بر اساس نظریه شومپیتر، نوآوری به اشکال زیر ظاهر می شود:
-
- معرفی و تجاری کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در کاربرد محصولات و خدمات موجود؛
-
- معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایند های کاری موجود؛
-
- گشودن درهای بازار جدید؛
-
- توسعه منابع جدید تأمین کننده مانند مواد اولیه، تجهیزات و دیگر ورودی ها؛
- ایجاد تغییر اساسی در ساختارهای صنعتی و سازمانی (دهقان کرنکان، ۱۳۹۰).
مالربا و مولینا (۲۰۰۹) در تحقیق خود شرکت های جدید را به عنوان یک عامل اصلی پویایی صنعتی و یک منبع نوآوری در نظر گرفته اند و نوآوری را به عنوان یک عامل مهم در رشد و بقای شرکت ها دانسته اند که تاثیر مثبت بر رشد و بقاء، به خصوص در بخش خودرو و الکترونیکی دارد.
جنسن و همکارانش (۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین نوآوری سطح شرکت و صنعت و نرخ بقای نسبی شرکت های تازه وارد و کنونی پرداختند. آن ها بیان کردند که شرکت های تازه وارد، هنگامی که فرم غالب رقابت در بازار از طریق نوآوری است، چالاک تر و انعطاف پذیر تر و دارای مزیت رقابتی هستند و موتور تخریب خلاق هستند. همچنین در بیشتر شرایط نامطمئن و نوآورانه رشد میکنند.
سفیز و مارسیلی(۲۰۰۶) در مطالعه ای که در زمینه ی تأثیر نوآوری بر حیات بنگاه ها در هلند انجام دادهاند به این نتیجه رسیدند که نوآوری نقش مهمی در افزایش احتمالی حیات بنگاه ها دارد، مخصوصاً هنگامی که دوره مطالعه افزایش یابد نقش نوآوری واضح تر می شود. نوآوری برای شرکت های جوانتر تأثیر حیاتی تری دارد. مثلاً در امریکا شرکت های جوان که دارای نوآوری بودند ۲۲ درصد بیشتر از بنگاه های جوان دیگر قادر به ادامه حیات بوده اند.
دهقان کرنکانی (۱۳۹۰) در پژوهش خود ذکر کردهاست که نوآوری دست کم برای جامعه سه فایده دارد: باعث افزایش رشد اقتصادی می شود، بهره وری را بالا میبرد، باعث به وجود آوردن تکنولوژی، کالا و خدمات جدید می شود. در بلند مدت رقابت میتواند به عنوان فرایندی تلقی شود که توسط نوآوری هدایت می شود. اگرچه همه ی نوآوری ها موفقیت آمیز نیستند اما همان تعداد اندکی که به موفقیت نائل میشوند منابع عمده مزیت رقابتی هستند. دلیل این امر این است که نوآوری موفقیت آمیز، ویژگی منحصر به فردی به سازمان میدهد که رقبا فاقد آن هستند. این منحصر به فرد بودن به سازمان اجازه میدهد تا فروش را از دیگر رقبا متمایز نموده و قیمت های بالاتری برای محصولات خود مطالبه نمایند.
خداداد حسینی (۱۳۸۵) بیان میکند نوآوری عامل مهمی در بقای سازمان ها در محیط پر رقابت کنونی میباشد. نظریه پردازان و محققین معتقدند شرکت های جوان و نیرومند به راحتی میتوانند به راحتی جایگزین شرکت های قدیمی و باسابقه گردند که قادر به حفظ نوآوری خود نبوده اند.
