اخیراً رابطۀ بین هیجان ابراز شده و عملکرد اجتماعی بیماران مورد مطالعه قرار گرفته است. باروکلوج گزارش میکند عملکرد بیمارانی که با خانواده های با هیجان ابراز شدۀ بالا زندگی میکنند به طور معنی داری بدتر ازکسانی است که با خانواده های دارای هیجان ابراز شدۀ پایین زندگی میکنند. کینگ و دیکسون[۹۵] دریافتند که بعضی جنبههای هیجان ابراز شده با قضاوت اجتماعی بدتر مرتبط هستند ساز و کاری که موجب آسیب و تخریب عملکرد اجتماعی بیماران در خانواده های با هیجان ابراز شدۀ بالا شده است، به دو صورت فرضیه پردازی شده است: ۱- درگیری مفرط هیجانی ممکن است مانع از رشد عملکرداجتماعی مستقل بیماران گردد. ۲- عدم توانایی بیمار برای کارکردن شغل ممکن است موجب عیب جویی و انتقاد خانواده گردد. به نظر میرسد در این مورد پویایی خانواده کلید اصلی برای مداخله باشد هیجان ابراز شده در پیشبینی عود بیماری نقش قابل ملاحظه ای دارد و از عوامل خانوادگی است که بر دورۀ بیماری اثر میگذارد. در بیمارانی که پس از ترخیص از بیمارستان به خانواده های با هیجان ابراز شدۀ بالا برمی گردند احتمال عود مجدد بیماری بیشتر است. (کویپرز و ببینگتون[۹۶]، ۲۰۱۰، به نقل از قربانی )
مردم و همکاران پس از پی گیری هفت ساله بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی متوجه شدند احتمال بستری بیماران دارای خانوادۀ با انتقاد بالا، بیشتر از بیمارانی است که خانواده ای با انتقادگری کمتر دارند هم چنین چیونگ و همکارش در هنگ کنگ میزان عود بیماران اسکیزوفرنی را در طول یک دورۀ ۹ ماهه سنجیده و دریافتند در بیماران دارای خانواده با هیجان ابراز شدۀ بالا میزان عود ۶۰ درصد و در بیماران دارای خانواده با هیجان ابراز شدۀ پایین میزان عود ۱۱ درصد است. نظریه هیجان ابراز شده منجر به توضیح واضحی از تعاملات خانواده نشده است. هدف رویکردهای متفاوتی مانند خانواده درمانی و آموزش روانی، کاهش هیجان ابراز شده وجلوگیری از عود میباشد. بررسی مشکلات بالینی، اهمیت ارزیابی محیط خانوادگی را برای بهبودی و جلوگیری از عود اختلالهای روانی و جسمانی نشان داده است. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شده است که بیماران خانواده های باهیجان ابراز شدۀ بالا رفتارهای غیرکلامی منفی خودداری از تماس چشمی، خشم در حالت چهره، لحن کنایه داربیشتری نسبت به بیماران با خانواده های دارای هیجان ابرازشدۀ پایین که لبخند و نگاه با محبت و لحن صدای حمایت کننده و صمیمی دارند نشان دادند. پی بردن به علل برخورد انتقادی و هیجانی بالای والدین در برابر بیماراهمیت به سزایی دارد زیرا چنین رفتارهایی مانعی برای بهبودی میباشند لذا توجه به نوع روابط، رفتارها، شخصیت والدین وشناخت عوامل مداخله کنندۀ دیگر میتواند کمک فراوانی به بیمار و خانوادۀ وی نماید. پژوهشهای انجام شده در زمینۀ کیفیت رابطۀ هیجان ابراز شدۀ والدین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و ویژگیهای شخصیتی آن ها بسیار محدود میباشد و در داخل کشور تنها پژوهش انجام گرفته مربوط به دهقانی است که در ارتباط باهیجان ابراز شده و ویژگیهای شخصیتی خویشاوندان بیماران روان پریش انجام شده است (سارتوریوس و دیگران، به نقل از برجعلی (۱۳۸۰).
۲-۷-۸ خانواده و اختلالات روانی
سلامت روان در افراد موضوع بسیار مهمی است که بسیاری از خانواده ها به آن توجه چندانی ندارند، همچنین جوامع نیز در رابطه با بیماریهایی که احتمال بروز آن ها در افراد وجود دارد آگاه سازی درستی انجام نداده اند. به همین علت بسیاری از افراد نمی توانند در مراحل اولیه بیماری خود به پزشک مراجعه کنند. بسیاری از افراد تا پیش از این که یکی از افراد خانواده شان گرفتار بیماری روانی شود هیچ اطلاعاتی در این باره ندارند. تحقیقات نشان میدهد که این بیماریها بسیار شایع تر از آن است که تصور میشود. اگر هر یک از کسانی که دچار یکی از بیماریهای روانی میشود حداقل ۳ نفر را در زندگی داشته باشد که به سرنوشت او اهمـیت بدهد، در این صورت تقریبا ۶۰ میلیون نفر (مبتلایان / بیماران، خانواده آن ها و دوستانشان ) در زندگی خود با بیماری روانی شدید روبرو میشوند. این بیماریها فشار زیادی به بیماران و نزدیکان آن ها وارد میآورد. اکثر بیماریهای روانی، مزمن شده و اغلب برای نخستین بار در حوالی بیست سالگی و آغاز دوره جوانی ظاهر میشود. اغلب بیماران و خانوادۀ آن ها سالها درگیر این نکته اند که چگونه از عهده بیماری خود بر آیند و زندگی راحتی داشته باشند. (تاتن و ترییربه نقل از قربانی۱۳۸۶).
بیماریهای روانی هزینه های زیادی به همراه دارد. این هزینه ها شامل مخارج مراجعه به متخصصین، اقامت در بیمارستان، دارو و انتقال به یک مؤسسه بهداشتی روانی است. افراد خانواده ممکن است متحمل مخارج اضافی شوند مانند خسارات ناشی از مرخصی بدون حقوق و نیز پول تو جیبی یا هزینه زندگی بیمار که خود نمیتواند از عهدۀ تأمین آن برآید. خسارات روانی از این هم سنگین تر است. بیمار و خانواده او باید خود را با نوعی زندگی سازگار کنند که از آنچه آرزو داشتند و یا برنامه ریزی کرده بودند بسیار متفاوت است. موقعیت شغلی، آموزش، خانواده و زندگی اجتماعی، همه این ها ممکن است مختل شود. حتی پس از رسیدن به بزرگسالی، بیماران روانی ممکن است احتیاج به نظارت و حمایت ویژه داشته باشند. تحقیقاتی که خلاصۀ آن در زیر آمده است به روشنی نشان میدهد که در بسیاری از افراد مبتلا به بیماری روانی درمان مؤثر بوده، و بیماران میتوانند به زندگی خود ادامه دهند. برآمدن از عهدۀ یک بیماری مزمن روانی ممکن است به خانواده کمک کند که به نقاط قوت خود پی ببرند؛ مانند ظرفیت کارکردن با یکدیگر و توانایی لذت بردن از چیزهای ساده. (کریستین باروکلوه نقل از دریابندری۱۳۸۹).