بون و دیگران[۴۶] (۲۰۱۰) در آمریکا، دریافتند، تمایل چهار مؤسسه بزرگ به صدور گزارش تداوم فعالیت برای صاحبکاران دچار وخامت اوضاع مالی متفاوت از حسابرسان رده دوم نیست؛ تفاوتی بین سطح مدیریت سود به وسیله صاحبکاران چهار مؤسسه بزرگ و صاحبکاران مؤسسه های رده دوم وجود ندارد؛ درحالی که صرف ریسک حقوق صاحبان سهام پیشبینی شده صاحبکاران چهار مؤسسه بزرگ و صاحبکاران مؤسسههای حسابرسی رده دوم، تفاوت دارد (بون و دیگران، ۲۰۱۰).
تیپوریدو و دیگران[۴۷] (۲۰۱۰) در یونان، به بررسی اقلام تعهدی غیرعادی و گزارشگری حسابرسی پرداختند، آن ها دریافتند که نوع مؤسسههای حسابرسی با اقلام تعهدی غیرعادی ارتباط ندارند. آن ها همچنین دریافتند، مؤسسههای حسابرسی کننده بزرگ برخلاف این که واحد مورد رسیدگی مدیریت سود (اقلام تعهدی غیرعادی) انجام داده باشد، اظهار نظر مقبول حسابرسی صادر میکنند.
کام والایی و دیگران (۲۰۰۹) در هونگ کونگ دریافتند، شرکتهایی با فرصت سرمایهگذاری بالا بیشتر از بقیه تمایل به استفاده از حسابرسی با کیفیتتر (مؤسسههای حسابرسی بزرگتر) دارند. در ثانی، چنین شرکتهایی نسبت به بقیه شرکتها، تمایل به داشتن اقلام تعهدی غیرعادی بیشتری دارند ولی این رابطه زمانی که آنان از مؤسسههای حسابرسی بزرگ استفاده کردهاند ضعیفتر بود (تیپوریدو و دیگران، ۲۰۱۰). کارامانیس ولنوکس[۴۸] (۲۰۰۸) در یونان، به بررسی اثر تلاش حسابرسی بر مدیریت سود پرداختند. آن ها نتیجهگیری میکنند که وقتی زمان صرف شده برای حسابرسی کمتر بود: ۱) اقلام تعهدی غیرعادی بیشتر به صورت مثبت بودند تا منفی، ۲) اقلام تعهدی غیرعادی مثبت، بزرگتر بودند و ۳) وقتی حسابرس ساعات کمتری را صرف حسابرسی میکند، شرکتها به بیش نمایی سود برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده تمایل نشان میدهند (کارامانیس ولنوکس، ۲۰۰۸).
چین یینگ چن[۴۹] (۲۰۰۸) در تایوان، به بررسی اثر ابقای یک شریک حسابرسی یا ابقای یک مؤسسه حسابرسی برای مدت طولانی در حسابرسی یک شرکت بر کیفیت سود گزارش شده پرداختند. آن ها چنین نتیجهگیری کردند که قدر مطلق اقلام تعهدی غیرعادی با ابقای شریک حسابرسی به طور معناداری کاهش یافت. همچنین بعد از کنترل ابقای شریک، قدر مطلق اقلام تعهدی غیرعادی با ابقای مؤسسه حسابرسی نیز به طور معناداری کاهش یافت (چین یینگ چن، ۲۰۰۸).
شرینجیت جال و دیگران (۲۰۰۷) در مالزی، طی پژوهشی به این نتیجه رسیدند که مؤسسههای حسابرسی بزرگ در صورت وجود سطح بالای اقلام تعهدی غیرعادی، بیشتر از بقیه مؤسسهها، گزارش مشروط صادر کردند ولی رابطه بین تخصص صنعت حسابرس و اقلام تعهدی غیرعادی در پیشبینی و صدور گزارش مشروط معنادار نبود.
چن و دیگران[۵۰] (۲۰۰۵) در تایوان، طی پژوهشی رابطه بین اندازه حسابرس و تخصص صنعت او و سطح مدیریت سود را برای شرکتهایی که سهام آن ها برای بار اول در تایوان عرضه میشد، بررسی کردند. نتیجه آن پژوهش به این صورت بود که کیفیت حسابرسی، مدیریت سود را محدود میکند و شرکتهای عرضه اولیه در تایوان که به وسیله پنج مؤسسه بزرگ، حسابرسی شده بودند، مدیریت سود کمتری داشتند.
