بحث از زمان به صورت مستقل برای فلاسفه یونان باستان مطرح نبوده است. پی بردن به چگونگی تشکیل جهان و شناسایی عناصر اولیه تشکیلدهنده آن و نیز واحد یا کثیر بودن پدیده ها موضوعات اساسیای بودند که ذهن متفکران یونان باستان را به خود مشغول میکردند. مفهوم زمان به تبع سخن گفتن درباره چنین مسائلی مورد اشاره واقع شده است. ( موسوی کریمی، ۱۳۸۹ ).
از نظر هایدگر مفهوم زمان را میتوان در ابدیت یافت و پیش شرط آن اشراف و درک کامل ابدیت است. برای این منظور باید به ابدیت ایمان یافت. اما فیلسوفان به ایمان و یقین در این باره هرگز نمیرسند چرا که شک اساس فلسفه است و فلسفه هرگز نمیتواند را از میان بردارد. الهیات از نظر هایدگر با دازاین انسانی یعنی هستی نزد خدا و هستی زمانمند در انسان سر و کار دارد اما خدا نیازی به الهیات ندارد و ایمان به او وجودش را سبب نمی شود. ایمان مسیحی با آن چه در زمان روی داده مرتبط است چون فیلسوف ایمان نمیآورد و میخواهد زمان را از خود زمان درک کند.
هایدگر زمان به را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم می کند. در بحث زمان روزمره میگوید که زمان آن چیزی است که اتفاقات در آن رخ می دهند. زمان در موجود تغییرپذیر اتفاق می افتد پس تغییر در زمان است. تکرار دورهای ست، هر دوره، تداوم زمانی یکسانی دارد. ما میتوانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنون زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیشتر و پستر ( بعدتر ) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمیدهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است.
هایدگر میپرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد، پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچکس و هر کس خواهیم شد. ( هایدگر ( بی تا )، ترجمه عبدالهی ، ۱۳۸۶).
زمان برای مردمان ایران باستان، پدیدهای رازآمیز و مقدس دانسته میشده و همواره با جهان مینوی در پیوند بوده است. در متون اوستایی از زمان با نام « زروان » یاد شده است و میدانیم که زروان برای باورمندان به آن که زروانیه ( زروانیسم ) خوانده میشدهاند؛ به نوعی نام خدای بزرگ و سرچشمه آفرینش همه پدیده های گیتی و از جمله اهورا مزدا بوده است. حرکتهای روزانه و سالانه خورشید و نیز وزش باد، نمادهایی از زروان و پدیدههایی برای درک گذر زمان به شمار میرفتهاند و گرامی دانسته میشدهاند از همین باورهای کهن زروانی است که در طول هزاران سال و در میان همگی اقوام و ادیان، نامهای در پیوند با زمان ( مانند نام ماهها و تقسیمات شبانهروز ) در نزد همگان، نامهایی مقدس دانسته میشوند. همچنین نوبتهای چندگانه ادای نماز در ادیان گوناگون، همواره با جایگاه خورشید در آسمان مرتبط است.
واژه زمان در زبان پارسی و عربی مشترک است؛ در زبان پهلوی Zaman ، در ایران باستان jemana و در سریانی Zabana آمده است. قرنها پس از ظهور زرتشت اولین بار به خدای زمان در بین ایرانیان اشاره می شود. هم چنین برخی از محققین معتقدند خدای زمان از خدایان قدیم آریایی هاست. (ابراهیمی، ۱۳۷۳).
امروزه در زبان فارسی میگوییم وقت طلاست. در زبانهای دیگر نیز تعبیرهای متفاوتی چون وقت الماس است، وقت جواهر است به کار رفته است. اما ارزش زمان بیش از طلاست و قابل مقایسه با آن نیست. با ارزش والایی که وقت دارا است باید به گونه ای شایسته و بایسته از زمان در دسترس استفاده نمود. بسیاری از افراد ادعا میکنند که وقت آنها به هدر نمیرود و ابراز میدارند که: « من خیلی سازماندهی شده کار میکنم، میدانم کجا میروم. میدانم چکار میکنم و …. » این گروه از افراد در اقلیت هستند. زیرا زمان با ارزشترین منبعی است که در اختیار انسانها قرار دارد و تمامی منابع دیگر به شرط وجود زمان ارزش مییابند و به دلیل همین ارزش و اهمیت، توجه به زمان در بسیاری از فرهنگها و زبانهای مختلف تکرار شده است. زمان بسیار با ارزشتر از پول است و به همین دلیل این سرمایه بایست بسیار دقیق به کار گرفته شود. ما هنگامی قادر خواهیم بود برداشت درستی از زندگی بر روی کره زمین داشته باشیم که بتوانیم وقت معینی برای زندگی در این کره خاکی به دست آوریم.
خیلی از مردم نسبت به روزهای بدون بهره وری و بیحاصل خود بیتفاوت هستند. در حالی که همگی ما مایل هستیم کارهای بسیاری را در یک روز انجام دهیم، ولی معلوم نیست کارهایمان چقدر ارزش داشته و به چه اساسی اولویت بندی شدهاند، و چقدر وقت باید صرف آنها کنیم. مثلاً گاهی اوقات برای گرفتن یک جوراب یا ارسال یک نامه بیشتر از اهمیت آن موضوع وقت صرف میکنیم. زمان برخلاف سایر منابع مثل پول، تجهیزات و چیزهای دیگر ثابت است و ما نمیتوانیم بیشتر از آن چه که هست ایجاد کنیم؛ اگر کار را که ما انجام میدهیم متناسب با زمان نباشد تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که مقدار کار را تغییر دهیم و این کار همان « مدیریت زمان » است . زمان از منابع ارزشمند، محدود و البته غیرقابل جایگزین در اختیار بشر است. این منبع قابلیت ذخیره شدن را ندارد. از این رو مدیریت زمان اهمیت یافته و مورد جدی است. (صفا، ۱۳۸۹).
برایان پوسر ( ۲۰۰۲ ) میگوید نکته مهم در مورد زمان جهت آن است که به طور مستقیم از گذشته به طرف آینده است. یکی از فیلسوفان یونان باستان گفته است که هرگز دو بار در یک رودخانه شنا نمیکنیم یعنی زندگی دائماً در شرف آغاز است مانند فصلها و سالها.
۲-۲-۲٫تاریخچه مختصر از زمان:
در اروپای قرون وسطی، کلیسا زمان را تنظیم میکرد و قوانینی درباره کارهایی که میتوان یا نمی توان در روز خاصی انجام داد وضع میکرد؛ قوانین مذهبی زمانهای معینی از روز را برای نماز خواندن تعیین میکرد. گرچه اولین ساعتهای مکانیکی حدود قرن ۱۳ میلادی ساخته شد ( پیش از آن به طور گسترده از ساعتهای آبی و شنی استفاده میشد) اما از آنها برای قرنها فقط برای مجسمههای تزیینی استفاده میشد؛ حتی اشخاص مهمی چون ساموئل پینر که یک مقام دولتی قرن ۱۷ بود اوقات روزانه خود را با ساعت خورشیدی یا ناقوس کلیسا تنظیم میکرد. ( شیبانی؛ ۱۳۸۲ ).
مفهوم نوین زمان در پی اعتراضات پیوریتنها به تقویم کشیشهای کاتولیک رم شکل گرفت؛ نظر آنها یعنی شش روز کار در هفته و یک روز استراحت عمدتاًً تا پایان قرن ۱۷ مورد قبول عامه بود. با توجه به عقیده مردم شناسان شکارچیان عصر سنگ نمیتوانستند با یک هفته کار ۱۵ ساعته به راحتی امور خود را بگذرانند اما این فقط مربوط به گذر زمان بود تا مردم متوجه شوند که صرف زمان بیشتر می تواند موجب پاداشهای بیشتری شود. همان طور که تمدن پیش میرفت به همان ترتیب طول هفته کاری افزایش یافت؛ گذران زندگی با شغل کشاورزی وقت بیشتری از شغل شکار میگرفت ولی این زحمت در شکل طرز زندگی باثباتتر و راحتتر جبران میشد. ( لوئیس، ترجمه روح شهباز ۱۳۸۸٫)