۲-۱-۲-تعاریف فنی صنعت گردشگری
مسافر، دیدارکننده یا گردشگر: این اصطلاح برای توصیف شخصی که به جایی مسافرت میکند و در مکانی دور از محیط معمولی خود برای بیش از یک شب اما کمتر از یک سال به منظور تفریح، تجارت یا مقاصد دیگر اقامت دارد استفاده می شود(رضاییان، ۱۳۹۱، ۱۹).
گردشگری بینالمللی: مسافرت بین کشورها با اهداف مختلف به عنوان گردشگر که میتواند به موارد زیر تقسیم شود :
توقف طولانی: سفرهایی که شامل مسافرت های طولانی(به عنوان مثال بیش از ۱۰۰۰مایل)بین قاره ها میباشد.
توقف کوتاه: مسافرت بین کشورها که مسافت کوتاه تری یا زمان مسافرت کمتری دارند. (۱۰۰۰-۲۵۰مایل)
وارد شونده: دیدار از کشوری به عنوان غیر مقیم (واردات ارز خارجی).
خارج شونده: دیدار از کشوری به عنوان مقیم یک کشور ( صادرات ارز به کشورهای دیگر).
گردشگری داخلی: مسافرت به عنوان مقیم در کشور خود.
گردشگری محلی: مسافرت داخلی و گردشگری داخل کشور در مجموع.
گردشگری ملی: مسافرت داخلی و گردشگری خارجی.
گردشگران یا ملاقات کنندگان یک روزه: ملاقات کنندگانی که سفر خود را از یک محل شروع و به همان محل ختم میکنند ( منزل یا محل تعطیلاتشان) که ۲۴ ساعت طول می کشد(احمدی، فتح اللهی و تاج الدین، ۱۳۸۲، ۳۵).
۲-۱-۳- بازاریابی گردشگری چیست؟
بازاریابی گردشگری یک روند مدیریت فنی شامل پیشبینی نیازها و جلب رضایت گردشگران فعلی و آتی است، به طوری که شرکتهای مسافرتی و عرضه کنندگان را در رقابت با یکدیگر قرار داده است. بازاریابی عبارت است از: «فرآیندی اجتماعی و مدیریت فنی که طی آن افراد و گروهی نیامندیهایشان را از طریق مبادله کالاها و خدمات با یکدیگر برآورده میسازند. تمامی امور مربوط به توسعه گردشگری بایستی با بازاریابی توأم و یکپارچه باشند. زیرا بازاریابی یک فرایند مدیریتی است(فیض آبادی، ۱۳۸۱، ۳۰).
رسولی(۱۳۹۲، ۲۲) بازاریابی را فرایندی تعریف کردهاست که خواستههای مشتریان را با تواناییها و قابلیتهای مؤسسه هماهنگ میکند. بنابرین هر مدلی که برای بازاریابی طراحی میگردد، بایستی کارکردها و فرایندهای مختلفی را از شناسایی و جمع آوری اطلاعات در مورد بازار و مشتریان گرفته تا توسعه محصول و نهایتاًً ارزشیابی و کنترل کارکرد مدلزا در بر داشته باشد. چنین مدلی بایستی تمامی حوزه های بازاریابی را در یک زمینه خاص شناسایی کند و آن ها را در یک قالب یکپارچه در آورده و روابط و سلسله مراتب آن ها را مشخص نماید. مدیریت بازاریابی، عبارت است از «تجزیه و تحلیل، طرح ریزی، اجرا و کنترل برنامه های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازارهای مورد نظر به منظور دستیابی به هدفهای سازمان». وظایف مدیریت بازاریابی مانند: ایجاد تقاضا توسط مدیر بازاریابی، منظم کردن سطح تقاضا و زمانبندی آن و ارائه مشخصات تقاضا برای دستیابی به اهداف سازمان است.
۲-۱-۴- اهداف بازاریابی گردشگری
همکاری نزدیک با تمام کشورهای همسایه.
توسعه هر چه بیشتر و ممکن بخشهای بازار.
تشویق ورود جهانگردان در تمام طول فصل.
جذب بخشهایی از بازار که باعث اقامت طولانیتر میشوند تا نتیجهای مطلوب از هزینه های بازاریابی حاصل شود.هدایت منابع بازاریابی به بخش هایی از بازار که گرایش به خرج کردن بیشتر دارند(عارفی، ۱۳۹۰، ۲۰).
