مفهوم اصلی رهبری توزیع شده تا سال ۱۹۵۰ مجهول بود، اما در قرن ۲۱ توسط اسپیلان (۲۰۰۶) و المور (۲۰۰۵) به خوبی تشریح شد. الگوی رهبری قرن ۲۱، به مفهوم تفویض مسئولیت در میان گروههای متعدد سازمانی، در حالی که همه گروه ها به سوی ارزش ها، فرهنگ، نمادها و سنن مشترکی حرکت میکنند، اشاره دارد. در این راستا هریس (۲۰۰۸) اذعان نمود که علیرغم اینکه رهبری توزیع شده ریشه در نظریه های سازمانی اواسط دهه ۱۹۶۰ دارد اما این اصطلاح مناسب عصر حاضر است. این پارادایم[۶۶] به عنوان راهی برای ارتقاء و موفقیت سازمان و بهبود عملکرد شغلی کارکنان قلمداد می شود که در آن همکاری و تثبیت منابع با هدف توزیع تجارب رهبری میان ذی نفعان درون سازمان، مخصوصاً کارکنان صورت میگیرد (پچورا[۶۷]، ۲۰۰۱).
رهبری توزیع شده به عنوان پدیده ای تعریف می شود که در آن فعالیت های رهبری توسط یک نفر مدیریت نمی شود، بلکه بین افراد متعدد درون سازمان یا تیم های کاری، تسهیم می شود (استوری، ۲۰۰۴؛ یوکل، ۲۰۰۲). این سبک به روابط قدرت درون سازمان اشاره دارد، زیرا این سبک رهبران را از جمود خارج و آن ها را به افرادی سیال و پر تحرک تبدیل می کند (هریس، ۲۰۰۴). در رهبری توزیع شده، مدیر هنوز در نقش اصلی خود باقی مانده و نقش معمار سازمان را بر عهده داشته (لاشوَی[۶۸]، ۲۰۰۳) و با هدف شکل گیری رفتار مشارکت جویانه در افراد، و هدایت سازمان و کارکنان در جهت فرایند تغییرات سازمانی، تیم های رهبری را شکل میدهد (هریس، ۲۰۰۴). بنابرین یکی از جنبههای اصلی رهبری توزیع شده، درک افرادی است که در فرایند توزیع فعالیت ها و نقش های رهبری مشارکت دارند. بر این اساس تصمیم گیری ها از تیم شروع شده، و افرادی که در تیم هستند و قرار است که تصمیمات را اجرا نمایند، شناسایی میشوند (لیتوود و ماسکال[۶۹]، ۲۰۰۸). افرادی که در فرایند تصمیم گیری و اجرای فعالیت های رهبری مشارکت میکنند، به روش های مختلف میتوانند اثربخشی سازمان را تحت تاثیر قرار دهند.
مفهوم رهبری توزیع شده، یک نوع حرکت افراطی از نگرش های سنتی رهبری است که در آن رهبری به عنوان نقشی رسمی قلمداد نمی شود، بلکه شامل تعامل افراد سازمان در قالب یک تیم کاری، با هدف هدایت اهداف، نقش ها و مسئولیت های سازمانی است (هانت، ۲۰۰۴). دارا بودن رفتار، مهارت و دانش رهبری، جایگاه مهمی در رهبری توزیع شده دارد، لذا این عوامل به افراد اجازه میدهند که همانند یک رهبر فکر کنند و مشارکتی فعالانه در خلق رهبری توزیع شده داشته باشند. رهبری توزیع شده، ویژگی یک فرد نیست، بلکه شامل یک «فرایند رابطه ای«، در کل تیم، گروه یا سازمان است (هانت و روپو[۷۰]، ۲۰۰۵).
در رهبری توزیع شده یا به تعبیر نوین «فراقهرمان[۷۱]»، به روابط انسانگرایانه مانند کار تیمی، مشارکت، توانمندسازی، ریسک پذیری، و کنترل اندک روی دیگران، تأکید و تمرکز می شود. در این پارادیم نوین، رهبر سازمان دستور و فرمان نمی دهد، بلکه کار را از طریق دیگران و تسهیم قدرت با آن ها انجام میدهد و برای همه ی افراد سازمان، اطلاعات و داده هایی در باب برنامه ها، عملیات و رویه های کاری سازمان فراهم می آورد (ایچر، ۲۰۰۳). در این سبک نوین رهبری، اثربخشی سازمان ها چندان به عمل قهرمانانه فردی وابسته نیست، بلکه بیشتر به تجارب مشارکتی و تسهیم شده در سراسر سازمان بستگی دارد (فلتچمن، ۲۰۰۵).
