۲-۴۳ خانواده و رضایت زناشویی:
بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که مادر بزرگسالی قبول میکنیم. به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی می شود. بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است. در هر جامعه ای تعدادی از زوجها از زندگی زناشویی خود کمال رضایت را دارند و از انتخاب یکدیگر راضی و از باهم بودن خرسند میباشند. در نتیجه زندگی خوب، موفق و توأم با احساس خوشبختی و آرامش را دارند ( منادی، ۱۳۸۵ ) .
اُدل[۱۰۴] (۱۹۹۸) توافق در ارزشها را با رضایت زناشویی مرتبط میداند، به این معنا که زوجهای موفق خود را با نظام زندگی شان منطبق میسازند.مطالعه ازدواج هایی که امکان ارزیابی آن ها وجود دارد بر این امر دلالت میکند که الگوهای متفاوتی در عملکرد موفقیت آمیز ازدواجها به نمایش گذاشته میشوند.
به اظهار لیدرر[۱۰۵] ( ۱۹۹۲ ) یک روش واحد برای دو فرد به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد، اما با پیگیری عناصر اصلی معلوم می شود که گرچه الگوها متنوع اند ولی قواعد مشترکی که در ازدواج های خشنود با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شود عبارتند از:
۱ – همسران در یک زندگی زناشویی موفق، بادوام و توأم با رضایت به یکدیگر احترام میگذارند. هریک از همسران بعضی از ویژگی ها با تواناییهای قابل احترام را در دیگری مییابد.مثل همسر خوبی بودن، تامین مخارج، طبع و ذوق هنری داشتن. هرچه میدان احترام گذاری وسیع تر باشد، زندگی زناشویی رضایتمندانه تر خواهد بود .این همسران تأیید و ارزش گذاری خود را به همسرانشان نشان میدهند و به طور پیوسته کارهایی انجام میدهند و بیان میکنند که عواطف، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان میدهد و کلمات و اعمال را که اهدف مثبت ازدواجشان را حمایت و تأیید میکند انتخاب میکنند..
۲ – همسران نسبت به یکدیگر بردبار هستند آن ها درک میکنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن در خودشان وجود دارد. اسان را آسیب پذیر می بینند و به این ترتیب میتوانند قصور و کوتاه دیگران را بپذیرند. آن ها مسئولیت رفتار و عزت نفس خود را به طور فردی میپذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آن ها باشد به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب میکنند. و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تأیید میکنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش میدهند و در جستجوی عواملی هستند که در روابط آن ها تاثیر بر جای میگذارد.
۳ – همسران بر پایه اعتماد متقابل مساعی می پردازند. تشریک مساعی بر اعتماد متقابل زوجهای دارای زناشویی با ثبات و رضایت بخش، بنیان نهان شده است و به آن ها امکان صرف وقت، انرژی، رغبت و اطمینان به درگیر شدن در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویشان را میدهد. آن ها آزاد هستند نه تنها فقط از یکدیگر، بلکه از هرچیز و هرکس دیگر که ممکن است آن ها را به طور فردی یا دوتایی علاقه مند سازد، لذت ببرند.
۴ – در یک ارتباط زناشویی توأم با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند، اما میتوانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند، و این امر مورد پذیرش قرار میگیرد و با هم به دنبال راه هایی میگردند که مورد تأیید هردو قرارگیرد تا مشکلات زندگی همواره با یکدیگر حل میکنند. و به طور منظم و صحیح برای تعریف و حل مشکلات، حتی اگر خیلی ساده باشد به گفتگو می پردازند منادی بر این اعتقاد است که ارتباط کلامی باعث شناخت زوج ها از یکدیگر و نزدیک شدن آن ها به هم می شود. سپس زن و مرد انتظار معقولی از همدیگر داشته و به دنبال آن رضایت از زندگی افزایش یافته و در نهایت احساس خوشبختی فراهم می شود. نبود گفتگو بین زوجها یعنی، بی خبری زنان و مردان از مسائل زندگی مشترکشان می شود. چنین حالتی زن و مرد انتظارات یکدیگر را شناخته، بنابرین به خواسته های هم پاسخ نگفته و در نتیجه از زندگی رضایت نداشته و در نهایت احساس خوشبختی نمی کنند ( منادی، ۱۳۸۵ ) .
به اعتقاد تارد به نقل از لازار، پیوند تنگاتنگی بین عملکرد گفتگو و تغییرات در نظرها در هر عرصه ای (خصوصاًً در خانواده )وجود دراد. وی می افزاید گفتگو و مذاکره به نوعی پیش در آمد تفاهم است، اما در عین حال پیش شرط آن نیز هست (منادی، ۱۳۸۵ ) .
وقتی گفتگو بین زن و مرد برقرار می شود، محصول بسیار زیاد و خوبی دارد اولاً یک خود شناسی را به دنبال خواهد داشت. در ضمن گفتگو امکان دارد زن با مرد، خواسته ها، آرزوها و شکل ایده آل رفتار مورد علاقه خود از همسرش را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مطرح کند، در این حالت زن یا مرد خواه یا ناخواه فکر میکنند که کدامیک از این ویژگی ها را دارند و کدامین را ندارند. با تفکر پیرامون خود قاعدتاً به شناخت خود میرسد. عملی که تاقبل از گفتگو ممکن است فرد در مورد خود انجام ندهد. در نتیجه، به این ترتیب گفتگو به خود شناسی فرد کمک کردهاست ( منادی، ۱۳۸۵ ) .
ثانیاًً، شناخت دیگری را به همراه می آورد، زمانی که دو نفر در جامعه یا زن یا مرد در خانواده با یکدیگر سخن نگفته باشند با روحیات، اخلاقیات، خواسته، خصوصیات و ویژگی های یکدیگر آشنا نیستند. زمانی که ارتباط به شکل کلامی و غیر کلامی برقرار می شود، فرد یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم ایده آل ها و خواسته ها یا الگوهای مورد قبول خود را مطرح میکند، در این حالت طرف دیگر متوجه مشخصات و ویژگی های طرف مقابل خود می شود. اجازه میدهد تا به تفاوتها وتشابهات یکدیگر آشنا شوند (منادی، ۱۳۸۵ ) .
ثالثاً این دو عمل باعث نزدیک شدن زن و مرد به یکدیگر در نتیجه کم شدن اختلافات و نهایتاًً کم شدن طلاق در جامعه خواهد شد. وقتی تفاهم بین زن و مرد برقرار شد، اعتماد بین آنان به وجود خواهد آمد. به دنبال اعتماد، همکاری و تعاون بین زوج ها برقرار خواهد شد. همکاری زوج ها باعث ارتقاء و پیشرفت هر دو نفر و بهبود زندگی از همه نظر خواهد شد. ( منادی، ۱۳۸۵ ) .
۲ -۴۴ عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی
در بررسی های مربوط به عوامل مؤثر در رضایت زناشویی در منابع متعدد به عوامل گوناگون اشاره شده است که در اینجا به پاره ای از آن ها اشاره خواهیم کرد: