ز: تفاوتهای تحلیل تجارتی و تحلیل هزینه ـ فایده اجتماعی
یک مؤسسه خصوصی با عنایت به شرایط عرضه و تقاضا، با یک مجموعه قیمت خاص روبه رو بوده و با توجه به آن اتخاذ تصمیم مینماید و مسأله قیمت از دید مجموع جامعه و یا ملت، نقشی در تصمیمگیری آن ندارد. از دید تولیدکننده صابون و یا سیگار، قیمت موجود در بازار راهنمای اساسی شمرده میشود ولی، برای برنامهریزان قیمت بازار به تنهایی کافی نبوده و میبایست درباره قیمت موجود بررسی و مطالعه بیشتری نمایند. به عنوان مثال آیا در قیمت سیگار، مسأله احتمال ابتلای فرد سیگاری به سرطان و یا بیماری قلبی ملحوظ شده است؟ آیا قیمت صابون فایده جنبی حاصل از استفاده از آن، مثلاً کاهش خطر شیوع بیماری و یا سفر همسفران پاکیزه را نشان میدهد؟ توجه احتمالی یک سرمایهگذار بخش خصوصی به اینگونه مسائل صرفاً جنبه تفنن و کنجکاوی داشته، حال آنکه از نقطه نظر کارشناسان مسئول در بخش دولتی، نکات یاد شده مسائلی خطیر و حساس و مؤثر در تصمیمگیری است. حیطه تفکر و نگرانی سرمایهگذاران بخش خصوصی محدود به سودآوری و یا زیان فعالیت خود بوده، حال آنکه دستگاه مسئول برنامه ریزی کشور به ناچار باید با دیدی همه جانبه به مسائل مختلف و گسترده یک کشور نظر انداخته و تصمیمگیری نماید. بیتوجهی به این نکته موجب می شود که به طور غیرمنصفانه، آرامی و کندی بررسی و ارزشیابی طرح در بخش دولتی، با سرعت تصمیمگیری در بخش خصوصی مقایسه شده و مورد انتقاد قرار گیرد. البته باید اذعان کرد که مسأله تعدد هدفها، ویژگی خاص ارزشیابی طرحهای دولتی نیست. احتمالاً مؤسسات بخش خصوصی نیز میتوانند هدفهای متعددی داشته باشند. به عنوان مثال، سرمایهگذار بخش خصوصی علاوه بر علاقه به تحصیل حداکثر سود، در پی آن باشد که مؤسسهای عظیم با حجم فروشی فوقالعاده زیاد ایجاد نماید. یا کارگری در عین علاقه به کسب درآمد بیشتر، آرزومند آن باشد که اوقات فراغت زیادتری برای خود فراهم آورد. به هر حال، جمع اهداف مختلف با یکدیگر طبیعتاً مسائل زیادتری را به وجود خواهد آورد و برای سازمان برنامه ریزی که در جستجوی راه حل مناسبی برای سازش اهداف مختلف ملی است، موضوع مشکلتر خواهد شد؛ زیرا ملت یک کشور مجموعهای از گروههای مختلف با منافع متفاوت بوده و احتمالاً هدفهای مغایری داشته که آشتی دادن این هدف ها با یکدیگر بسیار دشوار خواهد بود (راهنمای تهیه گزارش توجیه طرح، ۱۳۸۰).
واقعیت یاد شده، مسألهای است که به هنگام تحلیل هزینه و فایده طرحهای سرمایهگذاری، هیچگاه نباید از نظر دور بماند. حتی گزینش نرخ تنزیل برای تنزیل منافع آتی طرح، عملاً بازتاب یک سازش معین بین منافع متضاد نسلهای مختلف است. برای سرمایهگذار خصوصی در نظام سرمایهداری، نرخ تنزیل در حقیقت بازتاب نرخ بهرهای است که بر اساس آن میتواند استقراض نموده و یا اینکه وام پرداخت کند؛ حال آنکه از نقطهنظر سازمان برنامه ریزی، نرخ تنزیل در واقع ابزاری است که با کاربرد آن هزینه و فایده طرح به زمانهای مختلف و یا احتمالاً به نسلهای مختلف، تخصیص مییابد و به این وسیله ارزش فایده در زمان کنونی با ارزش آن در زمان آتی مورد مقایسه قرار میگیرد. لذا، بین تصمیمگیری بخش خصوصی و تصمیمگیری بخش دولتی به نیابت از طرف ملت، درباره طرحهای سرمایهگذاری، تفاوت ساده ولی پراهمیتی وجود دارد. به نظر میرسد ارزشیابی طرح در بخش دولتی، مشکلتر و پیچیدهتر از ارزشیابی طرح در بخش خصوصی بوده و فنونی که در بخش خصوصی کاربرد دارد احتمالاً در بخش دولتی مؤثر واقع نشود. تحلیل هزینه و فایده طرحهای سرمایهگذاری بخش دولتی دقیقاً به این منظور مطرح گردیده که ارزشیابی طرحها از نقطه نظر جامعه یا ملت و رعایت منافع آن ها، با روشی منظم و تحت یک نظام سنجیده، مورد عمل قرار گیرد(راهنمای تهیه گزارش توجیه طرح، ۱۳۸۰).
