بعد شناختی: به منابعی اشاره دارد که فراهم کننده مظاهر، تعبیر و تفسیرها و نظام های معانی مشترک در میان گروه ها هستند (سیکورل[۱۸]، ۱۹۷۳).
بعد رابطهای: نوعی روابط شخصی را توصیف می کند که افراد با یکدیگر به خاطر سابقه تعاملات خود برقرار میکنند (گراتوتر[۱۹]، ۱۹۹۲).
فصل دوم
مبانی نظری و تجربی تحقیق
۲-۱) مقدمه
سازمان های موفق آنهایی هستند که دانش جدید را در سطح گسترده ای از سازمان توزیع کرده و آن را به سرعت در فناوری ها و محصولات جدید به کار گیرند. این فرایند منجر به خلاقیت و نوآوری و توسعه برتری رقابتی خواهد شد. مدیران نوآوری را به عنوان بزرگترین نتیجه و حاصل به کارگیری مدیریت دانش در سازمان ها می دانند. مدیریت دانش، به بهره برداری و توسعه سرمایه های دانش یک سازمان، به منظور پیشبرد اهداف سازمان ها مربوط می شود. سازمان هایی در مدیریت دانش موفق میشوند که دانش را به عنوان سرمایه در نظر گیرند و ارزشها و نرم افزارهای سازمانی که از ایجاد و انتشار دانش پشتیبانی میکند را توسعه دهند. سازمان ها به این نتیجه رسیده اند که تنها راه پیشرفت تواناییهای اصلی و کسب برتری در جهان پر رقابت امروز، مدیریت دانش است. در این فصل به تشریح مبانی نظری پژوهش شامل(دانش، طبقه بندی و ابعاد دانش، تعاریف مدیرت دانش، دیدگاه های در مورد مدیریت دانش، سیر تکامل و توسعه مدیریت دانش و چشم اندازها، مراحل توسعه مدیریت دانش، مکاتب مدیریت دانش… و سپس سرمایه اجتماعی: سرمایه و اشکال آن، تعاریف سرمایه اجتماعی، مفهوم سرمایه اجتماعی، تاریخچه سرمایه اجتماعی، تئوری پردازان سرمایه اجتماعی، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی و…..)، سپس پیشینه پژوهش (پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور) بررسی می شود.و در آخر جمع یندی و بررسی محیط پژوهش انجام می شود.
۲-۲)مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱)دانش
قبل از پرداختن به موضوع دانش ابتدا لازم است که چندین واژه تعریف شود.
۱) داده[۲۰]: داده ها منبع حیاتی به شمار میروند که با بهره برداری صحیح از آن ها می توان داده ها را به اطلاعات بامعنی تبدیل نمود. داده ها نقاط بی معنی در فضا و زمان هستند که هیچ گونه اشارهای به فضا و زمان ندارند. از نظر فلمینگ[۲۱] (۱۹۹۸) مجموعه ای از داده ها، اطلاعات را نمی سازند، زیرا در این مجموعه داده ها با یکدیگر هیچ گونه رابطه ای ندارند. برای اینکه بتوان از مجموعه داده ها اطلاعات را نتیجه گرفت باید رابطه بین داده های مختلف را درک کرد. در واقع اطلاعات از درک ارتباط بین قطعات مختلف داده ها حاصل می شود. اطلاعات ماهیت ایستا و خطی دارند. داده ها حقایق خام هستند و زمانی که سازماندهی شوند تبدیل به اطلاعات میشوند. داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. در حقیقت، داده ها حقایق خام هستند. داده ها منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل، واحد و منسجمی هستند.
