۱-۲)بیان مسئله
در جهان امروزی، دانش به عنوان یک منبع کلیدی تبدیل شده و برای بقای سازمانها بسیار حیاتی میباشد (حسن زاده، ۱۳۸۵). امروزه جوامع به سمت اقتصاد دانش محور حرکت میکنند که در آن دانش مهمترین عنصر برای ایجاد ارزش در سازمان ها به شمار می رود (لیتونر[۱] و واردن[۲]، ۲۰۰۳). با وقوع انقلاب فناوری اطلاعات و پیشرفت تکنولوژی، الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کردهاست. امروزه با توجه به شرایط رقابتی، دانش به عنوان با اهمیت ترین سرمایه، جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی شده است (چن[۳] و همکاران، ۲۰۰۴). بنابرین مدیریت دانش برای بسیاری از کشورهای پیشرفته، نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه محسوب می شود.
مالهوترا[۴](۱۹۹۸) به نقل از عطاپور (۱۳۸۸)، بیان میکند که مدیریت دانش در برگیرنده فرایندهای سازمانی است که به دنبال ترکیب هم افزایی ظرفیت پردازش داده و اطلاعات توسط فناوری اطلاعات با ظرفیت نوآوری و خلاقیت منابع انسانی میباشد. بهات[۵] (۲۰۰۱)، مدیریت دانش را به عنوان فرایند ایجاد، ارزیابی، باز نمودن، توزیع و کاربرد دانش معرفی میکند. سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه[۶](۲۰۰۴)، تعریفی از مدیریت دانش ارائه کردهاست که مفاهیم اصلی تعاریف موجود را به صورت خلاصه در برمی گیرد. از دیدگاه این سازمان، مدیریت دانش، مجموعه ای از فعالیت های سازمانی برای خلق، کسب، توزیع دانسته ها و ارتقای اشتراک گذاری دانش در داخل سازمان و پیرامون آن است (عطاپور، ۱۳۸۸).
جاشپارا[۷] (۲۰۰۴)، مدیریت دانش را در قالب یک فرایند چهار حلقه ای شامل ایجاد، اشتراک، ذخیره و به کارگیری دانش معرفی کردهاست:
ایجاد دانش: ایجاد دانش فرایندی بی پایان است که شامل به وجود آمدن دانش جدید یا جایگزین شدن دانش موجود توسط ضمنی و عینی سازمان میباشد.(نوناکا ،۱۹۹۴)
ذخیره دانش: ذخیره کردن، سازماندهی و بازیابی دانش سازمانی، که از آن به حافظه سازمانی نیز یاد میکنند. بخش مهمی از مدیریت سازمانی کارآمد را تشکیل میدهد. در این مرحله، دانش ذخیره و ثبت می شود تا قابلیت بازیابی و استفاده توسط کارکنان سازمان وجود داشته باشد.(والش و آنگلسون ،۱۹۹۱)
اشتراک دانش: عبارت است از حرکت، توزیع و پخش دانش بین افراد و پایگاه های دانش به طور مکانیزه و غیر مکانیزه و به صورت دو سویه، در حقیقت درصد بالایی از موفقیت مدیریت دانش، به تبادل و اشتراک صحیح دانش بستگی دارد و تبادل دانش از فردی به فرد دیگر، از لوازم اساسی چرخه مدیریت دانش است (رادینگ[۸]، ۱۹۹۸).
به کارگیری دانش: در برگیرنده کاربرد و ارزیابی دانش توسط اعضای سازمان است. این امر از طریق استمرار چرخه مجدد و به کارگیری خلاق تجربه و دانش غنی سازمان حاصل می شود (مارکوارت[۹]، ۲۰۰۲).
امروزه ثابت شده است که دنیای تکنولوژی، دنیای دانش است. سازمان هایی که راهی کارآمد برای استخراج، استفاده و مدیریت دانش یافته اند و به دانش به عنوان یک دارایی و ارزش مطرح می نگرند، به افزایش بازدهی کارمندان و حفظ رضایت مشتری رسیده و رمز موفقیت امروز و فردای خود را به دست آورده اند. در سالهای اخیر مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون کسب و کار تبدیل شده است. «جوامع علمی» و «کسب و کار» هر دو براین باورند که سازمان های دانش محور میتوانند برتری های بلند مدت خود را در عرصه های رقابتی حفظ کنند؛ به طوری که تسهیم دانش به عنوان یک فعالیت پیچیده اما ارزش آفرین، پایه و اساس بسیاری از راهبردهای مدیریت دانش در سازمان باشد (ریگ[۱۰]، ۲۰۰۵؛ به نقل از دموری و همکاران، ۱۳۸۸).
یکی از قابلیت ها و عوامل مهم سازمانی را که میتواند به سازمان ها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار و برای آن ها در مقایسه با سازمان های دیگر مزیت سازمانی پایدار ایجاد کند، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود (دموری و همکاران، ۱۳۸۸).
پاتنام[۱۱] (۱۹۹۵)، سرمایه اجتماعی را جنبه هایی از سازمان اجتماعی از قبیل هنجارها، شبکه های اجتماعی و اعتماد متقابل میداند که همکاری و همیاری افراد را برای دستیابی به منافع مشترک، تسهیل میکند. بر اساس نظریات جیمز کلمن، سرمایه اجتماعی عبارت است از: توانایی افراد در کار مشترک در قالب گروه. به عبارت دیگر تلاش افراد با دانش و اندیشههای مشترک برای به دست آوردن یک هدف، نیز در این گروه می گنجد (فوکویاما[۱۲]، ۲۰۰۲).
بوردیو[۱۳] (۱۹۸۶)، سرمایه اجتماعی را ارتباط افراد با همدیگر در محیط های اجتماعی میداند. سرمایه اجتماعی از طریق فعالیت های هدفمند به دست میآید و می توان سرمایه اجتماعی را در عرصه قوائد اقتصادی وارد کرد. توانایی انجام فوق به نوع قوانین اجتماعی، ارتباطات و شبکه های اجتماعی موجود بستگی دارد(سوبل[۱۴]، ۲۰۰۲). به اعتقاد آدلر و کان[۱۵] (۲۰۰۲)سرمایه اجتماعی منبعی برای عاملان فردی و جمعی است که از طریق پیکربندی و محتوای شبکه، روابط اجتماعی تقریباً پایدارشان شامل موجودی تعاملات فعال میان افراد است؛ یعنی اعتماد، درک متقابل، رفتارها و ارزشهای مشترک که اعضای شبکه های انسانی و گروه ها را به هم پیوند میدهد و امکان فعالیت های همکارانه را در سازمان ایجاد می کند.
از دیدگاه سازمانی، ناهاپیت و گوشال[۱۶] (۱۹۹۸) سرمایه اجتماعی را به عنوان جمع منابع بالفعل و بالقوه موجود در درون، قابل دسترس از طریق و ناشی شده از شبکه روابط یک فرد با یک واحد اجتماعی تعریف میکنند. این دو دانشمند با رویکرد سازمانی، جنبههای مختلف سرمایه اجتماعی را در سه طبقه جای میدهند: سرمایه شناختی، رابطهای و ساختاری (دموری و همکاران، ۱۳۸۸).
الف) بعد شناختی: عنصر شناختی سرمایه اجتماعی اشاره به منابعی دارد که فراهم کننده مظاهر، تعبیرها و تفسیرها و سیستم های معانی مشترک در میان گروه هاست. مهمترین جنبههای این بعد عبارتند از: زبان و کدهای مشترک، حکایات مشترک.
ب) بعد رابطهای: عنصر رابطهای سرمایه اجتماعی توصیف کننده نوعی روابط شخصی است که افراد با یکدیگر به خاطر سابقه تعاملاتشان برقرار میکنند. مهمترین جنبه های این بعد از سرمایه اجتماعی عبارتند از: اعتماد، هنجارها، الزامات و انتظارات و هویت.
ج) بعد ساختاری: این عنصر سرمایه اجتماعی اشاره به الگوی کلی تماس های بین افراد دارد؛ یعنی شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید. مهمترین جنبههای این عنصر عبارتند از: روابط شبکه ای، پیکربندی روابط شبکه ای و سازمان مناسب.
۱-۳)اهمیت و ارزش تحقیق