بنا بر اظهارات گروون (۲۰۰۲)، در سبک رهبری توزیع شده، وظایف رهبری توسط رهبران متعدد، هیئت امنای سازمان، یا کارکنان صورت میگیرد و حتی به کارکنان اجازه داده می شود، و به آن ها اعتماد می شود تا هسته فنی سازمان و فعالیت های آموزش و بهسازی را به عنوان یک کارمند، هدایت نمایند. در پارادیم رهبری توزیع شده آنچه مشهود است افزایش قدرت کارکنان است (لیتوود، ۲۰۰۴).
رهبری توزیع شده به مدیران اجازه میدهد که به جایگاه رسمی و نقش های غیر رسمی افراد توجه نماید و در واقع بحث مسئولیت رهبران سازمان را مطرح سازد. از این رو شاید این مسئله ایجاد شود که افراد چگونه مسئولیت های توزیع شده ی رهبری، که منجر به بهبودی آموزش، ایجاد هنجارهای اعتماد، افزایش همکاری و حمایت از بالندگی کارمندان می شود، را به نحو احسن انجام دهند (هلر و همکاران، ۱۹۹۵).
امری مهم در رهبری توزیع شده این است که دانش از چه طریقی و توسط چه کسی در سازمان عهده داری میشوند. آنچه در بحث رهبری مشهود است، وجود انواع مختلف رهبران دانش در درون سازمان بوده، که دانش را هدایت میکنند لذا در این پارادایم آنهایی که نقش رهبری را بر عهده می گیرند بر مبنای دانش مورد نیاز عمل میکنند، پس مفروضه ی اساسی در این الگو این است که رهبری بر مبنای دانش موجود و فرهنگ یادگیری شکل میگیرد (اسپیلان، ۲۰۰۱).
رهبری توزیع شده بیشتر با گفته لامبرت (۲۰۰۳) مرتبط و متناسب است. از نظر وی «هر کسی درون ساختار سازمان حق، مسئولیت، و توانایی رهبر شدن را دارا است«. وی معتقد است که رهبری توزیع شده امری است که یادگیری جمعی، ایجاد دانش و معانی جمعی و همکارانه را در بر میگیرد و می توان آن را الگوی خاص در نظر گرفت که منجر به تغییرات فوق العاده و مداوم می شود.
نمی توان گفت که رهبری توزیع شده یک تکنیک جدید رهبری است، بلکه برچسبی است بخردانه و در جستجو و بازنمایی این حقیقت است که رهبری سازمان مستلزم فعالیت تسهیم شده در سازمانهاست. از نظر بنت (۲۰۰۳)، رهبری توزیع شده امری نیست که توسط یک فرد انجام گیرد. بلکه مجموعه ای از فعالیت هاست که از طریق روابط بین فردی انجام می گیرند (بن نت، ۲۰۰۳). مک بث و همکاران (۲۰۰۳)، رهبری توزیع شده را از دو بعد رسمی و غیر رسمی مورد توجه قرار دادند؛ از بعد اول؛ آن ها رهبری توزیع شده را بر حسب نقش هایی که توسط موقعیت های رهبری رسمی مانند اعضای تیم مدیریت و رهبری سازمان انجام می گیرند، مورد توجه قرار داده، و از بعد دوم رهبری را بر حسب مسئولیت های جمعی شامل رهبر، کارکنان و کارمندان رهبر که به طرق مختلف، در زمان ها و مکان های مختلف رهبری را در سازمان تجربه میکنند، مورد بررسی قرار دادند (مک بث، ۲۰۰۳).
ساووی[۷۲] (۱۹۸۴)، اذعان میدارد که هدف از رهبری توزیع شده، تغییر ائتلاف تصمیم گیری در سازمان به منظور درک بهتر موقعیت رهبری است (نقل از مارچ و اوسولون[۷۳]، ۱۹۸۴). کِلی[۷۴] (۲۰۰۲)، دو اصطلاح رهبری توزیع شده و رهبری تفویضی را بر حسب انتقال و تقسیم امور مفهوم بندی کرد. از نظر وی رهبری توزیع شده به تسهیم رهبری، قدرت و هدایت دسته جمعی امور اشاره دارد و در جایی اتفاق می افتد که افراد به طور کارآمد به عنوان رهبران گمارده شوند، به ایجاد و خلق سازمانهای یادگیرنده کمک کنند، و در نهایت فرصت رهبری کردن برای همه فراهم آید (اودورو، ۲۰۰۴).