سنجشگری در آموزش و پژوهش در الگوی دانشگاه مدرن از قرن نوزدهم به این سو به صورت اصل بنیادی درآمده و وجود تفکر انتقادی و برخورد آزاد به عقاید بخشی از بدیهی ترین حقوق آکادمیک و هویت دانشگاهی است.
این سنت ها و اصول پایه ای جو هر وجودی دانشگاه امروزی را تشکیل میدهند و دانشگاه بدون آن ها مفهوم و معنای خود را از دست میدهد،دانشگاه مدرن به عنوان تنها سازمان اجتماعی که در آن نقد آزادانه و آزادی اندیشه نهادینه شده دستاورد عمومی بشریت است و تجربه های گوناگون تاریخی و چهار گوشه جهان به آن شکل دادهاند.
چون و چرا سنجشگری،برخورد میان نظریات و پژوهش و کندوکاو علمی در حوزه های گوناگون بدون ترس از پیگرد و مجازات فقط در سایه وجود استقلال دانشگاه و عدم دخالت نهادهای قدرت ممکن است.[۴۴]
در تعاریف متداول، دانشگاهی مستقل محسوب میشود که بتواند از اساسنامه داخلی خود، گام وسیعی از تصمصمات در زمینههای: هدفگیری و تعیین اولویتها، آموزش، پژوهش، برنامه های درسی و اعتبار مدارک، جذب و تخصیص منابع به مصارف مختلف، استخدام هیئت علمی و کارکنان و گزینش دانشجو اتخاذ میکند.
در حالی که موضوع استقلال سازمانی و خودگردانی به نهاد دانشگاه یا مؤسسه مربوط می شود، مفهوم ازادی علمی[۴۵] بیشتر به افراد یا اعضای جامعه علمی ( استادان، مدرسان، پژوهشگران، دانشجویان، در دنبال کردن آزادانه فعالیت علمیشان بدون فشار خارجی بر میگردد.[۴۶]
فقدان استقلال ساختاری در دانشگاه ها بی شک وابستگی محتوایی این نهادهای علمی به سازمان های غیر علمی منقصی می شود.استقلال محتوایی به معنای این است که مؤسسات آموزشی در ایجاد دانشگاه ها در تنظیم و انتخاب محتوای مطالب و برنامه های آموزشی و پژوهشی خود آزاد بوده و وتحت فشارهای قدرت و نهادهای برون سازمانی قرار نگیرند،نوگرایی و آزاد اندیشی با تحمیل محتوا از بالا به پایین منافات دارد.[۴۷]
مبحث دوم:سیرتاریخی( مروری بر مفاهیم و مبانی استقلال و آزادی علمی دانشگاه)
از نظر پیشینه تاریخی، با وجود آنکه اصول خودگرانی و آزادی علمی دانشگاه سابقه دیرینه داشته و از ابتدای پریود اخر مفاد دانشگاه در قرون وسطا تاکنون همواره ماده اصلی دانشگاه را تشکیل داده است، تثبیت این اصول را میتوان به اوایل قرن نوزدهم میلادی، که وظایف و اصول حاکم بر دانشگاه در جامعه مدرن توسط همبولت پیشنهاد شد(و به اصول همبولتی مشهور است) برگرداند.
