– حوزه عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی نقش باورهای معرفت شناختی در فهم، استدلال تفکر و
یادگیری (برون لی[۹۸]، پردی و لویس[۹۹]، ۲۰۰۱ و پالمونس[۱۰۰] ، ۲۰۱۰)
– حوزه بررسی ماهیت معرفت شناسی در جامعه معلمان و اساتید دانشگاه(هاس وش[۱۰۱]، ۱۹۹۶) .
هوفر و پیتریچ(۱۹۹۷) و هوفر(۲۰۰۰) به طور کلی مدلهای مطرح شده را درسه گروه طبقه بندی کردهاند:
گروه اول: به این موضوع که افراد چگونه تجارب آموزشی خود را تفسیر میکنند(برای مثال پری، ۱۹۷۰ ، بکستر مگولدا ۱۹۸۷) می پردازند.
گروه دوم پژوهشگرانی هستند که معتقد به تحلیل فکر و فرایندهای استدلال اند (برای مثال کیچنر و کینگ، ۱۹۸۱).
سومین گروه علاقه مند به مطالعه روابط بین باورهای معرفت شناختی و جنبههای مختلف یادگیری هستند.
۲-۱-۹٫ مدل های موجود در خصوص سنجش باورهای معرفت شناختی
به طور کلی مدل های موجود در خصوص سنجش باورهای معرفت شناختی عموماً به دو دسته تقسیم میشوند: مدل های تک بعدی و چند بعدی. تفاوت میان مدل های تک بعدی و چند بعدی متوجه روابط میان باورها در آن ها است. در تک بعدی: فرض بر این است که با رشد یافتن یک بعد از شناخت ابعاد دیگری نیز رشد مییابند. در حالی که در چند بعدی این گونه مطرح است که اگر یک بعد شناختی رشد یابد، ابعاد دیگر ممکن است رشد یابند یا اینکه رشد نیابند(شعبانی ورکی، ۲۰۰۳).
به هر حال ماهیت دانش بسیار پیچیده تر از آن است که در یک بعد تسخیر شده و متمرکز شود. افزون بر آن، تک بعدی فرض کردن باورهای معرفت شناختی ممکن است باعث ناکامی در نیل به جنبههای معرفت شناختی شخصی و آشکار نشدن ارتباط های چندگانه معرفت شناختی شخصی و جنبههای مختلف فراگیر شود(خسرو جردی، ۱۳۸۷).
۲-۱-۱۰٫ حوزه کلی مربوط به ساختار اصلی باورهای افراد دربارۀ یادگیری و آموزش
– ماهیت دانش : جنبههای مختلف ماهیت دانش مبتنی بر دو بعد :
الف) قطعیت دانش
ب) سادگی دانش
بر اساس نظریه های تحولی، نگرش نسبت به دانش از نقطه ثابت و قطعی انگاری به سوی نسبی انگاری در حرکت است.
– ماهیت فرایند دانستن : فرایند دانستن نیز به دو بعد اشاره دارد.
الف) منبع دانش: تحول گرایان بر این باورند که دانش در سطوح پایین تر منشا و مرجعیت خارجی دارد و در سطوح بالاتر دانش در تعامل با دیگران ایجاد می شود.
ب) توجیه دانش: این بعد به نحوه ارزیابی فرد از نگرش خود نسبت به دانش اشاره میکند. همچنان که فرد یاد میگیرد، شواهد را ارزیابی و باورها را توجیه و اثبات میکند و در مسیر حرکت خود از باورهای دوگانه به سوی پذیرش باورهای چندگانه برای توجیه مدلل باورها پیش میرود.
در جدول ۱ خلاصه ای از سازههای متفاوت منبعث از نظریه ها و الگوهای مختلف عرضه شده است. این جدول با نظر به مقایسه و مقابله جنبههای مختلف این نظریه ها و الگوها و طبقه بندی خصوصیات آن ها، در چارچوبی کلی تدوین شده است. نظریه های کلیه کسانی که در این زمینه کار تخصصی کردهاند، مورد مداقه قرار گرفته است به نحوی که به نظر میرسد نوعی اجماع درباره این عقیده وجود دارد که این ابعاد میتوانند بر اساس دو مجموعه اصلی – ماهیت دانش و ماهیت دانستن – دسته بندی شده و مدنظر قرار گیرند. اگر چه همه الگوهای مورد بررسی کاملا در این مجموعه اصلی نمی گنجند اما این دو بعد فراگیر معرفت شناختی توسط فنستر ماخر[۱۰۲] در سال(۱۹۹۴) در بررسی وی از ماهیت دانش، در پژوهش پیرامون تدریس، مد نظر قرار گرفته است. بر پایه این الگوها، مطالعات میدانی گوناگونی پیرامون باورهای معرفت شناختی و رابطه آن با ابعاد مختلف یادگیری آموزشگاهی به ویژه در سطح دبیرستان و دانشگاه صورت پذیرفته است.
جدول۲-۱: اجراء الگوهای موجود در باره باورهای معرفت شناختی – اقتباس از هوفر و پنتریچ (۱۹۹۷)
پری
قطعیت دانش:
مطلق «=» نسبیت گرایی موقعیت مدار
منبع دانش:
مراجع «=» خود
بلنکی و همکاران
منبع دانش:
اکتسابی«=» ساخت و سازی
خارج از فرد«=»خود سازنده معنا
بکستر مگولدا
قطعیت دانش
مطلق «=» زمینه ای
منبع دانش:
اتکا برمرجعیت«=» خود
قضاوت در باره دانستن:
اکتسابی«=» مدارک در بطن موقعیت ارزیابی می شود.
کینگ وکیچنر
قطعیت دانش:
قطعی، درست/نادرست«=»نامسلم، زمینهای
سادگی دانش:
ساده«=» پیچیده
داوری در باره دانستن:
دانش از داوری مستغنی است«=» دانش ساخته می شود و داوری ناظر بر ارزیابی انتقادی است.
منبع دانش:
اتکا بر مرجعیت«=»شناسنده به منزله سازنده معنا
کوهن
قطعیت دانش:
مطلق، درست؟ نادرست
پاسخ ها«=» دانش بر اساس اعتبار نسبی آن ارزیابی می شود.
داوری در باره دانستن:
پذیرش حقایق،نظر کارشناس و متخصص بدون بررسی«=» ارزیابی نظر کارشناس
منبع دانش:
متخصصان«=» نظر متخصصان به نحو انتقادی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
شومر
قطعیت دانش:
مطلق«=» موقتی و در حال شکل گیری
سادگی دانش:
عناصر روشن ومجزی و بدون ابهام«=» مفاهیم مرتبط به هم
منبع دانش:
برگرفته از نظر متخصص«=» منتج از استدلال
۲ –۱-۱٫ مفهوم کمال گرایی
ویژگی های شخصیتی برای یک شخص در طول زمان معمولاً ثابت و بین افراد متفاوت هستند و زیر بنای رفتار را تشکیل میدهند. کمال گرایی یکی از ویژگی های شخصیتی است.
فرهنگ وبستر[۱۰۳]کمال گرایی روان نژندانه به بی عیب و نقص بودن، کوچکترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار عواقب شوم آن را کشیدن تعریف میکند.
هولندر(۱۹۷۸)، برای اولین بار از کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برد و آن را به صورت داشتن انتظاری بیش از حد مورد نیاز از خود یا دیگران در موقعیتی خاص تعریف کرد.
کمال گرایی به منزله تمایل پایدار فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق (برنز[۱۰۴] ، ۱۹۸۰)، آن ها که با خود ارزشیابی های انتقادی از عملکرد شخصی همراه است (فروست و همکاران، مارتن[۱۰۵]، لاهارت[۱۰۶]و زرنبلت[۱۰۷]، ۱۹۹۰)، تعریف شده است.
کمال گرایی یعنی گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای افراطی و تمرکز بر شکست ها و نقصها در عملکرد و اعتقاد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند(فلت و هویت، ۱۹۹۷). و نیز کمال گرایی را نیاز شدید فرد بر انجام تمام کارها، کاملاً بدون عیب و نقص تعریف میکنند.