امروزه تلفن بانک موظف است خود را در آئینه مشتری ببیندوسعی کند در محیط پر رقابت، خواستهها و تمایلات مشتریان خود را درک نماید و کاری کند که مشتری از سازمان رضایت کامل داشته باشد. در بازاریابی امروز هزینه از دست دادن یک مشتری برابر است بااز دست دادن منافع مربوط به سیستمی که آن مشتری در طول عمر خود به آن نیاز دارد. اگر مشتری ما۴۰ ساله است و ۶۵ سال عمرکند، فرصت و منفعت فروش ۲۵ سال سیستمی که ما میتوانستیم باز هم به آن بدهیم را از دست دادهایم. علاوه بر این منافع سیستمی که میتوانست ناشی از مشتریان جدیدی باشد که معرفی میکند رانیز از دست خواهیم داد. بنابرین بحث مشتری مداری رکن بسیار حساسی است که باید به آن توجه کنیم.
برای تحقق مشتری مداری باید به چند نکته توجه شود که مهمترین آن ها پاسخگویی روشن و صریح به نیازهای روز مشتری یعنی تنوع سیستم و سیستم تازه، جدید و ابتکاری است. اگر امروز بحث دنیای تلفن بانک مطرح میشود، بانکهایی موفق هستند که ابزارها و زمینههای لازم برای پاسخ دادن به نیاز مشتری در زمینه بانکهای فناوری اطلاعات را فراهم آوردند. اگر امروز کارت اعتباری مورد نیاز است بانکی موفق است که زمینه استفاده از آن را بهتر از دیگر رقبا فراهم کند (ونوس و صفائیان،۱۳۸۲،۳۷(. امروزه مشتری پاشنه آشیل هر کسب و کاری به حساب میآید و بانکها نیز به عنوان سازمانهای ارائه دهنده سیستم مالی، نه تنها از این امر مستثنی نیستند بلکه به دلیل این که قسمت اعظم سرمایه بانکها از سپردههای مشتریان آن ها تأمین میشود. در شرایط فعلی مشتری و مشتریگرایی به عنوان یکی از مهمترین سیاستهای بانکها تلقی میشود و مدیران بانکها باید در امر سیاستگذاری نظام بانکی اولویت ویژهای به این مقوله بدهند. شرایط حساس رقابتی در دنیای کسب و کار در داخل و خارج از کشور بخصوص در حوزه های کسب و کار سیستم محوری چون بانکها ضرورت داشتن نگرش مشتریمدرانه را صد چندان میکند (بیات،۱۳۸۷،۳۰).
در نهایت راهبرد بانک در ارتباط با مسأله مشتری محوری باید بر اساس یک اصل اولیه و اساسی باشد وآن این که همه چیز از مشتری شروع میشود و به مشتری ختم میشود و برای مشتریگرا بودن لازم است ویژگیهای مشتریان بانک و نیازهای آن ها شناسایی شوند.
۲-۳-فرایند پذیرش:
فرایند پذیرش: عبارت است از”فرایند ذهنی که شخص از مرحله اولیه شنیدن در مورد نوآوری تا مرحله نهایی پذیرش آن طی میکند “منظور از پذیرش تصمیمی است که توسط فرد اتخاذ میگردد تا استفاده کننده مستمر یک محصول گردد (اسماعیل پور،۱۳۸۲،۲۶۴).
به عبارت دیگر پذیرش تأیید و تداوم استفاده از یک محصول، خدمت یا ایده است. هاوارد و مور (۱۹۸۲) تأکید کردند که برای پذیرش مشتریان باید از مارکهای جدید آگاه شوند. علاوه بر این مطابق با گفته های روگرس(۱۹۹۵) مشتریان باید قبل از پذیرش یک نوآوری درباره آن آموزش ببینند، که این یادگیری دانش فرایند پذیرش نامیده میشود. در مفهوم برنامهریزی بازاریابی بانک، اطلاعات(آگاهی) درباره مزایای استفاده از محصول/ سیستم به عنوان مبانی راهبردی ترفیع محصول/ سیستم معروف است (پورمیرزا،۲۰۰۷،۱۷).
راجرز پنج مرحله را برای پذیرش نوآوری لازم است.این مراحل عبارتند از:
۱- آگاهی: در این مرحله مشتری نسبت به وجود کالای جدید آگاهی پیدا میکند، اما هنوز اطلاعات لازم را در مورد کالا را ندارند.
۲- علاقه: در این مرحله مشتری تمایل پیدا میکند که اطلاعات لازم را در مورد کالا به دست آورد.
۳- ارزیابی: در این مرحله مشتری با نگرشی که نسبت به محصول پیدا کردهاست، تصمیم میگیرد که کالا را امتحان کند و یا امتحان نکند.
۴- آزمایش: مشتری محصول جدید را مورد آزمایش قرار میدهد تا بفهمد که آیا این محصول نیاز و خواستهاش را برآورده میکند.
۵- پذیرش: قبول محصول و استفاده مکررآن در مورد محصولات ارزان قیمت، منظور از پذیرش تکرار در خرید کالا میباشد (اسماعیل پور،۱۳۸۲,۲۶۵-۲۶۴).
۲-۴-تئوری انتشار نوآوری:
روگرس (۱۹۹۵ ) تئوری انتشار نوآوری یک مدل مشهور در توجیه پذیرش کاربران فناوری استفاده میشود. او انتشار را به عنوان فرایندی که یک نوآوری را از طریق کانالهای اضافی بین اعضای جامعه اجتماعی انتقال میدهد معرفی میکند. همچنین نوآوری را به عنوان “یک ایده، روش، یا هدفی که توسط افراد یا واحد پذیرش جدید ادراک میشود” تعریف کردهاست. افراد در شرایط متفاوت ویژگیهای ادراک شده متفاوتی از یک نوآورری دارند. طبق تئوری روگرس (۱۹۹۵)؛ ویژگیهای ادراک شده پذیرندههای بالقوه ازیک نوآوری مبتنی بر ویژگیهای نوآوری نظیر: مزیت نسبی، سازگاری، پیچیدگی، آزمونپذیری و قابلیت مشاهده ارزیابی میشود (پورمیرزا،۲۰۰۷،۱۷).
نوآوران همواره در جستجوی اطلاعات جدید بوده و به عنوان اولین پذیرندهها مشتاقانه ایده جدید را امتحان میکنندو علاقهمند به خطرهستند. جوانان و تحصیل کرده ها گرایش بیشتری به نوآوری دارند. اغلب شرکتهای تجاری در گروه نوآوران شرکتهای تهاجمی، دیدگاه ریسکپذیری داشته و مشتاق قبول ریسک انجام برخی چیزهای جدید و متفاوت میباشند (ویلیام مک کارتی، ۲۰۰۲) .
۲-۴-۱-فاکتورهای مؤثردر انتشار و گسترش نوآوریها و محصولات جدید:
مطالعه پذیرش محصولات جدید برای بازاریابان با اهمیت است. برای رشد کردن، شرکت باید محصولات موجود را به طور مستمر بهبود دهد و محصولات جدید را برای بازار در حال تغییر توسعه دهد. مطالعه پذیرش محصول به خاطر نرخ موفقیت نسبتاً پایین محصولات جدید نیزبااهمیت است. هزینه کلی معرفی یک محصول جدید در حدود ۶۰ میلیون دلار برآورده شده است. احتمال اینکه یک محصول جدید موفق باشد برای کالاهای مصرفی حدود۵۳درصد است (موون،۴۱۶،۱۳۸۶).
نرخ انتشار نوآوری در یک بخش بازار تابعی از ۱۰ فاکتور زیر است:
۱-نوع گروه: بعضی از گروهها بیش از سایرین، پذیرای تغییر و تحولات هستند. به طور کلی افراد جوان، ثروتمند، و تحصیلکرده به سرعت، پذیرای تغییر وتحولات، و به تبع آن پذیرای محصولات جدید بازار هستند. بنابرین بازار هدف برای نوآوری و محصولات جدید، یک فاکتور و عامل تعیین کننده در میزان انتشار و گسترش آن ها محسوب میشود.
۲–نوع تصمیمگیری: نوع تصمیم به تصمیمگیری فردی یا گروهی اشاره دارد. هرچه تعداد افرادی که در تصمیمگیری خرید شرکت دارند کمتر باشد سرعت گسترش و انتشار نوآوری افزایش مییابد.
۳-تلاشهای بازاریابی: میزان گسترش محصولات جدید در جامعه به شدت تحت تأثیر میزان تلاشهای بازاریابی انجام شده در آن بخش است. بر همین اساس، میتوان گفت که نرخ انتشار نوآوری تا حدودی در کنترل شرکت است.
۴-ارضای نیازها: هر چه قدرنیاز به نوآوری در محصول یا خدمت، بارزتر و آشکارتر باشد، سرعت انتشار نوآوری بیشتر میشود.
۵-انطباق: هر چه خرید و استفاده از نوآوری در راستای ارزشها و باورهای فردی و گروهی باشد، خدمت یا محصول جدید، سریعتر انتشار مییابد.