شرایط مطالبه خسارت های معنوی زبان
مبانی مطالبه خسارت های معنوی در نظام حقوقی ما با سایر نظام های حقوقی تفاوت دارد ، زیرا علاوه بر نظریات و دکترین حقوقی و قوانین موضوعه و عرفی و قواعد شرعی نیز مبانی خسارت معنوی مارا تشکیل میدهند .
بر حسب اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بایستی قوانین موضوعه مخالفت و مغایرتی با موازین اسلامی نداشته باشد که در غیر این صورت فاقد مشروعیت و قابلیت لازم الاجرایی خواهد بود .
یک فرد زمانی که در اثر جرمی خسارتی بر زبان او وارد می شود میتواند ادعای مطالبه خسارت را نماید اما این ادعا منوط به آن است که ارکان و شرایط مطالبه خسارت معنوی زبان نظر قانونی وجود داشته باشد .
ارکان و شرایط مطالبه خسارت های معنوی وارده بر زبان :
الف) خسارت معنوی قطعی و مسلم باشد :
اصولاً تا به طور قطعی و مسلم و ضرری به بار نیاید ، حکم به جبران خسارت بی معنا است . در خسارت های معنوی زبان مسلم بوده خسارت بر زبان یکی از شرایط قابل مطالبه بودن جبران خسارت محسوب می شود . به طور مثال اگر در اثر فعل دیگری صدمه ای به زبان شخصی وارد اید و باعث از دست دادن شغلش شود و در اثر این خسارت آسیب روحی ببیند و دچار افسردگی شود خسارت معنوی به طور مسلم تحقق یافته است .
ب) خسارت معنوی مستقیم باشد :
یکی از شرایط خسارت قابل مطالبه آن است که به طور مستقیم ناشی از فعل زیانبار باشد . منظور از مستقیم بودن خسارت آن است که در دید عرف بدون واسطه امر دیگری ، از فعل نامشورع حاصل شده باشد و در صورت وجود چند عامل ، به یکی از آن ها ارتباط و انتساب عرفی بیشتری داشته باشد .
ج) خسارت باید جبران نشده باشد :
در هر مورد که به وسیله ای از زیان دیده جبران خسارت می شود ، ضرر از بین می رود و نمی توان آن را مطالبه کرد . در تأیید همین اصل است که گفته می شود زیان دیده نمی تواند دو یا چند وسیله جبران ضرر را با هم جمع کند .
خسارت های معنوی ارکان دیگری دارد که مربوط به بحث کیفری نمی شود .
تطابق جبران خسارت معنوی وارده بر زبان با قانون قصاص
در پاسخ به این سوال که آیا اولیای دم میتوانند تقاضای خسارت معنوی نمایند یا نه ؟ می توان گفت هر چند که قصاص حق الناس است و اجرای آن برای تضمین حیات جامعه و حفظ منافع عمومی است « ولکم فی القصاص حیاه یا اولی الباب » بنابرین کیفر قصاص با مسئولیت حقوقی منافاتی ندارد و مجنی علیه علاوه بر قصاص خسارات معنوی وارده بر خود را نیز میتواند مطالبه نماید . البته باید دانست که استدلال فوق هر چند که ظاهراًً از نظر حقوقی موجه به نظر میرسد ولی با روح نظام قانونگذاری و حقوق جزای اسلامی منافات دارد زیرا لازمه قصاص این است که مجرم دیگر نباید پرداخت مبلغی به عنوان خسارت های معنوی محکوم گردد و اگر به پرداخت دیه توافق شد حق قصاص ساقط می شود بنابرین علی الاصول هر دو مانع الجمع هستند و تحمیل هر دو به مجرم بر خلاف قانون جزای اسلامی است . مع الوصف این حق باید به مجنی علیه داده شود تا علاوه بر درخواست قصاص مثلاً به موجب ماده ۵ قانون مسئولیت مدنی زیان حاصله از سلب قدرت کارکردن و یا با استناد ماده یک همان قانون درخواست مبلغی را به عنوان جبران حیثیت از دست رفته خود بنماید ولی این برداشت با ظاهر قانون منافات دارد چه آنکه چطور می شود جانی را قصاص و یا از وی دیه ما به ازاء خسارت گرفت و هم جداگانه مطالبه خسارت معنوی دیگری نمود ولی باید گفت که قصاص یا دیه برای جبران جنایت بر زبان انجام شده است برای اینکه منافع ممکن الحصول و درد و الام وارده بر مجنی علیه نیز جبران شود باید متضررین حق اقامه دعوی و استیفاء حقوق جبران نشده را تحت عنوان خسارت معنوی داشته باشند .
تطابق جبران خسارت های معنوی بر زبان با قانون دیات
وقتی در اثر حادثه ای خسارت یا جنایتی بر زبان شخصی وارد می شود که زبان فرد در اثر آن حادثه یا از بین می رود و یا معیوب می شود و یا در اثر صدمات وارده زیبایی جای خود ر ا به زشتی میدهد مصدوم باید رنج های روحی زیادی را تحمل کند تا بتواند سلامت خود را بازیابد و چه بسا که امکان بازگشت به سلامت کامل میسور نباشد از جمله این رنج ها درد و عذاب ناشی از صدمات جسمی و نیز فشار های روانی و عصبی و دلهره و تشویش های گوناگونی است مسلماًً باید هزینه های معالجات پزشکی از قبیل حق العمل پزشک و پول دارو و بیمارستان به آن اضافه نمود در اکثر مواقع مصدوم با از دست دادن سلامت کامل نه برای خود مفید است و نه برای جامعه ، به همین علت قانون خدمت وظیفه عمویم برای اشخاصی که سابقاً عمل جراحی داشته اند بر حسب مورد معافیت هایی را پیشبینی نموده است به این ترتیب مصدوم منافع مادی و معنوی مختلفی را از دست میدهد ، پس می توان گفت آسیبی که به بدن و سلامت جسمی انسان وارد می شود دارای دو جنبه مادی و معنوی است و در احقاق حق هر دو جنبه باید جبران شود .
دکتر صفایی معتقد است که زیان بدنی معمولاً دارای دو جنبه مادی و معنوی است و زیان دیده میتواند هم خسارت های مالی و هم خسارت های معنوی را مطالبه کند . [۱۴۶]
خسارت های معنوی زبان در حقوق تطبیقی و شیوه های جبران آن
موضوع خسارت معنوی در حقوق خارجی مسئله تازه ای نیست و مدت مدیدی است که به موضوع بحث حقوق دانان و مقننین قرار گرفته است و شاید بتوان گفت که این مسئله از اعصار قدیم وجود داشته است.
احساسات مربوط به حیثیت که یکی از عناصر سرمایه معنوی را تشکیل میدهد از ازمنه بسیاری قدیم شناخته شده است و عصر انتقام خصوصی تعرضات و لطمات به حیثیت افراد شدیدتر از جبران خسارت مادی مجازات می شده است . به طور مثال در قانون مدنی آلمان شکایت از برای جبران خسارت معنوی جز در موارد استثنایی مقرر در مادتین ۸۴۷ و ۳۰۰ ناظر به زیان های معنوی ناشی از لطمه وارده به تمامیت جسمانی و آزادی های فردی است و لطمه به منافع عاطفی که منتهی به در خظر افتادی سلامتی شده است و مدعی خصوصی آن را به اثبات رسانیده است ، دادگاه خسارت وارده را مورد حکم قرار میدهد ، قابل استماع و همچنین رسیدگی نیست
در ماده ۱۰۴ قانون جزایی اسپانیا جبران خسارت معنوی پذیرفته شده است و در کنار ضرر و زیان مادی این نوع زیان و آثار مختلف آن قابل مطالبه است .
در قانون مدنی فرانسه[۱۴۷] نیز خسارت های معنوی به صراحت در مواد مختلفی از این قانون مورد توجه قانونگذار بوده و نسبت به جبران آن دادگاه ها حکم صادر میکنند .
در حقوق انگلیس جبران نقدی خسارات ناشی از فعل زیانبار اصل است و موارد جبران عینی بسیار نادراست البته در این نظام نیز نحوه جبران خسارت بر حسب نوع زیان و نوع دعوای طرح شده متفاوت میباشد و زیان نیز به طور کلی به زیان های ناشی از صدمات بدنی [۱۴۸] و خسارت بر اموال [۱۴۹] تقسیم می شود .
زیان های بدنی در حقوق انگلیس ، زیان هایی است که از فعل زیانبار متوجه جسم یا روان شخص می شود این زیان ها خود به دو دسته تقسیم می شود ؛ زیان های غیر مالی یا معنوی[۱۵۰] و زیان های مالی یا مادی[۱۵۱]
مصادیق خسارت های وارده بر زبان و شیوه های جبران آن
تفاوت شیوه های جبران خسارت های وارده بر زبان از نظر سن