۲-۲-۵-۲٫ فرآیندهای انگیزشی
به کارگیری اصول نظریه یادگیری اجتماعی به همراه پاداشهای بیرونی برای انجام دادن کار ممکن است مؤثرترین ترکیب شیوه های انگیزشی را مهیا کند. انگیزش، به نظر بندورا شرایط عاطفی و عملکردهای اشخاص بیشتر به این موضوع بستگی دارد که وظایف و فعالیتهایی را انتخاب کنند که در آن احساس مهارت و اعتماد به نفس دارند و از فعالیتهایی که در آن چنین احساسی ندارند، اجتناب کنند. مردم بر اساس باورشان درباره ی آنچه میتوانند انجام دهند و همچنین اعتقادشان درباره نتایج احتمالی عملکرد، عمل میکنند. فعالیتهای بیشماری وجود دارد که اگر خوب انجام شوند، نتایج ارزشمندی تولید می کند، اما این فعالیتها از سوی مردمی که نسبت به آنچه که می دانند برای موفقیت باید اتخاذ شود، شک دارند، دنبال نمی شود.
باور خودکارآمدی از طریق تعیین کننده های زیر بر رفتار انسان اثر می گذارد:
- انتخاب اهداف:
اهدف شخصی توسط باورهای خودکارآمدی تعیین میشوند. باورهای خودکارآمدی در انتخاب درجه چالش و تعهد به اهداف شخصی تأثیر دارند. باورهای خودکارآمدی پیشرفته منجر به تنظیم اهداف چالش برانگیزتر شده؛ و باورهای خودکارآمدی تقلیل یافته، منجر به تعیین هدف معمولی تر و مدل انگیزشی واقعی تر و قابل دسترستر می شود.
- اجرای اهداف:
خودکارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف، بلکه بر اجرای آن ها نیز اثر میگذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمیدهد که رفتارهای مورد نیاز را به طور موفقیت آمیز انجام دهند و در مواجهه با مشکلات استقامت و پایداری داشته باشند. یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باور کارآمدی بالا، نیاز دارد. باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل میدهد که آیا از فرصت ها استفاده می کند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری به عمل میآورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر می کند. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز میشوند، و با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط و محدودیت ها را به دست می گیرند.
- میزان تلاش:
افرادی که احساس خودکارآمدی بالاتری دارند، با شدت و پشتکار بیشتری تلاش میکنند، البته بین تأثیر احساس خودکارآمدی بر میزان تلاش به هنگام یادگیری و تأثیر آن بر اجرای مهارت های فراگرفته شده، تفاوت وجود دارد. زیرا افراد با خودکارآمدی بالا ممکن است احساس کنند که به تلاش برای یادگیری این مهارت ها نیاز چندانی ندارند
- میزان استقامت و پشتکار:
بندورا (۱۹۹۷) معتقد است که خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر میگذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج میدهند و از نتایج مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل میکنند. به عکس افراد با خودکارآمدی پایین و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمیکنند، بازخوردهایی که نشانگر عدم توانمندی در انجام وظایف است، دریافت میکنند
- استرس و فشار روانی:
خودکارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیتهای تهدیدکننده اثر می گذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیتهای فشارزا سطح فشار روانی خود را کاهش می دهند. ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین در کنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه میکنند و عدم کارآمدی خود را گسترش میدهند، بسیاری از جنبه های محیطی را پرخطر و تهدیدزا می بینند، که این امر می تواند موجب استرس و فشار روانی فرد شود. افرادی که باور دارند میتوانند تهدیدها و پافشاری های بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفته ساز را به ذهن خود راه نمی دهند و در نتیجه به وسیله آن ها آشفته نمیشوند.
۲-۲-۵-۳٫ فرآیندهای عاطفی
بندورا در مورد فرایندهای عاطفی معتقد است که باور افراد به توانایی هایشان همانطور که بر روی انگیزش آن ها اثر می گذارد ، می تواند بر میزان استرس و هیجاناتی که آن ها در موقعیتهای دشوار و تهدیدکننده تجربه میکنند نیز تاثیر داشته باشد. کارآمدی ادراک شده برای اعمال کنترل در موقعیتهای فشارزا نقش اساسی را در ایجاد اضطراب دارد. افراد با باور خودکارآمدی بالا، معتقدند میتوانند بر خطرات کنترل داشته و با موقعیتهای دشوار بدون تحمل واکنشهای استرس زا مواجه شوند.
موفقیت و پیروزی هر انسانی در زندگی،کسب وکار، دوست یابی یا هر اقدام دیگر، حاصل تصور و نگرش مثبت شخصی احراز خویشتن است. این نگرش مثبت است که فرد را به سوی موفقیت می کشاند و برعکس نگرش منفی از خود و دیگران باعث می شود که ذهن انسان به جای استفاده از فرصت ها، صرف فکر کردن به مشکلات شود که در دراز مدت میتواند اثرات سوء دیگری در رفتار و خلق وخو با دیگران داشته باشد. بندورا معتقد است که حل یک مسأله یا موفقیت در انجام یک وظیفه ی خاص، تجربه هیجانی را ایجاد می کند که موجب تمایل وگرایش به درگیر شدن برای رسیدن به حد تسلط در مسائل آینده در افراد می شود و احساس کارآمدی آنان را افزایش میدهد.
۲-۲-۵-۴٫ فرآیندهای انتخابی
فرایند انتخاب ، دیدگاه شناختی – اجتماعی بندورا را به بهترین شکل نشان میدهد. افرادی که حس خودکارآمدی قوی دارند، مجدداً موقعیتهایی را انتخاب میکنند که در آن ها موفق شوند. فرآیندهای انتخابی به توانایی افراد در ایجاد محیط مطلوب و سودمند و کنترل نسبی برآنچه در زندگی روزمره با آن مواجه میشوند، اشاره دارد. افراد تا حدی در شکل دهی محیط خود نقش دارند، بنابرین باورهای خودکارآمدی از طریق تأثیر بر انواع فعالیتها و محیطهایی که افراد انتخاب میکنند، می تواند زندگی آن ها را شکل دهد. افراد از طریق انتخاب هایی که انجام می دهند، قابلیتها، علائق و ارتباطات اجتماعی را که تعیین کننده ی جریان زندگی آن ها است، پرورش می دهند. هر عاملی که بر رفتار انتخابی تأثیر میگذارد، ؛ میتواند عمیقاً در جهت رشد فردی نقش داشته باشد.
به عبارتی افراد همواره با محیط در ارتباط هستند لذا باورهای کارآمدی شخص میتواند از طریق تاثیر بر محیط و انتخاب فعالیتهای گوناگون زندگی او را شکل دهد. به این ترتیب خودکارآمدی ادراک شده میتواند بین محیط، هدف و پیامدهای انگیزشی ارتباط ایجاد کند.
(سلیمانی، هویدا ،۱۳۹۲).
۲-۲-۶٫ خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی