با توجه به مطالب بیانشده مشخص میشود که اراده فاعل مختار و در اینجا سوء نیت، در تحقق مسئولیت نقش بسزایی دارد به طوری که «شرط ضرر مستقیم» که یکی از شروط لازم برای ضرر میباشد را تحت شعاع خود قرار داده و در واقع بسان واسطهای عمل کرده که وجود رابطه سببیت بین زیان و سبب را از بینبرده و رابطه سببیت میان زیان و فاعل مختار برقرار نموده است.
گفتار دوم: اکراه
اکراه در لغت به معنای وادار کردن دیگری به انجام کاری است که برای او ناخوشایند است.[۲۱۵] در فرهنگ فقهی نیز اکراه مفهومی همانند فرهنگ لغوی دارد، چنانچه در تعریف آن گفته شدهاست: «اکراه، وادار کردن دیگری بر انجام کاری است که انجام آن برای او ناخوشایند است، از طریق تهدید به اینکه اگر آن کار را انجام ندهد به خودش یا اموالش یا ناموسش و … آسیب میرساند[۲۱۶]».
در قانون مدنی ایران تعریفی از اکراه نشدهاست، لیکن برخی از حقوقدانان با توجه به مفاد مواد ۲۰۲ و ۲۰۸ ق.م تعاریف متعددی از اکراه بیان داشتهاند، از جمله «اکراه عبارت است از فشار غیرمادی و نامحسوسی که به منظور وادار ساختن شخص برای انجام یک عمل حقوقی، بر او وارد میشود»[۲۱۷].
این تعریف ناظر به تحقق اکراه در اعمال حقوقی است. به بیان دیگر « اکراه عبارت است از فشار غیرمادی و معنوی بر شخص تا او را وادار به انجام عملی نماید». در شرح این تعریف گفته شدهاست: « اعمال اکراه نسبت به ارادهکننده، آزادی او را در سنجش نفع و ضرر موضوع اراده سلب میکند. شخص مذبور در آن حال، برای آن که از نتایج وخیم اکراه خود را برهاند، تسلیممیگردد و اراده میکند، ایجاد اراده بدین نحو مؤثر نبوده و مولد حق یا مسقط آن نمیباشد»[۲۱۸]. در مبحث مسئولیت مدنی اکراه به معنای وادار کردن شخص به ایراد خسارت به خود یا دیگری است به نحوی که اگر وی خسارت را وارد نکند، تهدید کننده، جان یا مال یا آبروی او یا یکی از بستگانش را در معرض خطر قرار داده و صدمه وارد میکند. به بیان دیگر خواسته تهدید کننده، اتلاف مال یا جان مکره دیگری است، او این کار را نمیخواهد به طور مستقیم انجام دهد، بلکه با تهدید، شخصی را به اتلاف مجبور میکند.[۲۱۹]
بند اول: شرایط تحقق اکراه
برای تحقق اکراه، وجود شرایطی ضروری است، اگرچه نسبت به ضرورت همه آن ها اتفاق نظر وجود ندارد:
-
- اکراهکننده، قادر بر انجام آنچه که به آن تهدید میکند باشد.
-
- علم یا گمان مخاطب اکراه نسبت به اینکه اگر به خواست تهدید کننده عمل نکند، او تهدید خود را عملی خواهد کرد.
- اجرای تهدید برای خود مخاطب یا کسانی که همانند او محسوب میگردند، مانند پدر و مادر و فرزندانش زیانبار باشد.[۲۲۰]
بند دوم: اکراه و شرط «مستقیم بودن ضرر»
اکراه یکی از عوامل رافع مسئولیت مدنی قلمداد میشود لیکن در مبنای عدم ضمان مکره،اتفاق نظر وجود ندارد، برخی معتقدند که در صورت تحقق اکراه هیچ یک از عوامل و موجبات ضمان نسبت به فرد مکره (مخاطب تهدید) محقق نمیگردد، زیرا وی نه اتلاف کنندهاست، نه عامل ضرر است و نه متصرف غیر مأذون و نه هیچ یک از عناوین دیگر موجب مسئولیت مدنی بر او صدق میکند، بلکه همه این عناوین نسبت به تهدید کننده صادق است[۲۲۱]. بر اساس دیدگاه مشهور اکراه، مانع استناد خسارت به مباشر میگردد ولی از نظر شهید ثانی و صاحب جواهر رفتار مکره دارای عنوان اکراه است و خسارت مترتب بر آن مستند به کار مکره میگردد ولی به دلایل خاصی مانند حدیث رفع از او سلب مسئولیت شدهاست و مانع قطعیت و تنجز مسئولیت میشود.[۲۲۲]
فقیهانی که مسئولیت چنین خسارتی را به عهده اکراهکننده قرار میدهند در این بار، به اقوی بودن سبب از مباشر استناد مینمایند.[۲۲۳] یعنی ایشان در این جا اکراه مکره را سبب قلمداد مینمایند.
