۲ـ ۳ ـ ۲ ـ تحقیقات داخلی انجام شده در رابطه با هموارسازی سود
جهانخانی و قربانی ( ۱۳۸۴ ) اظهار داشتند که لزوماًً سیاست تقسیم سود متأثر از برنامه رشد شرکت نخواهد بود. سیاست تقسیم سود شرکتها از الگوی گام تصادفی پیروی میکند. همچنین، اگر شرکتی از رشد سود بالایی ( پایینی ) برخوردار باشد، بازده نقدی آن نیز بالا ( پایین ) است و نیز انتظار میرود هرچه مالکیت غیرمتمرکز و پراکنده باشد سود بیشتری نیز توزیع گردد.
عامری ( ۱۳۸۶ ) در بررسی روند سیاست تقسیم سود و وجود رابطه بین سیاست تقسیم سود و کیفیت سود دریافت که روند یکنواختی در سیاست تقسیم سود شرکتها در دوره مورد بررسی وجود ندارد. نتایج آزمون نشان داد که بین اندازه و نسبت تقسیم سود همبستگی معنی داری وجود دارد. همچنین، بین نسبت تقسیم سود و کیفیت سود همبستگی معنی داری وجود دارد.
ایزدی نیا و رسائیان ( ۱۳۸۸ ) به بررسی وجود رابطه معنیدار بین کیفیت سود و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام پرداختند. به منظور آزمون فرضیهها از تکنیک آماری رگرسیون دو متغیره، روش تأثیرات ثابت با بهره گرفتن از داده های پانل بهره گرفتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تقریباً ۲۷ درصد تغییرات در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، توسط تغییر در کیفیت سود توضیح داده میشود.
کردتبار و رسائیان ( ۱۳۸۹ ) نیز رابطه برخی از ابزارهای حاکمیت شرکتی، شامل مدیران غیرموظف و سرمایهگذاران نهادی را با رفتار مدیریت سود مورد بررسى قرار دادند. بررسی فرضیههای پژوهش ۱۳۸۱ و با تجزیه و تحلیل رگرسیون با بهره گرفتن از اطلاعات ۱۹۵ شرکت و در دوره زمانی ۱۳۸۷ از طریق رگرسیون ترکیبی انجام شده است. نتایج آزمون نقش ابزارهای حاکمیت شرکتی در رفتار مدیریت سود، بیانگر این موضوع است که وقتی انگیزه برای دستکاری سود زیاد است، مدیران غیرموظف و سرمایهگذاران نهادی عمده، نقش ضعیفی در کاهش مدیریت سود دارند.
بولو و همکاران ( ۱۳۹۱ ) در مطالعه ای با عنوان ” ملاحظه محتوای اطلاعاتی اجزای سود توسط مدیران و سرمایهگذاران در پیشبینی سود ” بیان نمودند که سرمایهگذاران بر اساس اطلاعات موجود تصمیمگیری میکنند. بنابرین، نوع اطلاعات ارائه شده، نحوه ارائه اطلاعات و محتوای اطلاعاتی برای همه بازیگران بازار اهمیت دارد.
۲ـ ۳ ـ ۳ـ تحقیقات خارجی انجام شده در رابطه با تئوری نمایندگی
در دهه ۱۹۷۰ سه دانشمند به نامهای مایکل اسپنس، جورج اکرلوف و جوزف استیلیتز (برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال ( ٢٠٠١ ) در زمینه اقتصاد اطلاعات، نظریهای را پایهگذاری کردند که به نظریه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد اکرلوف نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی میتواند موجب افزایش گزینش مغایر در بازارها شود که این امر قبل از وقوع معامله برای افراد به وجود میآید. اسپنس خاطر نشان میکند که واسطههای مطلع میتوانند با انتقال اطلاعات محرمانه خود به واسطههای کم اطلاع، درآمد بازار خود را بیشتر کنند. اکرلوف نوعی بازار را به تصویر میکشد که در آن فروشنده نسبت به خریدار اطلاعات بیشتری را در
-
- Lintner Partial-Adjustment Model ↑
-
- Speed-Of-Adjustment ↑
-
- Target Payout Ratio ↑
-
- Median ↑
-
- – dividend theories ↑
-
- – Full Information Models–The Tax Factor ↑
-
- -Behavioral Models ↑
-
- -Models of Information Asymmetries ↑
-
- -Agency Cost ↑
-
- -The Free Cash Flow Hypothesis ↑
-
- – Signaling Models ↑
-
- -Dividend-Price ↑
-
- – Smooth ↑
-
- -Dividend Return ↑
-
- – Signaling theory ↑
-
- -Spread ↑
-
- -Michael Spence ↑
-
- -George Akerlof ↑
-
- – Joseph Stiglitz ↑
-
- – Asymmetric Information ↑
-
- – Bid – Ask Spread ↑
-
- -Order Processing Cost ↑
-
- -Inventory Holding Cost ↑
-
- -Adverse Selection Cost ↑
-
- -Bid Pprice ↑
-
- – Ask Price ↑
-
- -Bid – Ask Spread ↑
-
- -Liquidity Dealers ↑
-
- -Informed Dealers ↑
-
- -Bid-Ask Spread ↑