موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:
۱-اعتیاد زیانآور به الکل، مواد مخدر و قمار.
۲-اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء.
۳- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
۴-سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و
فحشاء، تکدیگری و قاچاق.
۵ – تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.
در مواردی پدر و مادر میتوانند به نفع یکدیگر از حق حضانت خود صرف نظرکنند بنابرین قراردادهای بین والدین در مورد حق حضانت در صورتی که بر خلاف مصلحت طفل نباشد، معتبر و لازمالاجرا است.(صفایی،۵۶:۱۳۸۷)
بر این اساس، حضانت طفل پس از ۷ سالگی به طور مطلق به پدر واگذار نمیشود، بلکه هرگاه بین پدر و مادر طفل در مورد حضانت او اختلاف شود، معیار تعیین دارنده حضانت صرفا مصلحت طفل است.چه بسا با وجود نبود عیب و نقصی در پدر به تشخیص دادگاه، مصلحت طفل از جمله در وابستگیهای شدید طفل به مادر و اثر سوء جدایی آن ها از یکدیگر اقتضا میکند که حضانت او بر عهده مادرش باشد.(همان،۵۷)
پس از رسیدن طفل به سن بلوغ، دادگاه خود را فارغ از رسیدگی در خصوص حضانت دانسته و فرزندان حق انتخاب ادامه زندگی نزد یکی از والدین را خواهند داشت؛ در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود.اگر پدر از دادن فرزندان زیر ۷ سال به مادر خودداری کند، مادر میتواند با مراجعه به دادگاه، اولا الزام زوج را به پرداخت نفقه فرزند بخواهد و ثانیاً برای صدور دستور موقت مبنی بر استرداد (پس دادن) فرزند، درخواست دهد.با توجه به اینکه قانون، حضانت را با مادر دانسته، دیگر نیازی نیست که وی امری را در دادگاه اثبات کند. به همین دلیل، دادگاه بدون رعایت تشریفات قانونی و خارج از نوبت، حکم استرداد طفل را صادر میکند و این حکم فورا قابل اجرا است تا مادر بتواند با پرداخت نفقه از سوی خود یا به شرط مطالبه بعدی از زوج به وظیفه حضانت در قبال طفل یا اطفال خود عمل کند.البته چنانچه مادر در ضمن سند رسمی طلاق، متقبل حضانت و نگهداری فرزند مشترک با هزینه شخصی خود شده باشد، نمیتواند به موجب دادخواست بعدی از خود سلب تکلیف کند؛ چنین درخواستی قابلیت پذیرش ندارد.ازدواج مجدد مادر، حق حضانت وی را به نفع پدر ساقط میکند اما در مواردی که پدر فوت کرده باشد، ازدواج مجدد مادر موجب سقوط حق حضانت وی نخواهد شد.(کاتوزیان،۱۳۸۸:۶۲)
ماده ۱۱۷۰ قانون مدنی در این زمینه بیان میکند:«اگر مادر در مدتی که حضانت طفل بااوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.»
در صورت فوت یکی از ابوین،حضانت طفل با آنکه زنده است،خواهد بود.به عنوان مثال،با فوت پدر،حضانت طفل با مادر است نه پدربزرگ طفل. ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی در این زمینه مقرر میدارد:«در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد»
تأکید می شود که حضانت فرزندانی که پدرشان فوت کرده،بامادر آن ها است؛مگر اینکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادستان ،اعطای حضانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد.(رضاییان،۶۱)
در صورتی که پدر و مادر هر دو فوت کرده باشند،حضانت با جد پدری و پس از آن با سایر خویشاوندان طفل بر مبنای ترتیبات ارث است.
.تعیین هزینه متعارف جهت حضانت، با دادگاه و پرداخت آن به عهده پدر یا جد پدری است. در تعیین نفقه توسط دادگاه، شرایطی از قبیل سن کودک، نیازهای روزمره، موقعیتهای اجتماعی و محل اقامت مد نظر بوده و پس از تعیین هزینه متعارف توسط دادگاه، مادر یا نماینده قانونی او مجاز به دریافت هزینه مذبور است که دادگاه در صورت درخواست زن یا سایر اشخاص واجبالنفقه، میزان و ترتیب پرداخت نفقه آنان را تعیین میکند.البته از آنجایی که حضانت حق و تکلیف ابوین است، مادر نمیتواند بابت وظیفه حضانت و نگهداری طفل، اجرتی مطالبه کند.اگر مادر تأمین هزینه ها را قبول کرد، اما پس از مدتی منصرف شد یا به هر دلیل دیگری توان پرداخت نداشت، میتواند دوباره از پدر بخواهد که هزینه های فرزند یا فرزندان را تأمین کند.در صورت مخالفت، مادر میتواند از طریق دادگاه، پدر را مجبور به پرداخت نفقه کند؛ زیرا پرداخت نفقه از نظر قانونی همچنان بر عهده پدر است.(روشن،۳۳:۱۳۹۲).
به موجب ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی «نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.» و چون حضانت تکلیف پدر یا مادری است که دارای حق حضانت است، در صورت ذیحق بودن نمیتواند از این تکلیف سرباز زند و آن را به دیگری واگذارد. اگر حضانت طفل حق باشد ذیحق میتواند از آن صرف نظر کند یا به دیگری واگذارد؛ اما چون تکلیف ذیحق هم محسوب میشود نمیتواند از اجرای این تکلیف شانه خالی کند. بنابرین با وجود استدلال دادگاه موافقت کردن یا موافقت نکردن پدر در واگذاری حضانت به مادر نمیتواند علت صرف تغییر حضانتکننده باشد.(امامی،۶۱:۱۳۷۹)
ضمن اینکه همان گونه که ذکر شد در تعیین شخص دارای حضانت اراده پدر و مادر دخالت ندارد بلکه معیار اصلی در این امر مصلحت طفل است. بنابرین هرگاه مصلحت طفل برخلاف توافق پدر و مادر باشد، این توافق نمیتواند عملی شود؛ اما هرگاه توافق بر واگذاری حضانت بین پدر و مادر صورت گیرد و این توافق به مصلحت طفل باشد دادگاه میتواند مطابق با این توافق عمل کند و حکم به تغییر حضانتکننده صادر کند. (صفایی،۱۲۷:۱۳۸۷)
اداره حقوقی قوه قضاییه در پاسخ به این پرسش که آیا پدر میتواند حضانت فرزندش را در قبال مادر اسقاط کند؟ اعلام کردهاست: «به موجب ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی حضانت و نگهداری اطفال برای ابوین هم حق است و هم تکلیف قابل مصالحه نیست؛ زیرا حقوقی را که مقنن و شارع برای طفل پیشبینی کردهاست جنبه امری برای مکلف دارد و اداره فردی نمیتواند چنین حکمی را تغییر دهد. ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی مقرر میدارد:«هیچ یک از ابوین حق ندارد در مدتی که حضانت طفل به عهده آن ها است از نگهداری او امتناع کند… بنابرین اسقاط تکلیف جایز نیست.(همان،۱۲۸)
گفتار دوم:عدول هر یک از زوجین راجع به توافق حضانت
چون حضانت، هم حق و هم تکلیف والدین است. چنانچه ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی صراحت دارد: «نگاهداری اطفال، هم حق و هم تکلیف ابوین است.» پس همان طور که پدر یا مادر حق حضانت یعنی نگاهداری اطفال را در سنینی از زندگی آن ها دارند، نسبت به آن ها تکلیف هم دارند و تکلیف را نمی توان از خود ساقط کرد. به عبارت دیگر پدر یا مادر نمی تواند حق فرزند را ساقط کند. مثلاً میدانیم که حضانت دختر تا ۷ سالگی با مادر است. حال اگر در طلاق توافقی زوجه دختر ۵ ساله را به پدر بدهد و حضانت را از خود سلب کند، چنین سلب اختیاری، اعتبار ندارد. و در صورت پشیمانی در چنین حالتی میتواند حتی بعد از طلاق مجددا به دادگاه مراجعه نموده و طی دادخواستی حضانت فرزندان را درخواست نماید.(اسدی،۱۹:۱۳۹۱)