۳- نفقه ی گذشته ی اقارب قابل مطالبه نیست، لذا اگر پرداخت نفقه برای حمل باشد و شوهر آن را ندهد، زن مطلقهی حامل نمی تواند نسبت به گذشته آن را مطالبه کند اما اگر نفقه برای مادر باشد چنانچه شوهرآن راندهد،بعداًزوجهیمطلقهیحاملمیتواندآنرامطالبهکند.
زیرا عدم پرداخت نفقه ی اقارب در صورت استطاعت منفق و نیاز منفق علیه، تنها موجب ارتکاب معصیت است ولی عدم پرداخت نفقه زوجه، موجب استقرار دین بر ذمه زوج است و باید آن را قضا کند.
۴- چنانچه زن حامله در حال نشوز طلاق داده شود و یا بعد از طلاق ناشزه گردد بنا بر این نظر که نفقه از آن حامل است ، پرداخت آن واجب نیست؛ زیرا ناشزه بوده و بنا براین قول که نفقه برای حمل است، پرداختآنواجبمی شود.
۵- اگر جنین مرده به دنیا آید، بنا بر این قول که نفقه از آن حمل است، هزینه های پرداخت شده مسترد میگردد،ولیبنابرنظردیگر(نفقهازآنزوجهاست)مستردنمیشود.در مورد این امر که چه کسی باید نفقه حملی را که مرده به دنیا آمده مسترد دارد؟جواب قطعاً مادر است ، ولی عقل سلیم چنین بی عدالتی را نمیپذیرد که هم مادر در سوگ فرزند از دست رفتهی خود باشد وهم نفقه ایامی را که شوهر به او پرداخت کرده باز گرداند ولی میتوان وجود چنین حکمی را به معنای ضمانت اجرای لازمی دانست که در آن مادر باید تمامیتلاشخویشرابرایزندهبهدنیاآوردنوهمچنینحفظسلامتیحملانجامدهد.
۶- اگر متعهدله نفقه، زوجه ی مطلقه یا مفسوخه باشد، نفقه را میتواند روز به روز مطالبه کند اما در مورد نفقه حمل، پدر تعهدی ندارد که بامداد هر روز نفقه او را بدهد و فی الجمله رعایت این ضابطه ضرورت ندارد.
۷- موطوئه به شبه که بار دار باشد، چنانچه نفقه را برای حمل بدانیم، باید واطی، نفقه او را بدهد وچنانچه فوت کرده باشد، از مال طفل باید نفقه موطوئه را بدهند و اگر نفقه برای حامل باشد، موطوئه به شبهیحامل،هیچگونهاستحقاقیبرایدریافتنفقهندارد.
۸- اگر نفقه را برای حمل بدانیم، منقطعی معتدهی حامل[۷۹]، حق نفقه دارد و بر عهده ی پدر است و اگر پدر فوت کند، از مال طفل باید بدهند و اگر مالی نداشته باشد، به عهده ی جد پدری است ولی اگر نفقه را برای حامل بدانیم،از آن جایی که زن در عقد منقطع حق هیچ گونه دریافت نفقه ندارد مگر اینکه در ضمن عقدشرطپرداختنفقهرادرجکردهباشندپسزوجهحقهیچگونهدریافتنفقهندارد.
۹- اگر نفقه از آن حامل باشد، در مواردی که زوجه مالک نفقه می شود، به محض قبض کردن، مالک آن استولیاگرنفقهازآنحملباشد،حاملمالکآننمیشودوفقطحقتمتعدارد.
۱۰- اگر زوج در ایام عدّه ی حامل معسر شود، در صورتی ذمه ی او مشغول است و مدیون زوجه می شود که نفقه را از برای حامل بدانیم زیرا تمکین و عدم تمکین زوج، هیچ گونه تأثیری در حق معتدهی حامل ندارد ولی اگر نفقه را برای حمل بدانیم، اعسار زوج سبب سقوط تکلیف او در پرداخت نفقه می شود زیرا تمکین منفق، شرط پرداخت نفقه از بابت قرابت می شود.
