رویه، راهنمای عمل است نه راهنمای تفکر و اندیشیدن و روشی است که بر پایه آن یک فعالیت مشخص از آغاز اجرا تا مرحله نهایی تعریف میشود و بیشتر در قالب آیین نامههای اجرایی، ظاهر میشود. و بالاخره روش، نحوه عمل یک رویه را بیان میکند. روش به ما کمک میکند که برای انجام یک عمل چطور قدمها را برداریم.زمانی که سازمان شکل میگیرد در جریان رشد و توسعه عوامل سازمانی (عوامل علمی) مثل استراتژیها، خطمشیها تصمیمات مدیریت، مسیر حرکت سازمـــان را مشخص میسازد وقتی اینعوامل سازمانی با هدفهای فردی (گرایشها، ارزشها، ادراکات و انتظارات) در قالب متغیرهای میانجی یکسو و هماهنگ گردد، متغیرهای بازده به شکلهای مختلف تحت عنوان اهداف سازمانی ظاهر میشود. اهداف سازمانی که عمـوماً در مأموریتها و خطمشیهای سازمانی نهفته است، عبارتند از (دنهارت[۲۷]، ۱۳۸۲):
-
- کاهش هزینه های تولید و ضایعات
-
- کاهش هزینه های فرصت از دست رفته سرمایه
-
- کاهش دوباره کاریها و اشتباهات
-
- کاهش زمان مرده یا زمان تلف شده جهت تحویل به موقع
-
- افزایش سطح رضایت و وفاداری به مشتری با ارائه خدمات قبل، حین و بعد از فروش
-
- افزایش سهم فروش به منظور بالابردن سطح درآمد و سود
-
- افزایش سطح کیفیت محصول یا خدمات
- افزایش سطح انگیزه کارکنان از طریق اجرای دوره های آموزشی و سمینار، توسعه و غنیسازی شغل
در نظریه نوین، تلفیق اهداف فرد و سازمان تحت عنوان «مدیریت بر مبنای هدف» مطرح میگردد و اساس آن، مبتنی بر مشارکت و همسویی بین فرد و سرپرست در جهت رسیدن به هدف است که موجب تقویت روحیه و احساس تعهد میگردد. این فرایند وقتی از کارایی بالا برخوردار است که برنامهریزی و هماهنگی دقیق در تمام سطوح صورت گرفته باشد. اکنون این پرسش مطرح میشود که اهـداف سازمانی بهینه و کارا چگونه تحقق مییابد.اهداف سازمانی بهینه و کارا بر پایه مدل عقلایی از طریق حداکثرسازی سود و با بررسـی تمام راه کارها یا مدل رضایتبخش با کشـف و انتخاب یک راه حل رضایتمندانه و یا الگوبرداری صحیح با انتخاب یک روش یا راهحل از میان بهترین روشها و راه حلها تحقق مییابد (آلن و همکاران، ۲۰۰۱).
نحوه ارزیابی هدفهای سازمانی از دیدگاه سنتی تا نگرش نوین: در ارزیابی هدفهای سازمانی، در گذشته بیشتر مبنا، برتری ورودیها بوده است. هر قدر در فراینــد سازمانی از منابع ورودی بیشتر استفاده مــیکردند سازمان موفقتر و برتر شناسایی میشد. بعدها به جای توجه کردن به ورودیها به خروجیهایا ستاده معطوف گشت و سازمانی موفقتر یا برتر شناختـه میشد که بیشترین تولید یا بیشترین خدمات را ارائـه مــیکرد. در دیدگاه نوین، علاوه براینکه کارایی یعنی نسبت ستاده، به داده (ستاده / داده) به عنوان یک مبنای ارزیابی، مورد سنجش قرار میگیرد این بحث مطرح میشود که بااستفاده و صرف منابع ورودی و ارائه تولید یا خدمات بیشتر چه آثار و نتایجی را به جا میگذارد. در حقیقت در اینجا پیامدها و نتایج، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد (هچ، ۱۳۸۵).
۲-۲-۹- اهداف اجتماعی
چنانچه مأموریت و سیاستهای سازمانی در راستای انتظارات و ارزشهای جامعه تعریف گردد و به نیازهای فردی و شخصی نیز در حد مقبولیت و مشروعیت توجه شود. هدفهای بعدی برای فرد، دستیابی به هدفهای اجتماعی است. توجه به نیازهای اجتماعی و نیازهای برتر از آنجا نشأت میگیرد که انسان ضمن اینکه از نیروی تعقل برخوردار است موجودی اجتماعی است و در کنار یک گروه کوچک یا بزرگ در مجموعه بزرگتر به نام اجتماع، زندگی میکند. این اجتماع دارای حرمت و احترام زیادی است به طوری که همه افرادی که در این اجتماع زندگی میکنند باید رفتار و کردار خود را با مصـالح جامعه هماهنـگ سازنـد. در حقیقت اندیشه برابری و همسانی ذاتی و زیستی و در ذهن انسانها اصل «مسئولیت اجتماعی»را به وجود آورد و بسیاری از کارهای عامالمنفعه از جمله درمان بیماریهای واگیردار وبازرسی داروها و مواد غذایی و غیره. از همین اصل ریشه گرفته است. از مسئولیت اجتماعی تعاریف مختلف صورت گرفته است (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۶).
«گریفین» و «بارنی» مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف کردند: مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان باید در جهت حفظ و کمک به جامعهای انجام دهد که در آن فعالیت میکند. کترو ومک داگلاس میگویند؛ مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در جهت رفاه عمومی جامعه نیز انجام میگیرد (بزرگی، ۱۳۸۳).
اخلاق، روی نحوه رفتار فرد در داخل سازمان توجه دارد ولی مسئولیت اجتماعی، روی نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهـامداران، سرمایهگذاران و اربابرجوع و اعتباردهندگان و به طور کلی ذینفعان، سروکار دارد. مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد است (بارون[۲۸] و همکاران، ۲۰۱۰).
الف – بعد اقتصادی: مهمترین بعد مسئولیتاجتماعی سازمانها بعد اقتصادی است که در آن فعالیتهـا و اقدامات اقتصادی مدنـظر قـرار مــیگیرد. به عبارت دیگر، مسئولیتاولیه هر بنگاه اقتصادی کسب سود است.
سود مثل اکسیژن است که اگر به موقع به بدن نرسد از بین میرود. لذا، وقتی سازمان سود لازم را به دست آورد و حیات خود را تضمین کرد، میتواند به مسئولیتهای دیگرش بپردازد. در حقیقت اهداف اولیه سازمانی در این بعد مورد توجه قرار میگیرد.
ب – بعد قانونی: دومین بعد مسئولیت اجتماعی، بعد قانونی (حقوقی)است و سازمانها ملــزم میشوند که در چهارچوب قانون و مقررات عمومی عمل کنند. جامعه این قوانین را تعیین میکند و کلیه شهروندان و سازمانها، موظف هستند به این مقررات به عنوان یک ارزش اجتماعی احترام بگذارند. بعد قانونی مسئولیت اجتماعی را «التزام اجتماعی» نیز میگویند.
ج – بعد اخلاقی: سومین بعد مسئولیت اجتماعی سازمانها، بعد اخلاقی است. از سازمانها انتظار میرود که همچون سایر اعضای جامعه به ارزشها، هنجارها و اعتقادات و باورهای مردم احترام گذاشته و شئونات اخلاقی را در کارها و فعالیتهای خود مورد توجه قرار دهند. بعد اخلاقی مسئولیت اجتماعی را «پاسخگویی اجتماعی» میگویند.
د – بعد عمومی و ملی: چهارمین بعد مسئولیت اجتماعی بعد ملی است که شامل انتظارات، خواستهها و سیاستهای مدیران عالی در سطح کلان است که انتظار میرود مدیران و کارگزاران سازمانها بانگرش همه جانبه ورعایت حفظ وحدت ومصالح عمومی کشور،تصمیمات و استراتژیهای کلی را سرلوحه امور خود قـرار داده و با دید بلندمدت تصمیـمگیری کنند (بارون و همکاران، ۲۰۱۰).
بعد ملی مسئولیت اجتماعی را «مساعدت اجتماعی» مینامند. پاسخگویی اجتماعی: پاسخگویی، تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است. از این رو پاسخگوبودن، دلالت بر نوعی رابطه رسمی دارد که در آن اختیارات از یک طرف به طرف دیگر محول شده است (فرانکتل[۲۹]، ۲۰۰۱).