-
-
- پیمان: یک پیمان هفتگی بسته شود برای آنکه هر یک از دو سوی تعارض عبارت ها و رفتارهایی ویژه به کار گیرند تا خشنودی از ارتباط افزایش یابد.
-
- پیگیری: پیمان های هفتگی پیگیری شود و چنانچه نیاز به دگرگونی و بازنگری دارد، به آن عمل شود و متعارضان دوباره به اجرای آن پای بند باشند( شفیعی نیا، ۱۳۸۴).
مارک من و همکاران(۱۹۹۳) در گزارش پیگیری ۵ ساله شان در زمینه ی ارزیابی برنامه ی پیشگیری از درماندگی زناشویی با آموزش کنترل تعارض و ارتباط، نشان دادند که همسران آموزش دیده به سطوح بالاتری از مهارت های ارتباطی مثبت، و سطوح پایین تری از مهارت های ارتباطی منفی و خشونت دست یافتند.دورانا[۲۸] (۱۹۹۷)، پژوهشی با عنوان افزایش صمیمیت همسران با بهره گرفتن از برنامه ی RAIRS انجام داد که بر روی ۱۳۷ نفر مشتمل بر ۷۸ زوج و ۵۹ نفر بی حضور همسران شان اجرا و ۸ ماه بعد نتایج دوباره پیگیری شد. نتایج، افزایشی قابل ملاحظه در صمیمیت، دریافت دوسویه، سهیم شدن در احساس های مثبت و منفی یکدیگر، حمایت، کاهش تعارض ها گزارش کردند. یافته های این پژوهش، ارزش برنامه های آموزش را در آسان سازی بالندگی افراد و همسران اثبات میکند (برگرفته از شقیعی نیا، ۱۳۸۴).
به گزارش هال فورد و همکاران (۲۰۰۳) بررسیها و پژوهش های فراوانی درباره یآموزش افزایش ارتباط توسط فین چام (۱۹۹۰)، کریس تنس و هیوی[۲۹] (۱۹۹۹)، دیروهال فورد (۱۹۹۸)، گورنی و جکوب سون[۳۰] (۱۹۹۰) و مارک من (۱۹۹۸) انجام شده است، نشان میدهد همسرانی که در برنامه های مهارت آموزشی شرکت کردهاند، رضایت بیشتری در زندگی زناشویی خود گزارش نمودند (برگرفته از شفیعی نیا، ۱۳۸۴).
۲-۱-۲۱- رعایت قواعد حل تعارض
هسون و همکاران[۳۱]( ۲۰۱۰؛ به نقل از حلیمه و همکاران، ۱۳۹۳) نکاتی که شایسته است توسط همسران برای حل تعارض به صورت گامبهگام مورد توجه جدی قرار گیرند، از این قرار است:
۱- همسران زمان و مکان مناسبی برای بحث در نظر گیرند. همسران با دقت مکانی را انتخاب کنند که بدون حواس پرتی و بدون مزاحمتی برای چارهاندیشی، بتوانند در مورد مسایل صحبت کنند. انتخاب زمان و ساعت معین با توافق قبلی طرفین نیز اهمیت دارد.
۲- تعریف مسئله یا مشکلی که در مورد آن اختلاف نظر دارند. شفاف کردن مسئله به گونهای که هر دو نفر بدانند، در مورد یک مسئله مشترک صحبت میکنند.
۳- سهم هر یک از همسران در ایجاد مشکل مشخص شود. به ندرت فقط یک نفر مقصر است. مشارکت دوطرفه در مسئولیتپذیری، ایرادگیری از طرف مقابل را حذف میکند.
۴- همسران تلاشهای ناموفق گذشته را برای حل مشکل مرور کنند. مرور رویکردهای ناموفق گذشته به همسران کمک میکند که به طرح موضوع با راه حلهای جدید تأکید کنند.
۵- روشهای جدید برای حل تعارض به بارش فکری گذاشته شود. در این مرحله شایسته است که همسران برای جالب شدن و خوشایند شدن جریان حل تعارض همه راه حلها، حتی عقایدی را که ممکن است عجیب یا کوتهبینانه به نظر رسد فهرست کنند. البته هنگام بارش فکری هیچ عقیدهای ارزیابی نمیشود. قدم بعدی بحث و ارزیابی عقاید است.
۶- در مرحله بحث و ارزیابی راه حلهای ممکن، جنبههای مثبت و منفی همه راه حلهای پیشنهادی ارزیابی میشود.
