چشم انداز: از دیدگاه رهبری چشم انداز یک تصویر منحصر به فرد و ایده آل از آینده است. گرین لیف معتقد است که رهبری خدمتگزار نیاز دارد که حسی از نادانسته ها داشته باشد و بتواند غیرقابل پیشبینی ها را پیشبینی کند. در نتیجه نقش محوری رهبر خدمتگزار، ایجاد یک چشم انداز استراتژیک برای سازمان است. یکی از روش های مهمی که رهبری را از مدیریت متمایز میسازد این است که رهبران میتوانند چشم اندازی برای آینده ایجاد کنند. چشم انداز باید کاملاً الهام بخش و توانمندساز باشد. چشم انداز اعضای سازمان را به هم پیوند و آینده ای روشن را نوید میدهد. توسعه یک چشم انداز تغییرات و تحولات سازمانی را تسهیل میکند. بلانچارد چشم اندازبه این شکل شرح میدهد: “تصویری از آینده که اشتیاق و علاقه را در کارکنان ایجاد میکند. چشم انداز برای رهبری شایسته مورد نیاز میباشد.” (دنیس، ۲۰۰۴؛۵۹).
اعتماد: اعتماد، اطمینان پایدار مبتنی بر صداقت، توانایی و یا شخصیت یک فرد است و یا به بیانی دیگر، اعتماد عبارت است از اشتیاق و علاقه یک گروه به اقدامات حساس گروه دیگر، ایجاد و حفظ اعتماد در سازمان لازم و ضروری میباشد. اعتماد ریشه رهبری محسوب میگردد و یکی از مهمترین عوامل نفوذ در روابط پیرو- رهبر، اثربخشی رهبری و بهره وری است. در غیاب اعتماد، ترس بر سازمان حاکم گشته و بهره وری کاهش مییابد.
راسل ارزش های صداقت و شایستگی را شکل دهنده اعتماد سازمانی و اعتماد بین فردی قلمداد میکند و معتقد است که این اعتماد جوهره رهبری خدمتگزار محسوب میگردد. به علاوه ملروز معتقد است رهبرانی که به آن چه میگویند عمل میکنند، رهبرانی هستند که اعتماد را ایجاد میکنند. همچنین علاقه و تمایل رهبر به دریافت درونداد از دیگران، سبب افزایش قابلیت اعتماد میگردد و پیروان نیز تمایل بیشتری برخوردار هستند (دنیس، ۲۰۰۴؛۵۹).
خدمت رسانی: خدمت رسانی در قلب رهبری خدمتگزار جای دارد. رهبران خدمت رسانی به دیگران را در رفتارها، نگرش ها و ارزش های خود نشان میدهند. رهبر خوب کسی است که به دیگران خدمت میکند تا این که دیگران به او خدمت کنند. باید رهبران به ارائه خدمات مشتاق بوده و مفتخر باشند. خدمت رسانی هسته محوری رهبری خدمتگزار بوده و یک ضرورت اخلاقی محسوب میگردد. نهایتاًً وقتی ما بین نفع شخصی و خدمت به دیگران وادار به انتخاب می گردیم متأسفانه نفع شخصی را بیشتر انتخاب میکنیم. رهبری که خدمتگزاری را انتخاب کند، منابع مورد نیاز دیگران برای موفقیت شان را فراهم میسازد. آن ها به دیگران از طریق ارائه اطلاعات، منابع مادی، زمان، توجه و التفات و غیره خدمت میکنند که باعث مفهوم دادن به کارهای آن ها میگردد. رهبران خدمتگزار پیروان خود را برای پذیرفتن خدمتگزاری با آغوش باز آماده میسازند، کارکنان در برابر کسانی که به آنان خدمت میکنند احساس مسئولیت میکنند. خدمت رسانی در مباحث رهبری کمتر مورد توجه قرار گرفته و کمتر به آن پرداخته شده است و آن بدین دلیل است که همواره این بدگمانی بوده است که هر فردی بر اساس منطق برای منافع شخصی خود عمل میکند و دیگر جایی برای توجه به منافع دیگران وجود نخواهد داشت. اگر چه ایده رهبری که خدمت میکند[۳۱] با ایده خدمتگزاری که رهبری میکند[۳۲] با یکدیگر تفاوت دارند ولی آن چه که مهم میباشد این است که هر دوی این ها خدمت رسانی را با رهبری ترکیب نموده اند.
توانمند سازی: توانمندسازی عبارت است از واگذاری قدرت به دیگران و برای رهبری خدمتگزار شامل گوش دادن مؤثر، ایجاد احساس معناداری در افراد، تأکید بر کار تیمی و ارزش نهادن بر عشق و برابری میباشد. توانمندسازی عامل ضروری و حیاتی در اثربخشی سازمان محسوب میگردد. توانمند سازی بر کار تیمی تأکید داشته و ارزش های دوست داشتن و علاقه و برابری را منعکس میسازد. برای توانمندسازی رفتار رهبری باید به دنبال خود کشیدن و جذب باشد نه هدایت. هدف توانمندسازی ایجاد رهبرانی موفق در سطوح مختلف سازمان است (دنیس، ۲۰۰۴؛۵۹).
در انتهای این بخش خلاصه ای از ویژگی های ذکر شده در رابطه با رهبری خدمتگزار آورده شده است.
جدول ۲-۲ ویژگی های رهبر خدمتگزار
ارائه دهنده
سال
ویژگی های رهبر خدمتگزار
گرین لیف
۱۹۷۷
گوش دادن- همدلی- شفابخشی- آگاهی- متقاعدسازی- مفهوم سازی- خادمیت و سرپرستی- تعهد به رشد افراد- ایجاد گروه
کاوی
۱۹۹۴
ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد- تنظیم پیمان ها و قراردادهای عملکردی به شکل روابط برد- برد- کمک و یاری رساندن به دیگران
میلارد
۱۹۹۵
دوستی و بصیرت – پشتیبانی همراه با حمایت- مشارکت جمعی- دید جدید به رهبری
شوارتز
۱۹۹۸
توجه داشتن به دیدگاه- مشارکت در تصمیم گیری ها و رهبری سازمان- هدایت و راهنمایی پیروان- فراهم آوردن محیطی مناسب برای فعالیت کارکنان- اتخاذ تصمیماتی درست و بی عیب و نقص- توجه به آینده
لوب
۱۹۹۹
ارزش قائل شدن برای افراد- توانمند کردن افراد- ایجاد محیط دوستانه – نشان دادن اعتبار خود- ارائه رهبری خود
دفت
۱۹۹۹
خدمت رسانی به دیگران- گوش دادن به خواسته های دیگران و تصدیق گفته های آنان- رشد دادن افراد از طریق تغذیه روحی و روانی- ایجاد اعتماد در دیگران
کرینتر و کینکی
۲۰۰۲
گوش دادن مؤثر- همدلی- بهبودبخشی- اگاهی- متقاعدسازی- مفهوم سازی- خادمیت و سرپرستی- آینده نگری و دوراندیشی- تعهد به رشد و پیشرفت افراد- برقراری ارتباطات صحیح
پترسون
۲۰۰۴
عشق الهی- تواضع و فروتنی- نوع دوستی- قابلیت اعتماد- چشم انداز- خدمت رسانی- توانمندسازی
۳-۲٫ سرمایه روانشناختی:
۱-۳-۲٫ روانشناسی مثبت
روانشناسی قدمت تاریخی به قدمت عمر بشر دارد. اگر چه ابینگهاوس[۳۳] معتقد است که روانشناسی گذشته ای طولانی و تاریخچه ای کوتاه دارد، اما روانشناسی همزمان با رشد و تحول بشر و شکل گیری چالش های جدید در زندگی انسان مدرن به موازات این چالش ها رشد کردهاست. روانشناسی با کار وونت[۳۴] در آزمایشگاه از فلسفه جدا شد و با رویکرد و بینش فروید به انسان، غنی شد و با دیدگاه راجرز[۳۵] بسط و توسعه پیدا کرد. هر چند رویکردها و نظریه های روانشناسی در اثر ارتباط پیچیده و متقابل شخصیت نظریه پردازان با شرایط فرهنگی- اجتماعی زمان و مکان خودشان شکل گرفته است. اما تئوری های اصلی روانشناسی امروزه دیگر زیر ضربه شدید یک علم جدید از شناسایی توانمندی ها و ویژگی های ذاتی در هر انسان که جنبه جهان شمول دارد به نام روانشناسی مثبت گرا قرار گرفته است (سلیگمن[۳۶]، ۲۰۰۰؛ ۱۲۶). در طی دهه گذشته روانشناسی مثبت گرا به یکی از گرایشات عمده در روانشناسی تبدیل شده و به سرعت جایگاه مناسبی در این رشته یافته است. سرعت این گرایش در تبدیل به یک رویکرد عملگرا و مبتنی بر شواهد با پیشینه ی هیچ یک از گرایشات دیگر قابل مقایسه نیست.