مبحث پنجم-سقوط نفقه
نشوززن: قانون مدنی ایران به طور تلویحی و در ماده ی ۱۱۰۸، زن ناشزه را تعریف کرده و حکم او در عدم استحقاق به دریافت نفقه را به صورت ذیل بیان میدارد:
«هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.»
«نشوز مانع استقرار نفقه است و اثبات آن به عهده شوهر است زن برای گرفتن نفقه نیازی به اثبات تمکین خود ندارد و کافی است دلیل رابطه زوجیت را به دادگاه بدهد.»[۸۰]
زنی که اهتمام به انجام وظایف زوجیت داشته باشد، ممکنه و زنی که از انجام آن وظایف خودداری کند ناشزه نامیده می شود. از مواد ۱۱۰۳،۱۱۰۴،۱۱۰۵،۱۱۱۴،۱۱۱۷،۱۲۳۳ قانون مدنی می توان وظایف زوجیت را برشمرد که بعضی از آن ها، وظیفه ی طرفینی زن و شوهر در مقابل یکدیگر و بعضی دیگر از وظایف اختصاصی زن میباشد. اما گاهی اوقات زن میتواند با داشتن مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت خودداریکردهواینامتناع،مسقطحقنفقهاونمی باشد.
مانع مشروع : به آن قبیل عذرهای شرعی اطلاق می شود که زن با وجود آن ها از انجام وظایف شرعا ً معذور است. مانند: حالت حیض، نفاس، روزه ی واجب، انجام هر گونه عمل عمل واجبی که وقت آن مضیّق باشد و یا کسالتی که پزشک او را از آمیزش ممنوع ساخته است.[۸۱]
ارتداد: از دیگر موارد سقوط نفقه ارتداد زوجه میباشد. چنانچه پس از ازدواج، زن مسلمان مرتد شود اگر قبل از دخول و نزدیکی شوهر باشد، علاوه بر سقوط نفقه، مهریه ی او نیز ساقط می شود و چنانچه زوج قبل از دخول، مرتد شود باید نصف مهریه را بپردازد ولی در هر دو حال نکاح به محض ارتداد زوجه یازوجمنفسخمی-شود. .
۳-انحلالنکاح:مادهی۱۱۲۰قانونمدنیمواردانحلالنکاحرااینگونهبیانمی کند:
«عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می شود.»
این ماده قانونی فقط به ذکر سه مورد از موارد انحلال نکاح پرداخته است اما در عقد انقطاع نه تنها بذل مدتبلکه با انقضاءو سپری شدن مدتو همچنین در صورت فوت یکی از زوجین عقد نکاح منحل می شود لذا در مجموع می توان چنین گفت که نکاح دائم به فسخ، طلاق و فوت یکی از زوجین منحل می شود و در نکاح موقت، بذل مدت، انقضای مدت، فسخوفوت یکی از زوجین موجباتانحلال نکاح شمردهمی شود.
۴- صغیره بودن زوجه: چنانچه زوجه صغیره باشد به نحوی که برای شوهر قابل تمتع نباشد حق نفقه ندارد. در این مسئله قول بعضی از فقها[۸۲] مانند ابن ادریس این است که بر شوهر واجب است که نفقه زن صغیره رابدهدبهایندلایلکه: اولا ًبهجهتوجوبحکمپرداختنفقهبه زوجه، ثانیاً ًمرد با توجه به صغیره بودن زوجه با او ازدواج کرده،
ثالثاً زن، ناشزه هم نیستتانفقهاشساقطگردد. به طور کل باید گفت که آن دسته از فقها که شرط پرداخت نفقه را فقط زوجیت می دانند و نشوز را مسقط آن، قائل به پرداخت نفقه به زوجه ی صغیره هستند ولی دسته ای دیگر از فقها که علاوه بر زوجیت، تمکین را شرط استحقاق زوجه برای دریافت نفقه به شمار می آورند، قائل به سقوط پرداخت نفقه به زوجه ی صغیره هستند زیرا تمکین به معنای خاص وجود ندارد.بعضی از مؤلفین حقوق مدنی بانقل این دلیل که «عدم تمکین زوجه به خاطر صِغَری است که یک عذر شرعی محسوب می شود، لذا مستحق دریافت نفقه میباشد.»[۸۳]