برای بسیاری از صاحبکاران هزینه ی حسابرسی در خور توجه است . اگرچه ممکن است در شرکتهای بزرگ با حجم نقدینگی بالا یا برخی شرکتهای دولتی توانایی پرداخت این هزینه به راحتی میسر باشد ، لیکن در اکثر شرکتهای تجاری یا آنهایی که از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیستند ، رقم هزینه میتواند بسیار با اهمیت و سنگین باشد . هزینه ای که ناگزیرند آن را پرداخت کنند . در نتیجه از منظر صاحبکار ، با شناخت عوامل مؤثر بر میزان حق الزحمه ی حسابرسی ، هم با مذاکره و چانه زنی بر سر آن ها و هم با کنترل این عوامل در داخل سازمان می توان موجبات کاهش چنین هزینه ای را فراهم آورد و تحمل آن را آسانتر نمود . حسابرسان با دانستن این عوامل میتوانند خدمات خود را به شکل مناسبی قیمت گذاری کنند و از قیمت گذاری غیر رقابتی حسابرسی و در نظر گرفتن آن به عنوان یک کالای همگن که استقلال و کیفیت حسابرسی را به خطر می اندازد ، جلوگیری کنند . (نیک بخت و تنانی ۱۳۸۹)
با توجه به آنچه گفته شد شالوده ی مدل هزینه یابی سنتی که همان تناسب بین هزینه ها و سطح فعالیت میباشد ، همیشه برقرار نیست و برآورد هزینه بدون در نظر گرفتن چسبندگی هزینه ها گمراه کننده خواهد بود در نتیجه مدیران می بایست دلایل خود را برای چسبندگی هزینه ارزیابی کنند. همچنین صاحبان شرکتها با مشخص شدن چسبندگی هزینه میتوانند تحلیل کنند که آیا مدیران باعث وارد آمدن هزینه به بنگاه میشوند یا خیر (مدیروس و همکاران[۱]-۲۰۰۴). علاوه بر آن درک بهتر از نحوه ی تغییر هزینه ها نسبت به نوسانات فروش برای حسابرسان جهت تعیین حق الزحمه ی حسابرسی و همچنین در بهبود اجرای رویه های تحلیل کارگشا خواهد بود . با توجه به نکات فوق بررسی و مطالعه ی بیشتر در خصوص چسبندگی هزینه ها در حوزه ی حسابرسی و حسابداری لازم به نظر میرسد .
۱-۲) بیان مسئله
در مرحله ی برنامه ریزی ، کنترل و بودجه بندی ، مدیران به اطلاعاتی مبتنی بر پیشبینی هزینه ها جهت پیشبینی سطح فروش ، نرخ گذاری محصولات و در نهایت پیشبینی سود نیاز دارند.آن ها برای اهداف برنامه ریزی و کنترل باید از گرایش های هزینه ، یعنی چگونگی تغییرات هزینه ها آگاه شوند.گرایش هزینه ها به چگونگی واکنش هزینه ها دربرابر تغییر در سطح فعالیت اشاره دارد.به عبارت دیگر گرایش هزینه مدلی است که بر اساس آن یک هزینه ی مشخص نسبت به تغییر در سطح فعالیت واکنش نشان میدهد . در ادبیات حسابداری و در مدل های سنتی رفتار هزینه ، گرایش هزینه ها به صورت ثابت و متغیر در نظر گرفته می شود . هزینه هایی که از سطح فعالیت مستقل میباشند جزء هزینه های ثابت در نظر گرفته خواهند شد اما هزینه هایی که به صورت خطی و متناسب با تغییرات حجم فعالیت تغییر خواهند کرد جزء هزینه های متغیر دسته بندی میشوند .در نتیجه مدیران برای برنامه ریز ی ، کنترل و بودجه بندی صرفاً بر اساس طبقه بندی سنتی در حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی(یعنی هزینه های ثابت و متغیر) اقدام به پیشبینی هزینه ها میکنند .بر همین اساس افزایش در حجم تولید باعث افزایش در هزینه های متغیر خواهد شد که این میزان افزایش بر اساس هزینه های واقعی سالهای گذشته به علاوه ی درصدی تورم و یا افزایش در نرخ هزینه ها خواهد بود که در صورت کاهش در حجم فعالیت مدیران انتظار دارند به میزان حجم کاهش به همان نرخ افزایش ، هزینه های متغیر کاهش یابد . اما در واقعیت ، نتایج با پیشبینی های صورت گرفته مغایر است و برخی تصور میکنند که پیشبینی ها غیر صحیح بوده است . در تصمیمات مربوط به خرید یا ساخت محصول وهمچنین در قبول سفارشات جدید نیز ، هزینه ها به ثابت و متغیر طبقه بندی میشوند که این نوع طبقه بندی نیز باعث بروز مشکلات اساسی برای شرکتها خواهد شد . چرا که مدیران و حتی کارکنان مالی و برنامه ریزی شرکتها آگاهی کافی از هزینه های چسبنده و ماهیت این هزینه ها و حتی نحوه ی محاسبه ی آن ها ندارند . در صورتی که اگر این افراد از هزینه های چسبنده و نوع محاسبه ی آن آگاهی داشته باشند به راحتی به این موضوع اشراف پیدا میکنند که سفارشی که از دید آن ها سود آور بوده ، چه بسا تبدیل به سفارشی زیان ده شده است.
هنگام تعطیلی کارخانه و یا خط تولید نیز این هزینه ها و طبقه بندی آن ها میتواند باعث بروز مشکلاتی برای مدیریت شود . چرا که هزینه ی چسبنده باعث خواهد شد هنگام کاهش حجم تولید، کل هزینه ها با همان نرخ هزینه های متغیر کاهش نیابد ، در صورتی که مدیریت میزان کاهش هزینه ها را برابر با نرخ هزینه متغیر در حجم کاهش یافته به علاوه ی مقداری از کاهش هزینه های ثابت پیشبینی خواهد نمود. اما در واقعیت به خاطر چسبندگی هزینه ها و هزینه های چسبنده که مانع از کاهش هزینه ها هنگام کاهش سطح فعالیت ، به همان میزان افزایش هزینه ها هنگام افزایش در سطح تولید می شود میزان کاهش هزینه ها کمتر از پیشبینی صورت گرفته خواهد شد که این مورد حتی میتواند منجر به عدم تحقق برنامه و شکست پیشبینی ها شود و در شرایط حادتر و بحرانی تر منجر به مشکلات نقدینگی و عدم توانایی مدیریت در پرداخت هزینه ها شود. در واقع شرکتهای دارای هزینه های چسبنده تر در مقایسه با شرکتهای دارای هزینه های با چسبندگی کمتر ، کاهش سود بیشتری در زمان کاهش سطح فعالیت ها دارند . علت این مسئله آن است که هزینه های چسبنده تر منجر به تعدیل کمتری در هزینه ها و همین طور زمان کاهش فعالیت ها میشوند که در نتیجه منجر به کاهش بیشتری در سود خواهد شد .