۲-۲-۳-۲-۲- نرخ ورود به صنعت
تاکنون مطالعات متنوعی در زمینه عوامل مؤثر بر مرگ و میر شرکت ها در کشورهای مختلف صورت گرفته است. تحلیل ورود تازه واردان و تهدیدهایی که آن ها مورد توجه ساختار صنعت میسازند، مورد علاقه تحلیل گران راهبردی است. رقبای تازه وارد معمولاً با هدف کسب سهم بازار وارد یک صنعت میشوند؛ آن ها به همراه خود ظرفیت ها و منابع جدیدی را وارد صنعت میکنند. شاید می توان گفت مطالعه بر روی ورود و خروج و پویایی در صنعت اولین بار توسط شومپیتر انجام شده است که در آن برای پویایی صنعت اصطلاح تخریب خلاق را عنوان کردهاست (کامپوز و ایوتی[۳۶]،۲۰۰۳). اما اهمیت واقعی الگوهای ورود و خروج برای اولین بار در مطالعات دان (۱۹۸۸) تشخیص داده شد. بنگاه های صنعتی برای ایجاد، رشد و بقاء، بیشتر از هر چیز به محیط مناسبی برای کسب و کار دارند که این محیط مناسب هم شامل سهولت ورود شرکت به صنعت و هم شامل سهولت خروج بنگاه از صنعت می شود. مثلاً در رتبه بندی ای که بانک جهانی در سال ۲۰۰۸ در بین ۱۷۸ کشر انجام داده است، رتبه ایران در بین کشورهای جهان از نظر سهولت ورود و خروج به ترتیب ۷۷ و ۱۱۸ است. اگرچه رتبه ایران در هر دو مطلوب نیست و لی می توان گفت که خروج بنگاه در ایران سخت تر از ورود است (عرب نجف آبادی، ۱۳۹۰). گروکسی (۱۹۹۵) در مقاله ای تحت عنوان « ما در مورد ورود چه میدانیم» هفت نکته مهم درباره ورود بیان میکند. نکته اول این است که ورود به صنعت حالت عام دارد، به این معنی که عموماً شرکت های زیادی وارد صنعت میشوند اما نرخ ورود به صنعت بسیار بالاتر از نرخ نفوذ[۳۷] (فروش خالص بنگاه های تازه وارد تقسیم بر فروش کل صنعت) است. نکته دوم این است که ورود شرکت ها به صنعت طی زمان تغییر میکند و تفاوت ها در نرخ ورود شرکت ها در صنایع مختلف پایدار نمی باشد و با گذر زمان از بین می رود. در واقع بسیاری از نوسانات در ورود شرکت ها در بین شاخه های صنعت در طول زمان ناشی از تفاوت داخل صنت است تا تفاوت میان صنعت ها. به این معنی که برخلاف سودآوری که در بین صنایع مختلف متفاوت و طی زمان پایدار میباشد، نرخ ورود در میان صنایع تفاوت زیادی نداشته و نوانات در نرخ ورودی در داخل صنعت و طی زمان رخ میدهد. نکته سوم این است که نرخ های ورود و خروج همبستگی زیادی با هم دارند. نکته چهارم بیان میکند که نرخ بقای بسیاری از شرکت های تازه وارد پایین است و حتی شرکت های تازه وارد موفق، بیش از یک دهه طول می کشد تا به اندازه متوسط شرکت های موجود در صنعت دست یابند. نکته پنجم، ورود از طریق ثبت شرکت جدید عمومی تر از ورود از طریق متنوع سازی محصولات میباشد اما در عوض متنوع سازی محصولات، موفق تر از ورود بازیگر جدید بوده است. نکته ششم، نرخ ورود در طول عمر صنعت دارای نوسان است و این نوسانات مانند موجی است که در اولیل عمر صنعت به حداکثر خود میرسد و موج های متفاوت ورودی انواع نتفاوت ورود را سبب می شود، به این معنی که طی نوسانان مختلفی که در صنعت رخ میدهد بنگاه های بالقوه از روش های متفاوت برای ورود به صنعت استفاده میکنند. نهایتاًً نکته هفتم، هزینه های تعدیل برای ورودهایی با مقیاس بالا و ورودهایی که در سال های اولیه نرخ نفوذ بالایی داشته اند، تأثیر منفی و بازدارنده دارد (بهشتی و همکاران، ۱۳۸۸).