۲) اطلاعات[۲۲]: داده ها از طریق برخی فرایندهای تعامل انسانی و فناوری اطلاعات به عنوان اطلاعات معنا مییابند. از نظر فلمینگ (۱۹۹۸) اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر میگیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل میگردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات آن ها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود. تقاضا برای دانش به نوبه خود و تقاضا برای افزایش دخیره دانش و توزیع آن منجر میگردد (علامه و کابلی، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲)طبقه بندی و ابعاد دانش
اکثر سازمانها با توجه به ماهیت و شرایط خاص خود طبقه بندی خاصی از دانش ارائه کردهاند. با وجود این بسیاری از محققان (بویسوت، ۱۹۸۷؛ ویگ، ۱۹۹۳؛ زاک، ۱۹۹۹؛ لانگ و فای، ۲۰۰۰؛ روس و روس ۱۹۹۷؛ استوارت۱۹۹۷؛ بروکینگ، ۱۹۹۶، کوشیده اند تا طبقه بندی و ابعاد مختلف دانش را مشخص و تعریف کنند که مهم ترین آن ها به شرح زیر است:
۲-۲-۲-۱)دانش اختصاصی، دانش شخصی، دانش عمومی و دانش عرفی
بویسوت[۲۳] (۱۹۸۷، به نقل از قلیچ لی، ۱۳۸۸)، اگر دانش به صورت رمز گذاری شده و توزیع نشده باشد، به عنوان دانش اختصاصی[۲۴]در نظر گرفته می شود. در این مورد، دانش از قابلیت انتقال برخوردار است، اما آگاهانه به یک گروه کوچک منتخب با هدف «دانستن» (برای مثال سود و قیمت سهام) محدود می شود. دانشی که نسبتاً رمزگذاری و توزیع نشده است، به دانش شخصی[۲۵] (مثل ادراکات، بینشها و تجارب) اشاره دارد. همچنین، دانشی که رمز گذاری و توزیع شده باشد به عنوان دانش عمومی[۲۶] (مثل مجلات، کتابها، کتابخانه ها) در نظر گرفته می شود. سرانجام دانش عرفی به دانشی گفته می شود که رمز گذاری و نسبتاً توزیع شده است. بویسوت معتقد است این نوع دانش به طور آهسته از طریق فرایند اجتماعی شدن، آداب و رسوم و شهود ایجاد می شود (ص ۱۲).
۲-۲-۲-۲)دانش واقعی، مفهومی، انتظاری و روش شناختی[۲۷]
ویگ (۱۹۹۳، به نقل از قلیچ لی، ۱۳۸۸) چهار نوع دانش را مشخص میکند: واقعی، مفهومی، انتظاری و روش شناختی.
دانش واقعی به داده ها و زنجیره های علی، اندازه گیریها و متون مربوط است و معمولاً محتوای آن قابل مشاهده و تأیید است. دانش مفهومی شامل سیستمها، مفاهیم، و دیدگاه ها (مثل مفهوم سابقه کار، بازار سهام داغ) می شود. دانش انتظاری به قضاوتها، فرضیات و انتظارات دانشگران مربوط است. برای مثال، شهود، الهام، اولویتها و اکتشافها که در تصمیم گیریها استفاده میکنیم. سرانجام، دانش روش شناختی به استدلال استراتژی ها، روش های تصمیم گیری، و فنون دیگر مربوط می شود. برای مثال، یادگیری از اشتباهات گذشته با برآورد مبتنی بر تحلیلهای روند (صص۱۲-۱۳).
۲-۲-۲-۳)دانش محوری، دانش پیشرفته و دانش نوآوری[۲۸]
بنا بر نظر زاک[۲۹] (۱۹۹۹)، به طور مشخص، دانش میتواند بر حسب اینکه آیا محوری، پیشرفته یا نوآورانه است طبقه بندی شود. دانش محوری به معنی داشتن حداقل قلمرو و سطح دانش مورد نیاز برای «بازی در یک صنعت» است. داشتن این قلمرو و سطح از دانش، مزیت رقابتی یک شرکت را در بلند مدت تضمین نمی کند. دانش محوری عموماً در اختیار اعضای یک صنعت است و بنابرین، مزیت کمی برای غیر اعضا فراهم میکند.
دانش پیشرفته، یک شرکت را به رقابتی ماندن قادر میسازد. یک شرکت ممکن است به مانند رقبایش به طور کلی از میزان، قلمرو، یا کیفیت دانش مشابهی برخوردار باشد. با وجود این، محتوای دانش تخصصی، که اغلب در میان رقبا تفاوت میکند، تمایز دانش را موجب می شود. شرکتها ممکن است با این امید که بیش از رقیب می دانند، در همان موقعیت استراتژیک تصمیم بگیرند که صرفاً بر مبنای دانش رقابت کنند. آن ها در عوض ممکن است تصمیم بگیرند برای آن موقعیت یا متمایز کردن دانش خود رقابت کنند. برای مثال، آزمایشگاه های باکمن[۳۰] در بازارهای خاص و بر اساس دانش پیشرفته خود در مورد به کارگیری ترکیبات شیمیایی منحصر در حل مشکلات درمانی مشتریانش، رقابت میکند.
دانش نوآورانه یک شرکت را قادر میسازد که صنعت و رقبایش را هدایت و به طور قابل ملاحظه ای خود را از رقبایش متمایز کند. دانش نوآورانه اغلب یک شرکت را به تغییر قواعد بازی خود قادر میسازد.