موضوع استقلال عملیاتی در بسیاری از بیانیهها و گزارش اجلاسهای بینالمللی اموزش عالی، در نیمه دوم قرن گذشته به ویژه دهه پایانی قرن مورد تأیید قرار گرفته است. (بیانیه سی ینا، ۱۹۸۲، لیها، ۱۹۸۸: بولینا ۱۹۸۸؛ دارالسلام، ۱۹۹۰، کامپلا، ۱۹۹۰، سینائیا ۱۹۹۲؛ تولیو، ۱۹۹۸) اخرین نظریه ها در این زمینه در کنفرانس بینالمللی اموزش عالی در قرن ۲۱(پاریسف اکتبر ۱۹۹۸) ارائه شده است. من جمله بیانیه انجمن بینالمللی دالنشگاهها (IAU) که به مناسبت همین کنفرانس انتشار یافت. منعکس کننده اجماع بینالمللی در مورد استقلال عملیاتی، آزادی علمی و مسئولیتهای دانشگاه در دنیای امروز است.[۴۸]
آزادی علمی به طور ویژه در نیمه دوم قرن بیستم،اهمیت برجسته ای پیدا کرد،زیرا ظهور دولت های فاشیستی و تمامیت خواه و تجربه جنگ های جهانی،آزادیخواهان و متفکران دنیا و سازمان های غیر دولتی[۴۹] را به چالش و کوشش واداشت،که یکی از نتایج آن تنظیم و تصویب بینالمللی اعلامیه جهانی حقوق بشر[۵۰] در سال ۱۹۴۶ تا سال ۱۹۴۸ بود و در آن با الهام از رویکرد ها و رهیافت های اومانیستی،بر حقوق بشر به تفصیل،تأکید و تصریح شد و به صورت سندی جهانی درآمد.[۵۱]
مبحث سوم:آزادی علمی[۵۲]
اصل آزادی علمی میتواند به عنوان آزادی اعضای جامعه علمی (هیئت علمی)،مدرسان و دانشجویان در دنبال کردن فعالیت علمی شان در چارچوب تعیین شده توسط آن جامعه علمی،از نظر قواعد اخلاقی و استانداردهای بینالمللی،بدون فشار خارجی تعریف شود.
اختیار مسئولیت به دنبال دارد.بار این مسئولیت،به میزان وابستگی به دولت و جامعه بر ودوش افراد دانشگاهی که عضو آن هستند،سنگینی میکند. آزادی علمی تعهد هر یک از اعضای جامعه علمی را،نسبت به کیفیت،نوآوری،گسترش مرزهای دانش از طریق پژوهش،و نشر نتایج آن از طریق آموزش و انتشارات،به دنبال دارد.[۵۳]
تعریف جامع از آزادی علمی:«بیانیه لیما»[۵۴]
شاید بتوان از مشخص ترین تعاریفی که برای«آزادی علمی»به عمل آمده،به تعریف آن در «بیانیه لیما» اشاره کرد،بر اساس این تعریف،آزادی علمی در واقع آزادی اعضای «اجتماع علمی»تلقی شده است.اجتماع علمی در این تعریف،شامل کسانی دانسته شده است که به صورت تدریس،تحقیق،کار حرفه ای یا تحصیل در یک دانشگاه یا مؤسسه آموزش عاالی …مراکز تحقیقاتی-فرهنگی عضویت پیدا کردهاند.در این تعریف،تأکید شده آزادی علمی بدین معنا است که اعضای اجتماع علمی،بتوانند چه به صورت فردی و چه در هیئت جمعی و گروهی؛در پیگیری،توسعه و انتقال ودانش،از طریق تحقیق،تحصیل،بحث،مستندسازی،تولید آفرینش،تدریس سخنرانی و مانند آن آزاد باشند)
مبحث سوم:قلمرواستقلال محتوایی
الف)هیات امنا وآزادی علمی
تقویت قانونی هیئت های امنا میتواند دانشگاه ها را از محدودیت ها و تنگناهای دیوانسالاری دولتی(اداری،مالی و ذی حسابی) رها کند و محیط حقوقی را در جهت نهادینه شدن آزادی های علمی توسعه دهد.
توسعه اختیارات هیئت های امنا،میتواند گامی در جهت افزایش قابلیت انعطاف نظام های دانشگاهی و پویایی و استقلال آن ها در مدیریت،برنامه ریزی و ارزشیابی باشد و این اگر نه شرط کافی،دست کم شرطی لازم برای نهادینه شدن آزادی علمی است.[۵۵]
ب)دانشجو وآزادی علمی
دانشجویان در انتخاب محل و رشته مورد علاقه خود برای تحصیل،در طول مدت تحصیل،انتخاب واحدها،انتخاب مدرس،مشارکت نقادانه در مباحث درس،ارزشیابی از مدرس،انتخاب مطالعات،مقالات و پایان نامه ها،انتخاب استاد راهنما،مشارکت و فعالیت دانشجویی و سایر فعالیت های تحصیلی،علمی و صنفی بر معیار استانداردهای مورد وفاق جامعه علمی،از آزادی لازم وکافی برخوردار باشند.