مدل فرهنگی-اجتماعی نیز عوامل فرهنگی و اجتماعی را عامل پیشگیری و شیوع رفتارهای خاص میداند (گرین، ۲۰۰۸). تأکید این مدل بر مکانیسمهای اجتماعی تسهیلگر توسعه اعتیاد است. این مکانیسمها می تواند اعتقادات قومی، سنتهای خانوادگی، هنجارهای اجتماعی، و موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی باشد (کتابخانه ملی پزشکی، ۲۰۰).
پیشینه خارجی
یافته ها نشان داد که والدین چه خود استعمال دخانیات داشته باشند چه نداشته باشند، اگر درباره مباحث مربوط به دخانیات وارد بحث با فرزندان خود شوند (بحثی که حالت احترام آمیز و زیربنایی داشته باشد) می تواند یکی از راهکارهای مداخله ای با ارزش برای جلوگیری از مصرف دخانیات در نوجوانان باشد. نتیجه این تحقیق نشان داد که تعاملات والد و کودک عامل مهمی در گرایش به دخانیات است.در نهایت یافته های این تحقیق حاکی از این است که کیفیت بهتر روابط در تعاملات والد و کودک،احتمال مصرف دخانیات در نوجوان را کاهش میدهد. این تحقیق نشان داد که صحبت مکرر درباره مصرف دخانیات اهمیت کمتری دارد،این مهم است که بحث ها حول این محور به صورت ساختاری-احترام آمیز باشد،تا فرزند بتواند آن را درک کند.
یافته های بوشرا و اسلام در کراجی پاکستان نشان داده که ۴۷/۰ از مصرف کنندگان شرایط بد اجتماعی، ۲۳٫۴/۰ از مصرف کنندگان فقر فرصت های شغلی و شکست های مالی و ۸٫۸/ ۰ از مصرف کنندگان بدون دلیل( به صورت اتفاقی) ۶٫۶/۰ از مصرف کنندگان داروهای نسخه شده مثل خوابآورها و مسکن ها، ۳٫۲/۰ از مصرف کنندگان در دسترس بودن مواد را، ۱۱/۰ از مصرف کنندگان دلایل دیگر را علت مصرف مواد خود دانسته اند(علی، بوشرا، و اسلام، ۲۰۱۱). و همین منبع فاکتورهای روانشناختی زیر را نیز گزارش داده است: ۲۸/۰ از مصرف کنندگان حوادث پر استرس زندگی را، ۲۱٫۴/۰ از مصرف کنندگان مشکلات زناشویی، ۱۸٫۲/۰ از مصرف کنندگان احساس شکست در زندگی، ۱۵٫۸/۰ از مصرف کنندگان ضعف یا نبود ارتباط با والدین، ۸٫۸/۰درد های مزمن، ۷٫۸/۰ از مصرف کنندگان قطع ارتباط با خویشاوندان را علت مصرف خود بیان کردهاند.
کوهات (۱۹۷۷ به نقل از زارعی و همکاران، ۲۰۱۱) بیان می کند که اعتیاد به مواد مخدر زمانی اتفاق می افتد که افراد در گرفتن توجه به شکل دلبستگی شکست میخورند. بعضی از تحقیقات (مثل: مگ نیلی و همکاران، ۲۰۰۳) (مگ نیلی و همکاران، ۲۰۰۳)سوء مصرف مواد را مرتبط با پریشانی روحی-روانی، اجتماعی ناقص و اجتناب از همسالان میدانند. ریک، و ون هوول (۲۰۰۷) بیان میکنند که ۳۴% بیماران الکلی سبک دلبستگی ایمن و اکثر آن ها یعنی ۶۶% بیماران سبک دلبستگی ناایمن داشتند که با نتایج ونگ خان چینگ (۲۰۰۴) همخوانی دارد.
اثر همسالان ( سیمون و مارتین، ۲۰۰۷ ) والدین مصرف کننده الکل و مواد (دراپیل و موشر، ۲۰۰۷ ) نظارت والدین (مارتینز، استوار، الکساندر و چیلاکوت، ۲۰۰۸ ) و سبک والدین (پاتوک-پیکهام و مورگان-لوپز، ۲۰۰۶ ) از جمله فاکتورهای خطر اجتماعی ومحیطی مرتبط با مصرف مواد مخدر هستند. توجه به ارتباط بین نظارت والدین و سبک والدین و دیگر فاکتورهای خطر (مثل حس کنجکاوی، تکانشی بودن ) در جوانان مصرف کننده مواد مخدر در ادبیات تحقیق اخیر افزایش قابل توجهای داشته است. مارتینز و همکاران نشان دادند که بین نظارت ضعیف والدین، حس کنجکاوی قوی و همسالان مصرف کننده مواد با مصرف اکستازی، الکل، تنباکو و ماری جوانا ارتباط وجود دارد. موافق با آن، سیمونز – مارتین ( ۲۰۰۷ ) نشان دادند که شیوه تقویت مثبت والدین (مثل درگیری، انتظارات، نظارت) جوان در مقابل مصرف مواد قاچاق حمایت می کند. به علاوه رفتار مثبت والدین به طور مستقیم دوستی جوان را با کسانی که الکل و مواد مخدر مصرف میکنند، کاهش میدهد.
