بند دوم –تعریف لغوی جنس و انواع آن
الف – جنس ((sex : در لغت ، اعم از فارسی و عربی به معنای ماهیتی است که شامل انواع متعددی از انسان و حیوان می شود .
جنس به معنای (نر و ماده ) معنایی است که در مرحله ثانویه پدید آورده است . وگرنه معنای اصلی و اولیه جنس (نر و ماده) نیست . www.islamquest.net))
در اصطلاح منطق ، جنس آن است که شامل انواع باشد و نوع شامل اصناف و صنف شامل افراد به معنی کالا و متاع هم میگویند . (عمید ، ۱۳۸۲ ه ش ، ص ۴۷۲)
ب – انواع جنس
-
-
- (جنس ژنیتیکی : [genetic] که با وجود دو کروموزوم مشابهx دریاخته های زایا برای زن و دوکروموزوم ناهمگون x و Y برای مرد معلوم می شود.
-
-
- جنس هورمونال :[ hormonal] با تشخیص نوع هورمونی که از غده های مربوطه در بدن مترشح می شود.
-
- جنس آناتومیک :[ anatomic] که در آن اعضای ظاهری بدن ملاک قرار میگیرد[۱].
- جنس روانشناسانه : بدین معنی که شخص جدای از همه ملاک های برشمرده شده فوق، روحاً خود را متعلق به جنس خاصی بداند[۲].
بند سوم – معنای لغوی جنسیت
جنسیت gender)) به معنای حالت یا ماهیت جنس است .( عمید ، پیشین ، ص۴۷۲) رجولیت یا انوثیت افراد را در زبان فارسی میگویند (دهخدا، همان، ص۷۸۷۶)
بند چهارم – تفاوت مفهوم جنس و جنسیت
جنس مجموعه ای از صفات بیولوژیکی است [۳]که به تفاوت های زیست شناختی زن و مرد اشاره دارد و جنسیت مجموعه ای از صفات اکتسابی ، فرهنگی ، روانشناختی و اجتماعی [۴]و ویژگی های شخصیتی و روانی است که جامعه آن ها را تعیین میکند. واژه جنس باید به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود که از معنای نر یا ماده به دست میآید و جامعه بر زنان و مردان اطلاق میکند که جوامع گوناگون با توجه به فرهنگ و سنت ، نقش ها و خصوصیات زنان و مردان را متفاوت و گاهی کاملاً مغایر با یکدیگر تعریف میکنند.
واژه جنسیت به اجزای غیر فیزیولوژیکی جنس اشاره دارد که از نظر فرهنگی برای مردان یا زنان مناسب تشخیص داده می شود که از جنبههای اولیه هویت است که به زن نه تنها از جنبه تفاوتهای زیست شناختی با مرد بلکه با توجه به رابطه وی با مرد و نیز نوع روابط این دو از نظر اجتماعی و ساختاری می نگرد .
درباره مفهوم جنسیت اختلاف نظریه های وجود دارد؛ برخی از متفکران دامنه مفهومی جنسیت را گسترش داد و گزینه ای مانند درک هویت جنسی، کلیشه های جنسیتی و رضایت از جنسیت وایفاء مناسب نقش های جنسیتی و جنسی را در مفهوم جنسیت دخیل دانسته اند.
برخی دیگر جنسیت را مفهومی می دانند که تبعیت از کلیشه های جنسیتی و باورهای مربوط به نقش های جنسیتی در فرهنگ و جوامع گوناگون متفاوت است و این مفاهیم قراردادی در کنش های متقابل اجتماعی دستخوش تغییرات دامنه داری میشوند (مستقیمی، ۱۳۸۷)
بند پنجم – نظریه های مربوط به چگونگی شکل گیری مفهوم جنسیت
۱- نظریه های مربوط به اثرات پیش از تولد: با این که هورمونهای جنسی پیش از تولد بر هویت جنسیتی اثر عمده ای ندارند، ولی ظاهراًً در رشد نقش های جنسیتی تأثیری اساسی به جا میگذارند. به نظر میرسد که آندروژن۱ پیش از تولد زمینه ساز مردانگی باشد و پروژسترون۲ نیز اثری مردانه یا زنانه کننده بر رفتار جنسیتی داشته باشد . این اثر به این صورت است که این هورمونها، موجب سازماندهی بنیادهای عصبی مغز میشوند و سطح بالای آندروژن، قبل از تولد، مغز را مردانه میسازد . تفاوتهای کالبد شناختی بین مغز مردان و زنان در ناحیه هیپوتالاموس نیز با تفاوتهای جنسی در کنش تولید مثل مربوط است .
