و اما چهارم، درباره عدم دستیابی به هدف پیشگیری باید گفت تحمیل مجازات بر اشخاص حقوقی اگر سنجیده و متناسب با موقعیت آن ها باشد یقیاً موجب ارعاب آن ها و دیگران میشود و آن ها را از ارتکاب مجدد جرم و تحمل دوباره مجازات باز میدارد، البته اگر این مجازات مثلاً جزای نقدی ارقام و مبالغ پیش پا افتادهای برای شرکتها باشد طبعاً از خاصیت ارعابی آن کاسته میشود کما اینکه در مورد اشخاص حقیقی نیز عیناً چنین است. در عین حال ذکر این نکته ضروری است که اگر مجازات، صرفاً بر مدیر یا نماینده شخص حقوقی تحمیل شود هر چند ممکن است موجب ارعاب مدیر و یا سایر مدیران شود اما نقش کاملی در پیشگیری اشخاص حقوقی از ارتکاب جرم ایفا نمیکند، زیرا در حالتی که سهامداران، سیاستگذاران و یا کارشناسان شرکت زمینه ارتکاب جرم را فراهم کرده باشند از مجازات مدیر مرعوب نمیشوند و ممکن است مجدداً وی را تشویق به ارتکاب جرم نمایند و یا حتی دست به تغییر او برده فرد دیگری را که اجراء سیاستهای آن ها را بپذیرد جایگزین نمایند و سهامداران شرکتهای دیگر را نیز تشویق به فدا نمودن مدیران برای منافع سهامداران کنند در حالی که اگر مجازات بر هر دو، یعنی هم بر شخص حقوقی و هم بر مدیر، تحمیل گردد امکان برخورداری از بیشترین سودمندی به لحاظ پیشگیری فراهم میآید.
نکته دیگر این است که امروزه با توسعه قواعد این نوع از مسئولیت برخی کشورها، مجازاتها و شیوه های جدیدی برای اشخاص حقوقی وضع شده است در هر چه سودمندتر کردن آن ها مؤثر است، از جمله آنکه دادگاه میتواند با تعلیق مجازات شخص حقوقی، «قرار اصلاح وضعیت جرمزا» یا «قرار اتخاذ تدابیر بازدارنده» یا «قرار اصلاح نظام تنبیه و مجازات داخلی» و یا «قرار تنبیه و مجازات داخلی» صادر نماید.
در این روشها از محدودیتهای مجازات مالی در دستیابی به اهداف مجازات کاسته میشود و این روشها از مزایای مجازات اشخاص حقوقی است که در مورد اشخاص حقیقی بدین شکل قابل اعمال و حصول نیست.
۱-۶-۴- عدم امکان ارتکاب جرم به طور مطلق توسط شخص حقوقی
به موجب اصل اختصاص که بر اشخاص حقوقی حاکم است، اصولاً اشخاص حقوقی برای اهداف خاص تأسیس میشوند و موضوع فعالیت آن ها معین است و اعتبار و شخصیت آنان برای فعالیت در حدودی است که برای آن ها تعیین شده است و یقیناً این شخصیت صرفاً برای موضوعات و فعالیتهای مشروع به رسمیت شناخته شده است. اصولاً شناسایی یک شخصیت حقوقی مستلزم آن است که هدف و موضوع تشکل مشروع بوده مغایر قانون نباشد، بنابرین اگر موضوع تشکل، فعالیت مجرمانه و بزهکاری نظیر قاچاق مواد مخدر، سرقت و ترور باشد، اصلاً به رسمیت شناخته نمیشوند و اگر هدف و موضوع آن ها فعالیتهای مشروع باشد پس اصلاً قادر به ارتکاب عمل خلاف نیستند.
اشخاص حقوقی باید در حدود هدف فعالیت کنند نه خارج از آن[۶۳]، بنابرین در هنگام ارتکاب جرم دارای شخصیت حقوقی نیستند زیرا در هنگام ارتکاب جرم از صلاحیت اعطا شده به آن ها تجاوز کردهاند و خارج از حیطه صلاحیت خود عمل نمودهاند. و خلاصه کلام آنکه، مقنن و مقامات دولتی نمیتوانند یک شخصیت قادر به نقض حقوق خلق کنند[۶۴] و این برخلاف اشخاص حقیقی و انسانها است که خداوند آن ها را قادر بر صواب و گناه خلق کردهاست.
