این دسته از بازیها در حقیقت میدانی برای تجلی قدرت خلاقیت بازیکنان است. یعنی هرچه قدرت خلاقیت آنها قویتر باشد بازیهای تخیلی، ریشه در خلاقیت بازیکنان دارند. باید توجه داشت که تخیل کودک به مرور و همگام با رشد ذهنی او از مرحله بازی خارج شده و به صحنه داستانها و گفتارهای آن کشانده میشودریال نظریه پردازان، خلاقیت کودک را همگام و همسان با قدرت تخیل کودک در نظر می گیرند، و معتقدند که رشد تخیل کودکان در دوران کودکی و از طریق بازی می تواند موجب شود تا در بزرگسالی به یکی از هنرمندان، نویسندگان، مخترعین و کاشفان بزرگ تبدیل شوند(شاوردی،۱۳۸۱،به نقل از نوروزی و دهقان زاده،۱۳۹۱)
هرچند کودک ذهن فعال و قوی دارد، اسباببازیها در نظر او مانند واقعی هستند و او هر دو قلمرو واقعیت و خیال را نیک میشناسد. در انواع بازیهای تخیلی، پرتو خیال است که اسباببازیها و مواد را جان میبخشد و هنگامی که خلق و خوی طفل دگرگون می شود، اسباببازیها ممکن است در نظر او تغییر کند؛مثلا جریان باریکی از آب صورت خندق بگیرد، یا تکه چوبی که قایق بود،به خیال او جزیرهای جلوه کند. برای کودک بسیار آسان است که صندوقخانهای کوچک، گاهی محل اختفای دزد و زمانی محل تاجگذاری پادشاه باشد.
این بازیها در یک و نیم سالگی آشکار، ولی معمولا در سه سالگی آغاز می شود و در طی چند سال غنا و پیچیدگی مییابد. تحقق این مرحله، مستلزم پشت سر گذاشتن مطلوب مراحل پیشین است. در این بازیها کودک، برای تظاهر به نوشیدن ابتدا فنجانی خالی را به کار میبرد، در مرحله بعد این کار را با یک برگ که به شکل فنجان درآمده یا کف دست خود که آن را گود کردهاست و میان آنها و شیء واقعی مشابهت ظاهری وجود دارد، انجام میدهد. او در مرحله بعدی، از اشیای مناسبی استفاده می کند که به شیء واقعی شبیه نیست و سرانجام به مرحله ای میرسد که این کار را اصولا بدون استفاده از اشیاء و یا حرکات نمایشی صامت انجام میدهد.(خزاعی و خزاعی،۷۷،۱۳۹۲)
این مراحل، میزان “فاصله گرفتن” تدریجی کودک از اشیای واقعی و افزایش مهارت وی در نمادسازی را نشان می دهند. تفاوت این نوع از بازیها با بازیهای نمادین آن است که در بازیهای تقلیدی و نمایشی و حتی نمادین، کودک از آنچه دیده و تجربه کسب کردهاست الگوبرداری می کند، در حالی که در بازیهای تخیلی، کودک با بهره گرفتن از تجربه های گذشته خود، رویدادی جدید که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است، به وجود میآورد.(همان منبع)
کودک با بهره گرفتن از بازیهای نمادین، پرنده اندیشه را به دور دستها پرواز میدهد و یا نیروی تخیل خود اشیاء و موجودات مورد علاقه را دربرابر خویش حاضر می کند و درآنها تغییراتی میدهد تا مناسب بازی او شوند و آنگاه آنها را با اسباببازیهای نمادین خود فعال می کند. کودک با بهره گرفتن از نیروی تخیل خود، موجودات یا اشیایی را که باعث زحمت و آزارش هستند، بدون ترس از گزند آنها و با رضایت خاطر، حاضر می کند و آنگاه با اسباب بازیهای نمادین خود، آنها را هلاک میسازد یا از آنها انتقام میگیرد و به تنبیهشان می پردازد.(همان منبع)
رشد تخیل باید هدف اصلی آموزش و پرورش کودک باشد. همه مخترعان، نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان بیتردید تخیلی قوی داشته اند. بازی کودکان می تواند برای رشد تخیل بیاندازه مفید واقع شود و تخیل نیز فرصتهای ثمربخشی را برای یادگیری و شناسایی کودکان از جهان فراهم میآورد.(همان منبع)
بازیهای ورزشی:
کودکان بازی و تفریح را دوست دارند و از فعالیت بدنی لذت میبرند، مطالعات مختلف نشان میدهد که اولین انگیزه و مهمترین دلیل شرکت کودکان در ورزش، تفریح نمودن است. کودکان بیشتر از عوامل درونی مثل تفریح و سرگرمی و بهبود مهارت های خود لذت میبرند و عوامل اجتماعی مثل با دوستان بودن برای آنها اهمیت متوسطی دارد.لذا پیشنهاد می شود که والدین و مربیان شرکت در فعالیتهای ورزشی را برای کودکان طوری برنامه ریزی نمایند که با خصوصیات جسمانی و روانی آنها متناسب باشد.
