فصل دوم :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
مفاهیم مالی و اصول نظری مدیریت استراتژیک بیانگر این موضوع میباشند که شرکتها قبل از اتخاذ تصمیم در مورد سرمایهگذاریهای خود باید منابع مالی خود را مورد بررسی قرار داده و وجوه خود را به نحوی تخصیص دهند که ضمن گردش عملیات شرکت در کوتاه مدت، موفقیت بلند مدت خود را نیز در نظر گرفته باشند. در این راستا، بررسی همه جانبه و کلی عوامل اثرگذار بر بازدهی و عملکرد شرکت ضروری به نظر میرسد، برخی از این عوامل ناشی از محیط فعالیت شرکت میباشند که در سطوح کلان، صنعت و خود شرکت میتوانند مؤثر بر کارایی و سودآوری شرکت شوند. به دنبال محیط فعالیت شرکت، سیاستهای تدوین شده توسط مدیریت عالی نیز مؤثر میباشند. نحوه تأمین مالی و ساختار سرمایه شرکت نیز از طریق هزینه سرمایه و ریسک ناشی از وامگیری میتواند بر عملکرد شرکت تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع میپردازد که اگر شرکتها به نحو صحیح موقعیتهای سرمایهگذاری خود را با توجه به محیط فعالیت انتخاب نموده و در پی آن سیاستهای خود را به نحوی تنظیم نمایند که منابع را به بهترین موقعیتها تخصیص دهند در آن صورت قادر خواهند بود به نتایج رضایت بخشی دست یافته و به دنبال آن رضایت صاحبان سهام و اعتبار دهندگان خود را جلب نمایند.
در این فصل نخست اهمیت سرمایهگذاری و مفهوم ریسک در سرمایهگذاریها توضیح داده شده است، در ادامه مفاهیم مربوط به خط مشی و نحوه طراحی و اجرای خطمشیها توسط مدیریت بیان گردیده و سپس ساختار سرمایه و نحوه تأمین مالی شرکت و نظریه های مرتبط با ساختار سرمایه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز مروری بر پژوهشهای پیشین صورت گرفته در این راستا خواهد شد.
۲-۱- اهمیت سرمایه گذاری :
یکی از اهداف اقتصاد آزاد، حداکثر کردن رفاه جامعه است. نیل به این هدف مستلزم آن است که بخش صنعت مقدار لازم از کالاهای مناسب را تولید کرده و آن ها را در زمان مناسب برای مصرف کننده ارائه کند. این اقدام نیز مستلزم وجود سرمایه لازم جهت سرمایه گذاری در بخشهای تولیدی است و منبع اصلی تأمین سرمایه مورد نیاز در این بخش نیز از طریق مراجعه به بازارهای مالی و بورس اوراق بهادار تأمین می شود.
اهمیت سرمایه گذاری برای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که از آن به عنوان یکی از اهرمهای قوی برای رسیدن به توسعه یاد میشود؛ اما باید به یادداشت که به همان میزان که توجه به این امر می تواند با افتادن در یک دور مثبت، باعث رشد و شکوفایی اقتصاد شود، عدم توجه به آن نیز میتواند موجب افت اقتصادی و فروغلتیدن به یک سیر نزولی و دور منفی شود. بنابرین، باید گفت که رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی در بلند مدت بدون توجه به سرمایه گذاری و عوامل محیطی مؤثر بر آن امکانپذیر نیست (جواهری کامل، ۱۳۸۶).
توسعه سرمایه گذاری از یک سو موجب جذب سرمایه های کارا و هدایت آن ها به بخشهای مولد اقتصادی گردیده و از سوی دیگر با توجه به جهتگیری سرمایه گذاران (مبتنی بر ریسک و بازده)، سرمایه گذاریها به صنایعی هدایت خواهند شد که از سود بیشتر و ریسک کمتری برخوردارند و این امر موجب تخصیص بهینه در منابع خواهد شد (جونز[۱۱]،۱۳۸۴). لذا با توجه به اهمیت ریسک در سرمایهگذاریها در ادامه به طور مفصل در مورد ریسک و انواع آن توضیح داده می شود.