۲-۱-۵-جنبههای اقتصادی فرآوردههای گردشگری
فرآوردههای گردشگری دارای سه اثر مهم اقتصادی هستند: تغییر ناپذیری، تکمیلی و تنوع.
تغییرناپذیری: فرآوردههای گردشگری تغییر ناپذیر هستند؛ زیرا با تغییرات کوتاهمدت و بلندمدت تقاضا هماهنگی ندارند. بر خلاف کالاهای قابل لمس، خدماتی مانند شبهای اقامت در هتل و صندلیهای هواپیما قابل انبار کردن نیستند. این کالا را فاسد شدنی مینامند. جهانگردی در وضعیت تغییر قرارداد، پیر میشود اما با بازارها و نیازهای جدید تعدیل میگردد، زمانی از نظر کیفیت کاهش مییابد و زمانی بخشی از آن تحت فرایند بهبود و نوسازی یا توسعه مجدد گسترش قرار میگیرد(دسا[۷]، ۲۰۰۹، ۲۹).
خاصیت تکمیلی: فرآورده گردشگری تنها یک خدمت نیست، بلکه ترکیبی است از چند فرآورده فرعی که ممکل یکدیگر هستند. فراهم آوردن کل خدمت و کیفیت آن بستگی به اجزای مکمل یکدیگر دارد. نقصان در یکی از فرآوردههای فرعی آن، سبب کاهش در فرآورده نهایی میگردد. این مطلب یکی از مشکلات اساسی در ساختار تولیدی گردشگری است(کریستوفر، ۲۰۱۳، ۲۵).
تنوع: میگویند فرآوردههای گردشگری دارای تنوع است، زیرا ایجاد و فرآورده با خصوصیات همانند غیر ممکن است. همواره در کیفیت گردشگری یک اختلاف وجود خواهد داشت، حتی اگر نفس خدمت ارائه شده ثابت بماند(استیون، ۲۰۱۴، ۵۲).
گردانندگان گشت: این گردانندگان گشت هستند که مجوعههای مسافرتی را طراحی کرده و به فروش میرسانند. بر خلاف آژانسهای مسافرتی، گردانندگان گشت متشکل از شرکتهای بزرگ ملی و گاهی بینالمللی هستند. گردانندگان گشت کاملاً از آژانسهای مسافرتی که فعالیت اصلی آن ها بازاریابی و فروش فرآوردههای گردشگری است، مستثنا هستند. گردانندگان گشت عمده فروش؛ و آژانسهای مسافرتی، خرده فروش هستند (جنسن، ۲۰۱۴، ۵۲).
دولت، نخستین نهاد درگیر با مسأله جهانگردی «دولتها» هستند. دخالت دولت در امر جهانگردی از چند راه صورت میپذیرد. نخستین و مهمترین آن، دخالت از راه سیاستگذاری است. در بیشتر موارد، دولتها با بررسی وضع کلی کشور از جنبههای مختلف زیست محیطی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به تنظیم و اعمال سیاستهایی محدود کننده، جهت دهنده یا تشویقی میپردازند. همچنین انجام تشریفات اداری ورود و خروج جهانگردان خارجی و مسائل امنیتی آنان از قبیل صدور روادید و نظارت گمرکی بر عهده دولت است. در سومین مرحله، وظیفه دولتها نگهداری از جاذبههای جهانگردی کشور و یا ایجاد و توسعه آن است. و سرانجام. دولتها در برخی موارد در به عهده گرفتن خدمات جهانگردی و ایجاد تأسیسات لازم برای آن، با بخش خصوصی به رقابت میپردازند. شرکتها، «شرکتها، سازمانها و مراکز خدماتی وابسته به بخش جهانگردی» دومین گروه میزبانان را تشکیل میدهند. افراد و کسبه، سومین دسته، «افراد و کسبه»ای هستند که اگر چه در بازار جهانگردی دارای سهمی هستند، اما امرار معاش آنان وابسته به این صنعت نیست. به هر حال این عده نیز به طور مستقیم و شخصی با جهانگردان سر و کار دارند.عامه مردم، سرانجام در دسته پایانی، «عامه مردم» قرار میگیرند که واقعیترین محلملهای فرهنگی کشور میزبان به شمار میروند و در عین حال کمترین فرصت را برای ارتباط با جهانگردان معمولی در اختیار دارند. چرخه حیات محصول، مطالعات و بررسیها نشان میدهد محصولات مانند موجودات زنده یک چرخه حیات را سپری میکنند(فوزی، ۲۰۰۹، ۸۱).