بیوریلی (۲۰۱۰) در تحقیق خود عوامل اولیه خطر مرتبط با سوء مصرف الکل در جوانان را به شرح زیر بیان می کند: در دسترس بودن مواد، هنجارهای فرهنگی، فقر و محرومیت اقتصادی، تعارض و پیوند ضعیف خانوادگی، رفتارهای مشکل شایع و اولیه، کارکرد تحصیلی وتعهد به مدرسه، عدم پذیرش همسالان و وابستگی منفی به آن ها، نگرش مطلوب و ضد اجتماعی به مواد، و تجربه زود هنگام سوء مصرف و نیز تجربه پایین والدین در ساختار بندی و سازماندهی خانوادگی، سبک کنار آمدن باتغییرات رشدی ناشی از عبور از نوجوانی-جوانی به بزرگسالی، نطارت والدینی، جو خانه، روابط همسالان، محیط مدرسه، اوضاع و شرایط اهل محل.
پیشینه داخلی
حاجی حسینی واخوان تفتی(۱۳۸۲) یافته اند که سبک تبیین جوانان معتاد برای وقایع خوشایند و ناخوشایند، بدبینانهتر از جوانان غیر معتاد است. صالحی جونقانی(۱۳۷۹) بیان کرده اکثریت معتادین از وضعیت اقتصادی– اجتماعی پایینی بر خوردارند و همچنین بین سطح تحصیلات والدین، میزان درآمد، میزان انزوا طلبی، میزانی ناکامی در زندگی، میزان امید به آینده و اعتیاد رابطه وجود دارد. کوثری، (۸۰ به نقل از مظفر، ذکریایی، ثابتی، ۱۳۸۸). منشاء اجتماعی اعتیاد را، زندگی در مناطق محروم، فقر شدید، خانههای مخروبه، خانواده های از هم پاشیده و سایر نابسامانیها را منظومه عوامل انحراف رفتاری میداند.
افراد معتاد و افراد غیر معتاد خانواده خود را از لحاظ ویژگی هایی مثل ابراز محبت ، تأیید و ابراز نظر مثبت خشم و عصبانیت ، طرد ، نادیده گرفتن فرزند و مشارکت دادن فرزند در امور خانواده متفاوت می دانند. نتایج پژوهش سام آرا، کردونی، دغاغله و افقه ( ۸۷ ۱۳) بیان کرده که دلایل مصرف موادمخدر از نگاه پاسخگویان به این شرح: ۲۸/ ۰ تفریح ولذت جویی، ۲۷/۰ فرار از مشکلات، ۲۲/۰ مخالفت با محدودیت های اجتماعی، ۰۹/۰ یاس ونامیدی، ۰۷/۰ کنجکاوی و لذت جویی، ۰۵ /۰ استفاده دارویی و ۰۳/۰ غلبه بر خواب و خستگی است. که در این میان تفریح و لذت جویی، فرار از مشکلات، مخالفت با محدودیتهای اجتماعی، از سوی افراد دارای تجربه مصرف موادمخدر بیش از سایر پاسخگویان بیان شده است و نیز همین منبع عوامل و زمینه های گرایش به مواد را از دیدگاه پاسخگویان به ترتیب اهمیت به این شرح: بیکاری، دسترسی آسان و فراوان به موادمخدر، ارتباط با دوستان ناباب و معتاد، اختلاف خانوادگی، کمبود امکانات برای گذراندن اوقات فراغت، داشتن والدین وبستگان معتاد، محدود بودن فضای فعالیت های اجتماعی و سیاسی، ثروت و رفاء زیاد، بیماری روان و اختلالات شخصیتی، شکست در عشق و ازدواج، ضعف اعتقاد مذهبی و توطئه سیاسی دشمنان کشور، بیان کردهاست. در حالی که افراد دارای تجربه مواد عوامل دسترسی آسان به مواد، اختلاف خانوادگی، کمبود امکانات برای گذراندن اوقات فراغت، ثروت و رفاء زیاد را بیش از سایر پاسخ گویان مؤثر دانسته اند.