– تصمیم گیری های سیاسی:
تصمیم گیری های سیاسی برخلاف تصمیم گیری های مدیریتی و یا اداری، طبیعت و ماهیت دیگری دارد. این نوع تصمیم گیری ها به مثابه تصمیم گیری های مدیریتی توجه به منافع کلی و عمومی جامعه را مد نظر دارند ولی مانند تصمیم گیری های مدیریتی و یا اداری توجهی به ارتباطات ملموس اجتماعی و سایر واقعیات موجود در اطراف خود را ندارند.
با عنایت به حساسیت جامعه به این نوع تصمیم گیری ها، معمولاً سعی می شود که عمل تصمیم گیری به جمیع جهات و در حد مطلوب اتخاذ شود و حساسیتی در جامعه ایجاد ننمایند، چه در غیر این صورت دولت مردان سیاسی در مقابل سؤالاتی به شرح زیر قرار می گیرند که تصمیم گیـران اداری فـارغ از آنـها میباشند:
– نتیجه حاصل از تصمیم گیری در این مورد چیست وآیا در جهت حفظ منافع جامعه بوده است یا نه؟
– بازتاب تصمیم گیری بر افکار عمومی چه خواهد بود ؟
– جامعه در مقابل هزینه های عملیاتیی که این تصمیم گیری در پی خواهد داشت چه عکس العملی نشان خواهد داد؟
و بسیاری سؤالات از این قبیل که دلیلی بر توجه و حساسیت عامه مردم نسبت به تصمیم گیری های سیاسی میباشد.
از دیدگاه تصمیم گیران مدیریتی، تصمیم گیری های سیاسی به علت ملحوظ داشتن و دخالت دادن نظریات و عوامل فشارهای خارجی و به تبع آن جانبداری در مسائل مطروحه، بدون ضابطه و ناقض هستند. همچنین به نظر آن ها تصمیم گیری های سیاسی فاقد یکنواختی و یکپارچگی بوده و تصمیم های اتخاذ شده تقریباً مُثله شده میباشند؛ از طرفی تصمیم های سیاسی دو هدف را تعیین میکنند: ارائه خدمات به مردم و حفظ منافع جامعه، حفظ وجاهت سیاسی که شرط اولیه و اصلی موفقیت تصمیم گیرنده میباشد.
تصمیم گیری های سیاسی نه تنها حداکثر منافع عمومی را مد نظر دارند، بلکه به حداکثر وجهه اجتماعی تصمیم گیرنده نیز تکیه دارند. بنابرین اگر چه تصمیم گیری های سیاسی میتوانند به مقررات و ضوابط تدوین شده جامه دیگری بپوشانند و محدودیت های قانونی و چارچوب های مقررات را کنار بزنند، مع هذا و به دلیل در نظر داشتن اهداف متفاوت با تصمیم گیری های مدیریتی، از صحت و دقت کافی برخوردار نمی باشند. نهایتاًً اینکه تداخل تصمیم گیری های سیاسی با تصمیم گیری های اداری در سازمانها و برخورد این دو جریان در مجاری و سلول های اداری، موانعی به وجود می آورد که منجر به عدم تحرک امور شده و موجب پیدایش وضعی می شود که آن را سیستم بی تصمیمی مینامند.
– تصمیم گیری های با برنامه و بدون برنامه:
در سیستم اداری، تصمیم گیری توسط مدیران به دو گونه انجام می شود، تصمیم گیری برنامه ریزی شده و تصمیم گیری برنامه ریزی نشده. با توجه به تمرکز اطلاعات در رأس هرم سازمانی و عدم توزیع آن در سایر سطوح، تصمیم گیری ها معمولًا از نوع « تصمیم گیری برنامه ریزی شده » میباشند. مع هذا میزان تصمیم گیری های برنامه ریزی نشده به علت ضرورت مواجهه مدیران عالی با مسائل پیشبینی نشده از تصمیم گیری های برنامه ریزی شده بیشتر میباشد و برعکس، تصمیم گیری های برنامه ریزی نشده در قاعده هرم سازمانی و توسط مدیران اجرایـی به علت عدم اختیار کافی، بسیـار کمتر از تصمـیم گیـری برنامه ریـزی شده است و در سطـح مدیـران میـانـی ترکیبـی مسـاوی از دو نـوع تصـمیم گیـری ذکـر شـده میباشد (فخیمی، ۱۳۷۹). نمودار ۲-۴ تصمیم گیری با برنامه و بدون برنامه در سطوح مدیریت را منعکس میسازد.
