بنابرین به نظر میرسد رفتار لجبازی – نافرمانی در کودکان با تعامل خانوادگی انتقاد گرانه ، تعارض آمیز ، ناهماهنگ ، تنبیه یا قهر آمیز ارتباط روشنی دارد . سرانجام ، همان طور که برخی مطرح کردهاند ، مشکلات رفتاری کودک در زمینه مشکلات زناشویی رخ میدهند (فرامو[۷۹]، ۱۹۷۵ ) در واقع، شواهد نشان گر آن است که اختلال زناشویی با رفتار نافرمانی و ایذائی در کودکان مرتبط است (امری [۸۰]۱۹۸۲ ، فوره هند ، برودی و اسمیت [۸۱] ۱۹۸۶ ، جانسون [۸۲] و لوبیتز[۸۳]۱۹۷۴ )
به نظر میرسد این رابطه هنگامی که اختلال والدین آشکارا خصومت آمیز است در مقایسه با زمانی که عدم رضایت پنهان وجود دارد نیرومند تر میباشد .
همچنین این رابطه در میان پسران چشمگیر تر است تا در میان دختران (امری و اُلیری [۸۴] ،۱۹۸۲ پورتر [۸۵] و اُلیری، ۱۹۸۰ ) رابطه بین تنش زناشویی و لجبازی کودک میتواند مهم باشد و ضروریست در طراحی درمان در نظر گرفته شود .
۲-۲-۱۰- درمان
در طول سالیان متمادی روش های درمانی متنوعی برای مواجه با مشکلات رفتاری شناختی و هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نا فرمانی مقابله ای به کار گرفته شده است. در این زمینه ، بخشی از درمان ها در زمینه مداخلات فردی و بخشی دیگر بر مداخلات خانوادگی، متمرکز شده اند. به نحوی که بر نامه های آموزوشی والدین برای کمک به مدیریت رفتار فرزندانشان ، روان درمانی فردی برای مدیریت خشم ، خانواده درمانی برای بهبود ارتباط، آموزش مهارت های اجتماعی برای افزایش انعطاف پذیری و تحمل ناکامی در بین همسالان و درمان شناختی –رفتاری برای آموزش حل مسئله و کاهش منفی گرایی بوده است (آکادمی روان پزشکی کودک و نوجوان آمریکا،۲۰۰۷).
رفتار درمانگران بر آموزش والدین و اینکه چگونه رفتار مقابله ای کودک را تضعیف و رفتار متناسب او را تقویت نمایند تأکید می کننند . رفتار درمانی روی تقویت و تعریف از رفتار متناسب و نادیده گرفتن یا عدم تقویت رفتار نامطلوب تأکید می کند (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری ، ۱۳۸۲ )
پزشکانی که اینگونه بیماران را با روان درمانی انفرادی درمان کردهاند ، متوجه گردیده اند که الگوهای خانوادگی سفت و سخت بوده و تغییر دادن آن ها مشکل است . مگر اینکه کودکان خود روابط شیء تازه ای با درمانگر برقرار نمایند . در جریان رابطه درمانی ، کودکان میتوانند تجربه های تهدید کننده خود مختاری را که، موجب پیدایش دفاعهای آن ها گردیده است در موقعیت های اجتماعی با همتاها و خانواده ها دوباره زنده سازند . در پناه رابطه ای فاقد کنترل ، کودک میتواند ماهیت خود ویرانگر رفتار و خطر ابراز مستقیم آن را دریابد . قبل از اینکه کودکان بتوانند پاسخ های مثبت تر به کنترل بیرونی ضروری نشان دهند، باید احترام به نفس آن ها ترمیم شود . تعارض والد – کودک یک پیشبینی کننده قوی مسائل سلوکی است . الگوهای تنبیه شدید جسمی و زبانی مخصوصاً در کودکان به بروز پرخاشگری و انحراف منجر می شود . (آکادمی روان پزشکی کودک و نوجوان آمریکا،۲۰۰۷)
به این ترتیب احتمال دارد ، رفع کیفیت خشن و تنبیه رفتار والدین و بالا بردن تعامل مثبت والد – کودک بر سیر نزولی رفتارهای لجبازی – نافرمانی تاثیر بگذارد . به علاوه سطح درگیری والدین در زندگی کودک با کمبود مهارتهای اجتماعی رابطه دارد (کاپلان ،و سادوک، ترجمه پورافکاری ، ۱۳۸۲)
برنامه درمانی انفرادی باید متناسب با سابقه خاص و نشانه های مرضی کودک طرح ریزی گردد . آموزش مدیریت به والدین حائز اهمیت است و هدف آن توسعه مهارت های متناسب والدین برای کنترل مخالفت و بی اعتنایی از سوی کودک میباشد معلوم گردیده که این نوع درمان از درمان نظام خانواده اثر بخش تر است . دارو درمانی فقط زمانی که اختلال ADHD را کنترل میکنند در رفع نشانه های مرضی اختلال لجبازی – نافرمانی هم، مؤثر میباشد . در کل اعتقاد بر این است که مداخله های دارویی در این اختلال زمانی اثر بخش تر است که در اوایل سیر اختلال مورد استفاده قرار گیرند (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری ، ۱۳۸۲ ) .
اکثریت عوامل پیدایش و دوام رفتار ایذایی، از شناختها و رفتار والدین سرچشمه می گیرند تا از شناخت های کودک .چرا که رشد شناختی کودکان خردسال محدود است و در نتیجه قادر به نظم بخشی درونی رفتارشان نیستند . اصلاح رفتارها و شناخت های والدین که طبیعتاً بر رشد کودک تاثیر میگذارند ، فقط رفتار مقابله ای را کاهش نمی دهند ، بلکه از شکل گیری باورهای مخالفت ورزانه و خصمانه که نهایتاًً به رشد رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی کمک میکند نیز ، جلوگیری می کند (راینک ، داتیلیو و فریمن ، ترجمه ، علاقه بند راد ، ۱۳۸۰ ) .