- هزینه های دیگر غیر از نسبت تولید به هزینه که قابل تکرار توسط رقبا نیستند، هزینه حفظ بازار با زمان بندی ارائه محصول به بازار مانند فن آوری مالکانه، دسترسی به مواد خام، مکان، یارانه ها، منحنی تجربه و دانش فنی (پورتر، ۱۳۸۴).
بنابرین ، شرکت های داخلی بزرگ یا شرکت های بزرگ خارجی به این علت میتوانند بر این موانع فائق آیند که منابع و سرمایه کافی در اختیار دارند تا بتوانند محصولات یا خدمات ارزانتر (از طریق افزایش نسبت تولید به هزینه تولید) ارائه داده و از این طریق موانع ورود تازه واردها را افزایش دهند. بر این اساس، هر چقدر بر میزان تولید محصولات شرکت داخلی توسط شرکت های خارجی رقیب افزوده شود از میزان مشتریان شرکت نیز کاسته می شود. بنابرین، شرکت ها مجبور میشوند یا نسبت تولید به هزینه خود یا حیطه کاری خود را از طریق بینالمللی سازی افزایش دهند یا بر تمایز محصولات خود بیافزایند و به صورتی اختصاصی به ارائه محصول به مشتریانی خاص بپردازند.
به علاوه شرکت های هلدینگ باید برای دفاع از خود در برابر تهدید تازه واردها، به بازارهای بینالمللی روی آورند و با کاهش هزینه های عملیاتی و بهبود نسبت تولید به هزینه یا تمایز محصولات خود و وارد شدن به بازارهای کمتر رقابتی و تخصصی از خطر تازه واردها احتراز کنند.
۲-۲-۱-۴- خطر محصولات جایگزین
فشار ناشی از محصولات جایگزین آخرین نیروی رقابتی میباشد و بنا به گفته پورتر، تمامی شرکت های فعال در یک صنعت نه تنها با شرکت های تولید کننده محصولات مشابه رقابت میکنند بلکه با تولید کننده محصولات غیر مشابه اما جایگزین محصولات تولید شرکت ها نیز رقابت میکنند. محصولات جایگزین با اعمال سقف بر قیمت های شرکت ها باعث محدود شدن میزان سوددهی آن ها می شود. هر چقدر قیمت و عملکرد محصولات جایگزین بهتر باشد امکان بالا نگهداشتن قیمت ها از بین می رود (پورتر، ۱۹۸۰). شرکت هایی که با این نیرو مواجهند با تهدید شرکت های تازه وارد هم مواجهند و همان طور که در قسمت قبل نیز دیدیم،این تهدید نیز میتواند انگیزه ای برای بینالمللی سازی باشد تا از این طریق سهم خود را در بازار بازیافته و از تنزل نسبت تولید به هزینه جلوگیری کرده و در نهایت قدرت رقابتی خود را نسبت به محصولات جایگزین حفظ کنند.
۲-۲-۲- عوامل مؤثر محیط اقتصادی
تغییرات حال حاضر در اقتصاد جهانی، شرکت ها را بر آن میدارد تا فعالیت های خود را جهانی کنند چرا که هم اکنون بسیاری از موانع تاریخی پیش روی توسعه از بین رفته اند و دیگر موانع سیاسی، حقوقی و فرهنگی ورود به تجارت وجود ندارند. به علاوه، کشورهایی که فعالیت های خارجی را ابزاری قدرتمند برای رشد اقتصادی خود قلمداد میکنند سعی دارند جو ملی خود را به صورتی تغییر دهند تا شرکت های داخلی را تشویق به بینالمللی سازی نمایند. در نتیجه تجمیع یک سری تغییرات کوچک و نمودی در شرایط داخلی یا تغییر ناگهانی در شرایط ملی مانند کاهش سطح زندگی، سیاست های دولت، تصویر بینالمللی یا نبود سرمایه گذاری خارجی، از رده خارج شدن فن آوری، شرایط اقتصادی و اجتماعی (ملی یا منطقه ای) و غیره، شرکت ها یا تهدیدها یا فرصت هایی مواجه می نمایند. در واقع، رشد پایین تولید ناخالص ملی، نرخ بالای تورم و بیکاری و عدم ثبات پول رایج برخی از نشانه های اقتصاد ضعیف و ناپایدار هستند (کاتئورا[۶۷]، ۱۹۹۶).