تصمیم های برنامه ریزی شده
تصمیم های برنامه ریزی نشده
تصمیم های برنامه ریزی شده
تصمیم های برنامه ریزی نشده
تصمیم های برنامه ریزی شده
تصمیم های برنامه ریزی نشده
نمودار (۲-۴): تصمیم گیری با برنامه و بدون برنامه در سطوح مدیریت
منبع: فخیمی، فرزاد، ۱۳۷۹، سازمان و مدیریت، تهران، غزال
به طور کلی ملاحظه می شود در منطقه مدیران عالی بیشترین تصمیم گیری ها برنامه ریزی نشده و در منطقه مدیران میانی دو نوع تصمیم گیری به صورت مساوی و در منطقه مدیران اجرایی بیشترین تصمیم گیری ها از نوع برنامه ریزی شده میباشند.
تصمیم گیری برنامه ریزی شده در سازمان اغلب تکراری میباشد، از قبیل اتخاذ تصمیم به افزایش حقوق یا پرداخت اضافه کار و امثالهم که می توان برای سهولت بیشتر برای این گروه از تصمیم گیری ها، آئین نامه و دستورالعمل لازم تهیه نمود که تصمیم ها با توجه به آن ها اخذ شوند. در این صورت می شود این تصمیم ها را به ماشین های محاسبه و کامپیوتر واگذار کرد.
در مقابل تصمیم گیری های با برنامه، « تصمیم گیری برنامه ریزی نشده » نیز در سازمان به مرحله اجرا در میآید و آن، مواقعی است که موضوع و یا مشکل جدیدی مطرح شود. در این صورت تصمیم گیرنده با توجه به تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار و کمک گرفتن از سایر انواع تکنیک های محاسباتی به اخذ تصمیم مبادرت می ورزد.
تصمیم گیری های تکراری و روزانه، راه و روش و علوم مشخصی دارند و تصمیم گیرنده با معیارها و ضوابط قبلی به ارزیابی آن ها می پردازد. به زعم هربرت سایمون این گروه از تصمیم گیری از نوع تصمیم گیری های برنامه ریزی شده هستند. تصمیم گیری های برنامه ریزی نشده به عقیده نامبرده به صورت موردی پیش میآیند، هر بار که با تکیه بر آمار و اطلاعات به اخذ تصمیم مبادرت می شود. در این نوع تصمیم گیری ها، توانایی رئیس سازمان در انجام دادن تکالیف مدیریت به هنگان لزوم تصمیم گیری بدون برنامه که باید بر پایه منطقی و قابل دفاع استوار باشد، نقش اساسی ایفاء می کند.
در تصمیم گیری موردی و بدون برنامه، عامل زمان دارای اهمیت ویژه ای است. به طور مثال، در کلیه عملیات های جنگی که طی تصمیم های لازم، جهات مختلف آن ها به دقت سنجیده و ارزیابی میشوند، فقط با توجه به شرایط مطلوب و مناسب بودن زمان، تصمیم های اتخاذ شده از قوه به فعل در میآیند، در غیر این صورت باید از تصمیمات موردی و بدون برنامه استفاده کرد. در مسائل اداری نیز موضوع به گونه مسائل نظامی است. تصمیم گیری اداری تحت شرایطی که زمان پاسخ مناسب تری به خواست تصمیم گیرندگان دارد، بدون تردید توفیق بیشتری به همراه خواهد داشت تا در شرایط مبهم و مشکوک زمانی؛ مینتزبرگ و دیگران در این باره عقیده دارند که تصمیمات در مواقع بحرانی از قبیل جنگ، آتش سوزی و… اغلب ناگهانی اتخاذ میشوند و بدون برنامه هستند زیرا شرایط نیاز به تصمیم گیری سریع دارد. به عقیده « مینتزبرگ » و دیگران علی رغم نیاز به سرعت در تصمیم گیری در شرایط فوق العاده، مع هذا مدیران و تصمیم گیرندگان در جهت حل مشکل و کم کردن ابهامات و تردیدها، با بهره گرفتن از فرصت هر چند کوتاه به جمع آوری اطلاعات پرداخته تا به منطقه یا مرز مطمئن تصمیم گیری برسند. در این گونه موارد صحت تصمیم گیری فقط با تشخیص زمان و لحظه مناسب و سرعت در اتخاذ تصمیم ارزیابی و تعیین خواهد شد (فخیمی، ۱۳۷۹).
– تصمیمات معمول و غیر معمول: