- آقای شیرودی در مقاله ای با عنوان افسانه کنترل تسلیحات و خلع سلاح در سال ۱۳۸۳ می نویسد:
خلع سلاح یعنی کاهش تسلیحات دولتها چه از نظر کمیت و چه از لحاظ قدرت آتش آن ها. بسته به این که اگر کاهش محدود باشد یا گـسترده، سـخن از خلع سلاح کامل و یا خلع سلاح جزئی به میان میآید. با پیشرفت تسلیحات، تخمین و برآورد سطح و کیفیت تسلیحات، موضوعی کاملاً پیچیده شده، به طوری که درجه تأثیر یا دقت سـلاحها از یـک سو و مقاوت و توان آن ها در خنثیکردن اقدامهای متقابل الکترونیکی از سوی دیگر، بر پیچیدگی آن افزوده است. امروزه مذاکرات در زمینه کندسازی آهنگ پیشرفتهای فنی و تکنیکی ابزارهای جنگی و نیز به اجرا گذاردن آنـها پیـش از مذاکره در زمینه کاهش وضعیت کنونی تسلیحاتی، دارای اهمیت میباشد. در معنای دقیقتر، خلع سلاح به تخریب ذخایر موجود تسلیحات گفته میشود، و نـه اقـدامهایی کـه تنها به محدود نمودن و یـا مـمنوعیت کـاربرد آن سلاحها، رضایت میدهد. خلع سلاح حقیقی، پرهیز و اعراض عمومی و همگانی ایجاد میکند، که این امر، جز با کنوانسیونهای جهانشمول با ویـژگیهای پیـشگیری کـننده و قوی محقق نمیگردد.[۲]
- آقای البرزی ورکی در مقاله ای با عنوان نقد و بررسی نظر مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری راجع به تهدید یا توسل به سلاحهای هسته ای در سال ۱۳۸۳ می نویسد:
گرچه حقوق بینالملل قراردادی و یا عرفی صریحاً متضمن هیچ منع جـامع و جـهانی در رابطه با کاربرد سلاحهای هستهای نمیباشد، معالوصف، امکان اعلام عدم مشروعیت توسل به این سلاحها در کلیه شرایط، توسط دیوان بینالمللی دادگستری، با توجه به دلایل و مستندات موجود در نزد آنـ، کـاملاً فـراهم بود. این مطالعه، با نـگاهی انـتقادی، امـتناع دادگاه جهانی و یا ناتوانی آن را در چنین نتیجهگیری مورد بررسی قرار میدهد.
صرفنظر از برخی کاستیها و یا انتقاداتی که بر دیدگاه های دیوان، در نظر مـشورتی، وارد اسـت، بـه نظر میرسد اساسیترین عامل در بلاتکلیفی آن به نقش و جـایگاهی بـر میگردد که برای اصول و مقتضیات بشردوستانه بینالمللی قائل است. در حالی که تردیدی در لزوم رعایت این اصول و قواعد در کلیه شرایط وجود نـدارد، دیـوان نـمیتواند این احتمال را رد کند که برخی کاربردهای سلاحهای هستهای، در موارد بـسیار محدود و استثنایی، ممکن است مشروع باشد حتی اگر چنین کاربردی در تغایر با اصول و مقتضیات بشردوستانه بینالمللی قرار گـیرد! اثـبات بـطلان چنین دیدگاهی، بر طبق حقوق بینالملل معاصر، (یکی) از محورهای عمده ایـن مـطالعه را تشکیل میدهد.[۳]
- آقای اردلان در مقاله ای با عنوان سلاح های شیمیایی و حقوق بین الملل در سال ۱۳۸۹ می نویسد:
جنگ گرچه پایمال شدن تمامی قواعد بینالمللی را در بر دارد،خود دارای آدابی است که عدم رعایت آن موجب مسئولیت بینالمللی برای ناقض شدن حقوق بشردوستانه میگردد.با وجودی که استفاده از سلاحهای شیمیایی سابقهای طولانی در تاریخ دارد،اما قراردادها و مقاولهنامههای بینالمللی آن را خلاف اصول انسانی و حقوق جنگ تلقی کرده و طرفین درگیر در ستیز را به پرهیز از کاربرد این مواد و سلاحهای تشویق و وادار نمودهاند.نمونه برجسته چنین تعهدی در کنوانسیون ممنوعیت سلاحهای شیمیایی ایجاد شده است که دستاورد سیصد سال تلاش برای رهایی انسانها از رنجهای غیرضروری ناشی از جنگافزارهای شیمیایی مصداق دارد.لذا این کنوانسیون که پس از فجایع ارتکابی رژیم بعث عراق در جنگهای داخلی و جنگ تحمیلی بر ایران تدوین گردید را میتوان تنها نتیجه مثبت این رویدادها برای بشریت در نبردهای بینالمللی آینده قلمداد نمود[۴].
- آقای طارمی در مقاله ای با عنوان سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه و نقش کنوانسیون ها در سال ۱۳۸۰ می نویسد:
یکی از تحولات بسیار خـطرناک کـه ظرف چند دهه گذشته در محیط امنیتی ایران رخ نموده، مسئله گسترش سلاحهای کشتار جـمعی (شـیمیایی،میکروبی و هستهای)است.بر طبق منابع موجود،در مـنطقه خـاورمیانه و نیز در مـنطقه جـنوب آسـیا(هند و پاکستان)که همجوار مرزهای شرقی کشور اسـت،دست کـم ۹ کشور به یک یا چند نوع از انواع سلاحهای کشتار جمعی مجهز شـدهاند یـا در این راه تلاش میکنند.عامل دیگری که گـسترش سلاحهای کشتار جمعی در مـحیط امـنیتی ایران را بیشتر نگرانکننده میکند آن اسـت کـه این منطقه بحرانیترین و بیثباتترین منطقه جهان است.لذا احتمال بهکارگیری سلاحهای کشتار جمعی در ایـن مـنطقه بیشتر از سایر مناطق جهان اسـت.آنچه قـابل تـأمل میباشد،آن است کـه بـا گذشت زمان بر شـدت بـحرانها اضافه میشود و در نتیجه تعداد و دامنه درگیریهای نظامی نیز افزایش یافته است.
با توجه به آنـچه کـه یاد شد،هدف این مقاله بررسی ایـن مـوضوع است کـه بـا تـوجه به تجارب جنگ تـحمیلی آیا سیاستهایی که جمهوری اسلامی ایران در قبال سلاحهای کشتار جمعی اتخاذ کردهاست،متضمن تأمین امـنیت کـشور هست یا خیر؟در این راستا،مقاله حـاضر ابـتدا بـه بـررسی وضـعیت محیط امنیتی ایـران از حـیث گسترش یا عدم گسترش سلاحهای کشتار جمعی میپردازد تا میزان خطری را که ایران با آن روبهرو اسـت بـسنجد.سپس سـیاستهای ایراندر قبال سلاحهای کشتار جمعی را که مبتنی بـر تـکیه بـر کـنوانسیونهای بـین المـللی ممنوعکننده این سلاحهاست مورد بررسی قرار میدهد تا کارایی یا عدم کارایی این سیاستها نمایان گردد.در نتیجهگیری،به جمعبندی مباحث انجام شده پرداخته و نیز بیان میشود که سـیاست تکیه بر کنوانسیونهای بینالمللی منع سلاحهای کشتار دسته جمعی نه تنها قادر به تضمین امنیت ملی در کشور نیست،بلکه به علت ضعفهای عدیده،تکیه بر این کنوانسیونها بیشترین خطر را متوجه امـنیت مـلی کشور میگرداند.بر این اساس بیان میشود که ایران نیز باید مانند برخی کشورهای جسورتر نسبت به قواعد نظام جهانی که اسراییل نیز میتواند از زمره آن کشورها باشد، به منظور بـازدارندگی،به تـولید سلاحهای کشتار جمعی متوسل گردد.اما بر خلاف کشور یاد شده سیاست تولید سلاحهای کشتار جمعی بهتر است در پوشش پایبندی به کنوانسیونها بین المـللی انـجام گیرد تا محدودیتهای بیشتری بـرای انـتقال تکنولوژی تولید سلاحهای کشتار جمعی به ایران برقرار نگردد.همچنین بیان میگردد که صرف نظر از دیگر ابعاد مسئله، تجربه برخی کشورهای دیگر که شاید بـتوان عـراق را نیز در اعداد آنان جـای داد در زمـینه تولید پنهانی سلاحهای کشتار جمعی میتواند تا حدی همچون الگویی برای بررسی جدی از سوی ایران نگریسته شود.[۵]
سوالات تحقیق
-
- زمانی که یک سلاح جنگی علیه انسان به کار گرفته میشود، عوامل تعیین کننده تأثیرات آن بر سلامتی انسان چگونه مشخص میشوند؟
-
- پیشنهاد پروژه سیروس در رابطه با عوامل تعیین کننده تاثیرات سلاح جنگی علیه انسان چیست؟
-
- تاثیر پروژه سیروس بر افکار عمومی در رابطه با سلاح های جدید چگونه است؟