نتایج تحقیقاتی که اثر تمرین هوازی را بر افزایش توان هوازی کودکان مورد بررسی قرار داده اند، تغییرات حداکثر اکسیژن مصرفی کودکان در اثر تمرینات هوازی را کم تا متوسط نشان داده اند و بر توسعه تواناییهای حرکتی و افزایش انگیزش تأکید کرده اند.(همان منبع،۸۱)
تعداد زیادی از تحقیقات نشان می دهند که تمرینهای قدرتی برای کودکان مؤثر و بیخطر است. افزایش قدرت کودکان بیشتر حاصل سازگاری عصبی- عضلانی است و هایپرتروفی عضلانی در اثر این تمرینات بسیار کم است.در تمرین پذیری کودکان تفاوت جنسی دیده نشده است. افزایش مقاومت و شدت تمرین در کودکان باید به آرامی و به تدریج صورت گیرد و برنامه تمرین قدرتی باید به دقت، نظارت و کنترل شود. تمام وسایل باید متناسب با اندازه کودک انتخاب شود.(همان منبع)
بازی و سازگاری اجتماعی کودکان
بازی رشد اجتماعی در کودکان را افزایش میدهد و می تواند نقش مهمی در آموزش مهارت های اجتماعی مناسب با رشد داشته باشد(آثی[۴۷]،۱۹۸۴،به نقل از قنبری،۱۳۸۴) بازی برای کودک وسیلهای جهت کسب تجارب اجتماعی است. بازی راه را برای مراوده و دوستی میان کودکان و همسالان میگشاید. کودک ضمن بازی رفته رفته خود را عضوی از یک جمع احساس می کند و به ارزیابی منصفانه رفتار و کردار خویش و هم بازیهایش مینشیند. ضمن بازی همه جوانب شخصیت کودک در اتحاد و همکاری باهمبازیها شکل میگیرد (بوندارنکو[۴۸] و ماتوسیک[۴۹]۱۳۷۱ به نقل ازقنبری،۱۳۸۴) “سیشور” میگوید بازی اصولا اجتماعی است و یکی از هدفها و بازدههای آن ایجاد حس دوستی و معاشرت با دیگران است. یعنی در حقیقت بازی سازندهی “انسان اجتماعی” است(مهجور،۱۳۸۰) مارگوت لوون فلد[۵۰] نیز معتقد است: بازی به عنوان وسیلهای جهت برقرار کردن ارتباط کودک با محیطش به کار میرود. ازاین حیث بازی دارای هدفی اجتماعی است(مکللان[۵۱]۱۳۷۱،به نقل از قنبری،۱۳۸۴) اگر کودک به قدر کافی در بازیهای گروهی شرکت کند فردی اجتماعی بارمیآید( بهپژوه ۱۳۷۵،به نقل از قنبری،۱۳۸۴).