جئونگ و رو (۲۰۰۴) در کره، به بررسی رابطه بین اندازه حسابرسی و اقلام تعهدی غیرعادی بر شرکتهای کرهای پرداختند و نتیجه را این گونه بیان کردند که بین اقلام تعهدی غیرعادی گزارش شده توسط شرکتهایی که به وسیله مؤسسههای بزرگ رسیدگی شدهاند و شرکتهایی که به وسیله مؤسسههای غیربزرگ رسیدگی شدهاند، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، آن ها به تفاوت معناداری بین اقلام تعهدی غیرعادی گزارش شده پس از تغییر مؤسسه حسابرسی از بزرگ به غیربزرگ یا بالعکس دست نیافتند. ولوری (۲۰۰۳) در آمریکا، به بررسی رابطه بین استفاده از حسابرس متخصص صنعت و مدیریت سود بر شرکتهای آمریکایی پرداخت. وی از اقلام تعهدی غیرعادی به عنوان معیار مدیریت سود استفاده کرد و دریافت، برای صاحبکارانی که فعالیت تخصصی دارند، وقتی از حسابرس متخصص آن صنعت استفاده شد، مدیریت سود کمتری وجود داشت (تیپوریدو و دیگران، ۲۰۱۰).
بارتو و دیگران[۵۱] (۲۰۰۰) در آمریکا، طی پژوهشی به ارزیابی مدلهای مختلف برای کشف مدیریت سود از طریق بررسی ارتباط اقلام تعهدی غیرعادی و گزارش حسابرس پرداختند که نتیجه پژوهش آن ها، رابطه مثبت بین اقلام تعهدی اختیاری و دریافت گزارش مشروط بود (بارتو و دیگران، ۲۰۱۴).
فرانسیس و کریشنان (۱۹۹۹) در آمریکا، دریافتند، به دلیل این که اقلام تعهدی حسابداری، برآوردهای ذهنی مدیران درمورد نتایج آینده هستند، به طور عینی قبل از وقوع نمیتوانند تأیید شوند. حسابرسی صاحبکاران با اقلام تعهدی بالا، عدم اطمینان بیشتری را نسبت به صاحبکاران با اقلام تعهدی پایین نشان میدهد .طبق یافته های پژوهشهای آن ها، هرچه قدرمطلق اقلام تعهدی بزرگتر باشد، احتمال دریافت گزارش مشروط نیز بیشتر است (تیپوریدو و دیگران، ۲۰۱۰).
بکر و دیگران[۵۲] (۱۹۹۸) در آمریکا، دریافتند، کیفیت حسابرسی به گونهای معکوس با استفاده مدیریت از روشهای حسابداری افزاینده سود (اقلام تعهدی غیرعادی) ارتباط دارد و کیفیت بالای حسابرسی منجر به کاهش توان مدیریت در دستکاری سود و در نتیجه کاهش اطلاعات نامتقارن میشود (بکر و دیفاند، ۲۰۱۴).
فصل سوم
روش شناسی
۳-۱- مقدمه
هدف از هر نوع بررسی و تحقیق علمی کشف حقیقت است. حقیقت نیز بر پایه کاوش و تجسس و کشف عوامل منطقی مربوط به خصوصیات اجزای موضوع تحقیق قرار دارد. منظور از روش تحقیق علمی پیروی از رویه منظم و سیستماتیکی است که در جریان استفاده از روشهای آماری و مرتبط ساختن عوامل موضوع تحقیق، باید رعایت گردد. توجه پژوهشگری که از آمار استفاده می کند تنها به محاسبه داده ها و استفاده علمی از آن ها محدود نمی شود بلکه روشهای آماری تا هدفهای اساسی توصیف و تحلیل، پیش میروند. هدف نهایی تحقیق به دست آوردن نتایج کلی و قابل تعمیم است که ممکن است برای تبیین پدیدهها و پیش بینی رویدادهای آینده به کار رود. در واقع روش تحقیق علمی، شامل اندازه گیری و ارزیابی و مقایسه عوامل، بر اساس اصول و موازین قبول شده از طرف دانشمندان، برای حل مشکلات و مسائل بوده و مستلزم قدرت اندیشه و ظرفیت تعمیق، تشخیص، قضاوت و ابتکار است. جهت انجام تحقیقات علمی و رویه مشخص و معینی بر اساس متدولوژی علمی وجود دارد که رعایت آن ضروری است.