۲-۲- مفهوم ریسک سرمایهگذاری:
ریسک عبارت است از احتمال از دست دادن تمام یا قسمتی از سود و یا اصل سرمایه، یا بهطورکلی، نوسان پذیری بازده سرمایهگذاری، ریسک نامیده می شود (شارپ[۱۲]،۱۹۸۵، ص ۲۳).
بدون شک عمدهترین اقدام، در جهت تشویق مردم به سرمایهگذاری در فعالیتهای تولیدی یا خرید سهام شرکتها، ایجاد تعادل بین بازدهی و ریسک اینگونه سرمایهگذاریها در مقایسه با سایر سرمایهگذاریهای غیر مولد میباشد. در بازار سرمایه، سرمایهگذاران سعی دارندکه حتی الامکان پس اندازهای خود را در سرمایهگذاریهایی صرف کنند که بیشترین بازدهی را داشته باشند اما در این راستا به ریسک مربوط به سرمایهگذاری نیز توجه دارند و در صورتی تحمل ریسک را پذیرا میشوندکه از بابت آن بازده بیشتری عایدشان شود. در این مورد، ایجاد محیطی مناسب برای سرمایهگذاریهای سالم و مولد و تقویت بازار سرمایه از مهمترین اقداماتی است که میتواند توسط دستاندرکاران اقتصاد کشور انجام گیرد.
با بررسی فرمولهای بازده در مییابیم که ریسک هر سهم به وسیله تغییرات در قیمت و سود تقسیمی آن سهم مشخص می شود. سرمایهگذارانی که در صدد به حداکثر رساندن ثروت خود هستند، سعی می کنند در داراییهایی که نرخ بازده بالا و ریسک کمی دارند سرمایهگذاریکنند. اگر شخصی در اوراق بهاداری سرمایهگذاریکند که نرخ بازدهی آن از نرخ بازده مورد انتظار بیشتر باشد، ارزش بازار این اوراق افزایش خواهد یافت. فرایند سرمایهگذاری بر پایه درک و تنظیم ریسک بنا نهاده شده است. بنابرین اگر بتوانیم ماهیت ریسکهای سرمایهگذاری را درک کنیم، بر آگاهی خود نسبت به مسائل مربوط به ریسک افزودهایم.
هر سرمایهگذاری عدم اطمینانهایی را در بر دارد که بازده سرمایهگذاری را در آینده ریسکی می سازد. ریسک یک دارایی مالی به خاطر این است که احتمال این وجود دارد که بازده حاصل از دارایی کمتر از بازده مورد انتظار باشد. یعنی کلاً انحرافهایی که از بازده مورد انتظار ممکن است در آینده به وجود آید، ریسک یک دارایی میباشدکه عوامل تشکیل دهنده ریسک موجب این انحرافها می شوند (عبده تبریزی،۱۳۷۰، ص ۴۲).
۲-۳- تعریف عملیاتی ریسک :
ریسک را میتوان احتمال متفاوت بودن بازده واقعی از بازده مورد انتظار تعریف کرد. در ادبیات مالی انواع ریسکهای مختلف شناخته شده است که هر کدام تعریف خاص خود را دارند. از یک دیدگاه میتوان ریسک را به دو دسته طبقهبندی کرد: دسته اول شامل ریسکهایی است که به عوامل داخلی شرکت مربوط می شوند و در هر شرکتی این نوع ریسکها به شرایط خاص همان شرکت بستگی دارد و ارتباطی با ریسک سایر شرکتها ندارد، نهایتاًً این نوع ریسک میتواند خاص یک صنعت معین باشد. این نوع ریسک را ریسک غیر سیستماتیک یا قابل اجتناب میگویند. دسته دوم شامل ریسکهایی است که خاص یک یا چند شرکت نبوده بلکه به کل بازار مربوط می شود. این نوع ریسکها که در اثر عواملی است که بازده کل بازار را تحت تأثیر قرار می دهد، ریسک سیستماتیک یا غیرقابلاجتناب میگویند (جونز،۱۳۸۴).