در اینجا اگرچه به ظاهر ضرر، مستقیماً از ناحیه اکراهشونده وارد شدهاست و رابطه سببیت بین فعل مکره و ضرر برقرار میباشد لیکن باید توجه داشت که قصد اکراهکننده اثری بسیار قویتر از عمل اکراهشونده بوده به طوری که اگر این قصد وجود نداشت هیچگاه چنین زیانی از جانب مکره وارد نمیشد پس در واقع قصد که عنصر معنوی میباشد عمل مادی را تحت الشعاع خود قرار داده و در نتیجه، مانع مسئولیت مدنی اکراهشونده میباشد. ممکن است این سوال مطرح شود که تلف به مکره استناد دادهمیشود و خود وی مسئول پرداخت خسارت است. ولی چنانچه به ماهیت اکراه و شرایط تحقق آن توجه کنیم درمییابیم که ضرر ابتدائاً متوجه غیر بوده و مکره میداند یا ظن قوی دارد که در صورت تنندادن به خواسته اکراهکننده خود در معرض ضرر واقعمیشود در این صورت وی مجاز به ایراد ضرر به دیگری است و مسئول پرداخت خسارت هم نخواهد بود، و چون هدف از مسئولیت مدنی جبران خسارت زیاندیده است و اکراهکننده خود قابلیت مسئولیت را دارد باید او را مسئول پرداخت قلمداد نمود. در نتیجه اکراهکننده اقوی از مکره بوده و ضرر به او استناد داده میشود و او مسئول پرداخت خسارت میباشد.
گفتار سوم: غرور
غرور در لغت به معنای خدعه و نیرگ است و « دارالغرور» یعنی دنیایی که با زیور و زینت خویش انسان را میفریبد. غرور، اسم فاعل ( بر وزن رسول) که مفید معنای مبالغه است و «غر الشخص» یعنی شخص فریب خورد یا شیطان او را فریفت. غار اسم فاعل است یعنی فریبدهنده و مغرور اسم مفعول است یعنی فریب خورده و غرور مصدر است یعنی فریبدادن[۲۲۴].
غرور در اصطلاح فقهی و حقوقی در دو معنی به کار رفتهاست: معنی اول خطری است که در حصول مورد عقد وجود دارد، مانند خطری که وجود و عدم در آن مساوی است ( شک) یا کسی نمیداند آن را به دست میآورد یا نه؟ مثل پرندهای که در هواست یا ماهی در آب (دریا).[۲۲۵]
معاملات غرری ممنوع و باطلند.[۲۲۶] معنی دیگر غرور عبارت است از وادرا کردن دیگری به تصرف زیانبار مالی و جانی، بر علیه خود با آراستن ظاهر و اقناع او ( مغرور) به گونهای که خود با اراده و اختیار اقدام زیانبار را انجام دهد،[۲۲۷] که مفهوم اخیر غرور، موضوع بحث است و به غرور شهرت دارد.
بند اول: اقسام غرور
غرور را به دو دسته تقسیم کردهاند: غرور قولی و غرور عملی. غرور قولی آن است که شخص غار با بیان عبارات و الفاظی که مشوق و برانگیزنده مغرور است او را به تصرفات زیانباری وادار سازد که هرگاه به طور متعارف، نتیجه اینگونه الفاظ و عبارات ورود ضرر به مغرور باشد، غار باید آن را جبران کند.[۲۲۸]
در غرور فعلی شخص فریبدهنده با انجام دادن عملی موجب مغرور شدن دیگری میشود برای مثال اگر شخص چهارپایی را برای حمل بار اجارهکند و از چموش بودن آن آگاه نباشد و موجر با علم به موضوع مستاجر را با خبر نسازد، ضامن است. [۲۲۹]
بند دوم: غرور و تاثیر آن در شرط ضرر مستقیم در مسئولیت مدنی
فقیهان در موارد متعدد مسئولیت نهایی مباشر را به خاطر غرور منتفی دانستهاند و سبب را مسئول قلمداد کردهاند.[۲۳۰]
قاعده غرور ابعاد مختلفی دارد که مورد توجه تحلیلگران فقه قرار گرفتهاست. آنچه در اینجا اهمیت دارد بررسی جایگاه غرور در رابطه سببیت است. برای این منظور صورتهای مختلف غرور را بررسی میکنیم.