۷- یکی از راه حلهایی که هر دو زوج با آن موافق هستند، انتخاب میشود.
۸- هر یک از زوجین برای انجام راه حل، مسئولیتی میپذیرد و در صورت امکان وظیفه خود را یادداشت میکند.
۹- جلسه دیگری به منظور بحث درباره پیشرفت کار مشخص میشود. این مرحله توافق درباره زمان و مکان مناسب برای صحبت در مورد پیشرفت کار را میطلبد.
۱۰- تشکر و تحسین همسران از یکدیگر برای مشارکت در حل مشکل، بهترین پاداش قدردانی است هسون و همکاران ( ۲۰۱۰؛ به نقل از حلیمه و همکاران، ۱۳۹۳).
۲-۱-۲۲- سبکهای غیرمؤثر و مشکلساز
سبکهای غیرمؤثر مدیریت تعارض، که موجب بروز مشکلاتی در روابط همسران میشود، اَشکال متعددی دارد که شایعترین آن سبکهای «رقابتی»، «اطاعت و تسلیم» و «اجتنابی» است.
سبک رقابتی: برای همسرانی که در برخورد با تعارضها از سبک رقابتی استفاده میکنند، زندگی زناشویی به مثابه میدان جنگ است. «هدف آن ها «کسب قدرت» و «برنده شدن» حتی به قیمت زیر پا گذاشتن حقوق و احترام دیگری است. آن ها بدون توجه به نظر همسرشان، به خواسته خود اصرار میورزند و معمولاً از روشهای پرخاشگرانه مثل فریاد یا اعمال زور استفاده میکنند. پیامد چنین سبکی ایجاد خشم در رابطه است» (محمدپور و همکاران،۱۳۸۹).
سبک اطاعت و تسلیم: «سلطهپذیری» ویژگی همسرانی است که این سبک را در حل تعارض به کار میگیرند. آن ها هنگام بروز تعارض، از خواستههای خود به نفع علایق و نیازهای همسرشان میگذرند؛ به امید آنکه تعارض خاتمه یابد و آرامش برقرار شود. هدف آن ها حفظ رابطه به هر قیمتی است. چنین سبکی ممکن است در کوتاهمدت مزایایی داشته باشد؛ اما پیامد آن احساس ناکامی، سرخوردگی و افسردگی است که در نهایت به ارتباط صدمه میزند.
سبک اجتنابی: «در این سبک، هنگام تعارض، همسران یا موضوع را تغییر میدهند و یا به طور ساده از آن کناره میگیرند و صحنه تعارض را ترک میکنند. حال آنکه برخورد منفعلانه با تعارضها، نتیجه عکس میدهد و موجب بروز تعارضهای مکرر میشود(مهرابی زاده و همکاران، ۱۳۹۱)..
اجتناب همسران از گفتوگو در مورد تعارضها، ممکن است به بیاحساسی آن ها نسبت به هم - نه احساس تنفر و نه عشق- منجر شود. بر اساس نتایج یک تحقیق در کشور، وجود تعارضهای حل نشده موجب افزایش تبادلات رفتاری منفی و کاهش صمیمیت همسران نسبت به هم میشود. همچنین اکثر تعارضها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانواده همسر و فرزندان است تا خود زوجین. در مواجهه با تعارض، بیشتر همسران، بهویژه زنان از روش انفعالی و اجتنابی برای حل تعارض استفاده میکنند و روشهایی مثل سکوت، فرار، انکار و تحریف، بهویژه برای زنان، روش مناسب تلقی شده و اطرافیان نیز به آن توصیه و تشویق میکنند (شفیعی، ۱۳۹۳).
به باور اولسون[۳۲]، تعارض انسانها در بسیاری جهات شبیه به عملکرد اتومبیل است. او میگوید: «وقتی موتور ماشین در بزرگراه ایراد پیدا میکند، نمیتوانیم بهراحتی ماشین را رها کنیم و سه روز بعد به آنجا برگردیم و انتظار داشته باشیم که ماشین حرکت کند. همچنان که، نمیتوانیم یک رابطه را به حال خود رها کنیم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشیم که مسئله خودبهخود حل شده باشد. مسایل به مرور زمان ناپدید نمیشوند و بنابرین اگر به مسایل ارتباطی توجه نشود، آن ها بهتدریج بزرگ میشوند» (اولسون و همکاران،۱۹۹۲؛ به نقل از نعیمی و همکاران، ۱۳۹۳).
۲-۲- ازدواج
۲-۲-۱- مقدمه