۲- رویکرد روان کاوانه رشد اخلاقی: بر اساس این نظریه، مسیرهای رشد متفاوت زنان و مردان به مرحله رشد روانی ۳– جنسی که هویت جنسی را شکل میدهد، مربوط می شود. اگر دفت و کار خود را با مادر همانند نکند، از نظر هویت جنسی و رشد اخلاقی دچار مشکل می شود.
۴- نظریه یادگیری اجتماعی: نظریه پردزان این نظریه معتقدند، رفتارهای نقش جنسی مانند هم رفتارهای دیگر، از طریق یادگیری اجتماعی صورت میگیرد .
۵- نظریه طرحواره جنسی (رشد شناختی): این نظریه بر این اساس استوار است که کودکان، کلیشه های جنسیتی را از طریق فرآیندهای ذهنی شان می آموزند. به این طبقه بندی های سازماندهی شده که کودکان شکل میگیرد طرحواره جنسیتی یکی از کاربردی ترین و پرمصرف ترین طرحواره های کودکان است.
بر طبق نظریه پیاژه کودکان از ۱۸ ماهگی تا هفت سالگی تمایل دارند به شیوه های ملموس تفکر کنند، یعنی تفکر آن ها بر پایه نشانه های واضح و ساده شکل میگیرد. در بیشتر جوامع مردان و زنان متفاوت از یکدیگر به نظر میرسند، متفاوت لباس می پوشند، مدلهای متفاوتی دارند و به شغل های متفاوتی مشغول اند، از این رو، بر طبق نظریه رشد شناختی پیاژه، جنسیت در ذهن کودکان به گونه ایی شکل میگیرد که کودکان به آسانی دو جنس را در دو طبقه جداگانه دسته بندی میکنند و سپس با مشخص کردن طبقه بندی خود هویت خویش را تعیین میسازند. کودکان به این وسیله تلاش میکنند تا صفات و رفتارها را سازماندهی و به دو دسته زنانه و مردانه تقسیم کنند و بدین ترتیب به رفتار متناسب با جنسیت خود برچسب خوب و به رفتارهای نامتناسب با جنسیت خود برچسب بد بزنند .
نظریه رشد شناختی به ما کمک میکند تا بهتر بفهمیم چرا کودکان کم سن و سال تمایل شدیدی به اسباب بازی های مخصوص جنس خود دارند و دوست دارند با دوستان هم جنس خود بازی کنند و این که چرا آن ها عقایدی کلیشه ای در مورد جنسیت دارند.
یکی از پیش فرض های اولیه نظریه های شکل گیری جنسیتی آن است که دانش جنسیتی چند بعدی است و ابعاد مشخص یا عناصر دانش مربوط به جنسیت، دربرگیرنده رفتار مشاغل و صفات است .
به این معنی که زن بودن با رفتارهای خاص (خانه داری) و مشاغل خاص (آموزگار مدرسه ابتدایی) و مرد بودن نیز با رفتارهای (بازی فوتبال)، نقش ها (پدر)، مشاغل (مهندسی) و صفات (پرخاشگری) متفاوت همراه است. دانش ما به گونه بی سازمان یافته است که صرف مواجهه با برچسب یا لقب جنسیتی با این عناصر مربوط به جنسیت این که این رویدادها به زنان یا مردان مربوط می شود فرق میکند .
پژوهشگران دریافته اند که کودکان بزرگتر در مقایسه با کودکان خردسال صفات و رفتارهای بیشتری را به زنان و مردان نسبت میدهند، بر پایه این امر کودکان با افزایش سن از نظر جنسیتی کلیشه ای تر میشوند، ولی در عین حال کودکان بزرگ تر جنسیت را انعطاف پذیر از کودکان خردسال می بینند.(مرادی شیوا ، ۱۳۹۱)
بند ششم – تعریف دو جنسی در پزشکی (Hermaphrodism )