در مقام نقد این ایراد میتوان گفت:
اولاً، مسلماًً گروههایی که صراحتاً برای ارتکاب جرم گردهم میآیند نه تنها هیچگاه از جانب حکومت به رسمیت شناخته نمیشوند بلکه از نظر آن محکوم به نابودی هستند و دولتها تمامی مساعی خود را برای متلاشی ساختن گروههای ترور، قاچاق مواد مخدر، راهزنی و سرقت و امثال آن ها مینمایند. در اینجا سخن از گروه هایی است که برای اهداف و فعالیتهای مشروع گردهم آمدهاند و شخصیت آن ها از جانب دولت به رسمیت شناخته شده است لیکن آن ها در راه نیل به اهداف خود حدود قانونی را نقض میکنند و مرتکب جرم میشوند.
ثانیاًً، اگر بنا باشد ارتکاب تخلفات موجب نقض شخصیت حقوقی باشد پس چگونه میتوان شرکت را در اثر خسارات وارده ناشی از خطای مدنی خود مسئول شناخت؟ آیا مقنن میتواند موجودی را برای ایراد خسارت به دیگران خلق کند؟
بدینترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که مقنن و مقامات دولتی به گروهی از افراد شخصیت حقوقی اعطا کردهاند تا هدف مشروعی را دنبال نمایند اما با مسئول شناختن، آن ها را تحت مراقبت دارند که تنها از طریق فعالیت مشروع دستیابی به هدف را دنبال کنند و در مسیر نیل به هدف مرتکب اعمال خلاف نگردند و اگر مرتکب عمل خلاف شدند در برابر رفتار آن ها واکنش مناسب نشان میدهد تا به مسیر صحیح برگردند.
۱-۶-۵- عدم امکان اعمال بسیاری از مجازاتها بر اشخاص حقوقی
بسیاری از مجازاتهای پیشبینی شده در قوانین جزائی قابل اعمال بر اشخاص حقوقی نیستند. مثلاً اعدام با هیچیک از روشها نظیر تیرباران، به دار آویختن، صندلی الکتریکی یا اتاق گاز بر اشخاص حقوقی قابل اجرا نیست. همچنین نمیتوان مجازاتهای سالب آزادی را بر اشخاص حقوقی اعمال کرد و به حبس یا تبعید محکوم نمود. مجازاتهای دیگری نظیر شلاق و قصاص عضو نیز در مورد آن ها قابلیت اعمال ندارد. لذا مسئول دانستن اشخاص حقوقی به لحاظ کیفری در بسیاری موارد منتهی به محکومیت و اجراء مجازات نمیشود.
در نقد این ایراد باید گفت هر چند اجراء مجازاتهایی که اعمال آن ها تنها بر جسم انسان میسر است در مورد اشخاص حقوقی قابل اجرا نیست، اما در مقابل تعدادی از مجازاتهای مشابه دیگر هستند که بر اشخاص حقوقی قابل اعمال هستند و بر اشخاص حقیقی قابل اعمال نمیباشند. مثلاً اگر اعلام قابل اعمال نیست اما انحلال قابل اجراست.[۶۵] یا اگر حسب یا تبعید قابل اعمال نیست اما تعطیلی موقت یا محدود نمودن حوزه صلاحیت و فعالیت قابل اعمال است. در عین حال مجازاتهای مالی و مصادره اموال در اغلب موارد قابلیت اجرا بر اشخاص حقیقی و حقوقی را دارد و لذا مشکلی برای اعمال مجازات بر اشخاص حقوقی باقی نمیماند. خلاصه آنکه اشکال مذکور نمیتواند به عنوان مانعی برای پذیرش مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی به نظر آید.
۱-۶-۶- عدم امکان ارتکاب برخی از جرائم توسط اشخاص حقوقی
عنصر مادی برخی از جرائم به گونهای است که اصولاً اشخاص حقوقی قادر به انجام آن ها نیستند. مثلاً جرائم جنسی، سوگند، شهادت کذب، نوشیدن شراب و استعمال مواد مخدر قابل ارتکاب توسط اشخاص حقوقی نیستند.
این جرائم همگی صرفاً با جسم انسان قابلیت ارتکاب مییابند و اشخاص حقوقی چون فاقد جسم هستند پس قادر به ارتکاب این جرائم نیستند پس در شمول بسیاری از قواعد و مقررات کیفری در نمیآیند و بدین ترتیب مسئول شناختن اشخاص حقوقی باعث میشود موضوع جدیدی غیر از فعل و ترک فعل انسان به حقوق جزا افزوده شود در حالی که از شمول بخش عمدهای از این نظام حقوقی مستثنا است.