بنابرین، عدم ثبات پول رایج و انحطاط اقتصادی منجر به بروز یک دور باطل می شود و کسری مواد خام و عدم توانایی پرداخت وجه مواد در صورت فراهم بودن آن ها و در نهایت تورم بالا که باعث نوسان پول رایج می شود همگی به این دور باطل نسبت داده میشوند و در این شرایط شرکت ها نمی توانند حقوق کارکنان خود را همگام با نرخ تورم افزایش دهند. در این هنگام یکی از راه های فرار شرکت های هلدینگ از این شرایط ورود به بازارهای خارجی و سرمایه گذاری در کشورهای دیگر میباشد. همچنین شرکت های هلدینگ در کشورهای توسعه یافته نیز با ورود به بازارهای بینالمللی میتواند سودآوری کنند به عنوان مثال با سرمایه گذاری در کشورهایی که نیروی کار ارزان میباشد میتوانند به تولید محصول با هزینه کمتر بپردازند (بتیس و هیت[۶۸]، ۱۹۹۵).
۲-۲-۳- عوامل مؤثر محیط نهادی
آخرین جزء مدل ارائه شده در این تحقیق رویکرد نهادی میباشد. قبل از این که یک شرکت تصمیم به توسعه فعالیت های خود در بازار بینالمللی بگیرد، لازم است نسبت به فرصت های موجود در این بازار بالقوه آگاهی داشته باشد. از نظر منطقی این توسعه تنها برای شرکت هایی ممکن است که دارای حداقل اطلاعات لازم باشند، با این حال، وقتی شرکت ها اطلاعات درست و موثق درباره بازار بالقوه خود داشته باشند (تا حدی از طریق مشاهده عملکرد شرکت های دیگر در این بازار) احتمال گرفتن تصمیم به توسعه افزایش مییابد (مارتین و دیگران، ۱۹۹۸).
نظریه نهادی به نهادینه کردن به مثابه پروسه هایی می پردازد که از طریق آن ها انتظارات جامعه از عملکرد سازمانی مناسب ساختار و رفتار سازمان ها را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابرین، دیدگاه نهادی بر این مبنا استوار است که سازمان هایی که محیط مشترکی دارند راهکارهای مشابهی اتخاذ میکنند و بنابرین همریخت میشوند. معنای اجتماعی این راهکارها توسط بافت نهادی شکل میگیرد و از طریق عواملی مانند افکار عمومی، دیدگاه های مربوط به اجزاء مهم، دانش منتقل شده از طریق نظام آموزشی، پرستیژ اجتماعی و قانون اعمال می شود. بنابرین اتخاذ این راهکارها، سازمان ها این راهکارها رام شروع در نظر گرفته و به دلیل همین مشروعیت و نه به خاطر کارایی این راهکارها، آن ها را اتخاذ میکنند (دی ماجیو و پاول[۶۹]، ۱۹۸۳).
با در نظر گرفتن این امر که در محیط سازمان ها مدیران به سختی میتوانند فاکتورهایی چون بی ثباتی و نقصان دانش را به درستی برآورد کنند، مدیران تنها پس از گذشت زمان و تنها وقتی که شرکت و محیط با هم عدم تطابق پیدا میکنند به فکر تغییرات استراتژیک می افتند که خیلی دیر است. بنابرین، مدیران ممکن است به جای بررسی عقلانی محیط خود و تجزیه و تحلیل محیطی مربوطه، بر راه های دیگر جهت اتخاذ تصمیم در مورد بینالمللی سازی تمرکز کنند. شبکه های سازمانی هم به صورت منبع اطلاعات و هم به صورت مجاری اعمال فشار برای مطابقت عمل میکنند، در حالی که بسیاری از سازمان ها ممکن است آمادگی لازم برای پذیرش تصمیم های اتخاذ شده توسط شرکت های مشابه یا سازمان های مؤثر را نداشته باشند (لی و وینینگز[۷۰]، ۲۰۰۲).