۲-۱-۶- منافع و هزینه های طرح
در چارچوب برنامههای صنعتی، یک برنامه بخشی ( بخش های اصلی اقتصاد )، شامل چند طرح یا پروژه و هر طرح یا پروژه شامل چند فعالیت و عملیات است و یک طرح کوچک ترین قسمت عملیاتی است که به عنوان یک واحد مجزا در برنامه توسعه یک کشور تهیه و اجرا میشود. یکی از اهداف اصلی روش تحلیل هزینه ـ فایده محاسبه اثرات مربوط به طرح میباشد که این اثرات میتواند به صورت منافع یا هزینههای طرح مطرح باشد(اسکونژاد، ۱۳۸۰).
منافع یا درآمدهای طرح
منظور از منافع یک طرح وجوهی است که در نتیجه عملکرد طرح ایجاد شده و باعث رشد درآمد ملی کشور میگردد. منافع حاصل از یک پروژه ممکن است به صورت یکی از موارد زیر باشد:
منافع مستقیم
فواید مستقیم آنهایی هستند که کاملاً مربوط و وابسته به هدف اصلی پروژه باشند، به عبارت دیگر منافع مستقیم فوائدی است که بدون واسطه و به طور مستقیم نصیب اشخاصی که از کالاها و خدمات حاصل از طرح استفاده میکنند، میشود. ارزش واقعی این فوائد مستقیم، مقدار پولی است که مصرف کنندگان حاضرند برای آن بپردازند. از دیدگاه اجتماعی تولید بیشتر کالاهای مادی فیالنفسه مفید است، اما تمایل به پرداخت مصرفکننده برای تولیدات خالص طرح مهم میباشد. منظور از تولیدات خالص، کالاها و خدماتی است که حاصل انجام طرح است. اگر تولیدات حاصل از انجام طرح بخشی از عرضه را جانشین کرده و به حجم عرضه کالا اضافه بکنند، در این صورت منفعت مصرف کل طرح در واقع منفعت مصرف کل عوامل تولید است که در اثر عدم تولید کالای جانشین شده آزاد میگردند.
منافع غیرمستقیم
منافع غیرمستقیم یا ثانوی طرح سرمایهگذاری به صورت ارزش افزوده به منافع مستقیم یا اولیه حاصل از طرح اضافه میشود. منافع غیرمستقیم، آن بخش از منافع میباشند که به طور غیرمستقیم در اثر اجرای طرح به دست میآیند. علاوه بر این، ارزیابی طرح باید اثرات طرح را بر روی نرخ سرمایهگذاری، نرخ رشد جمعیت، ایجاد تخصص و مهارت و تربیت مدیران اجرایی در نظر بگیرد.
منافع ملموس و ناملموس
منافع ملموس یک طرح منافعی هستند که میتوان به کمک روابط پولی و در شکل پولی آنها را محاسبه کرد و منافع ناملموس به منافعی گفته میشود که نمیتوان آنها را با پول اندازهگیری کرد(اسکونژاد، ۱۳۸۰).
۲-۲-۷- هزینه های طرح
هزینههای طرح به هزینههایی گفته میشود که تمام ارزش مواد اولیه و منابع مصرف شده در احداث طرح، حفظ و نگهداری و هزینههای اجرایی را در برمیگیرد. در ادبیات ارزیابی طرحها، هزینه تحت سرفصلهای مختلفی آمده است که در مجموع میتوان آن ها را به صورت زیر طبقهبندی کرد(قره باغیان، ۱۳۷۱):