۱۷-عامل تصمیم درست واگاهانه
۱۸-حضور ارامش بخش وشفابخش
۱۹-قرار گرفتن در وسط جریان زندگی
۲-۱-۸-۱) مؤلفههای هوش معنوی:
از دیدگاه کینگ هوش معنوی دارای ۴ مؤلفه میباشد:
تفکر وجودی: به توانایی اندیشیدن انتقادی به حقیقت، وجود، هستس، عالم وجود، زمان مرگ ودیگر موضاعات ماوراءالطبیعی اطلاق می شود.
تولید معنای شخصی: داشتن یک هدف در زندگی، داشتن یک احساس هدایت، یک اصل نظم و یک دلیل برای وجود.
بسط هوشیاری: توانایی ورود و خروج از حالتهای بالاتر. هوشیاری (مثل هوشیاری خالص، هوشیاری کیهانی، یکپارچگی و وحدت) میباشد.
آگاهی متعالی: ظرفیت شناسایی ابعاد برتر خویشتن و جهان معنوی میباشد.
۲-۱-۹) تفاوت هوش معنوی، هوش عاطفی و هوش منطقی:
ماهیت تحول آخرین هوش معنوی از مواردی است که آن را از هوش عاطفی متمایز می کند، هوش عاطفی درون مرزها کار می کند، همچنین در هوش عاطفی موقعیت هدایت کننده است. هوش معنوی در مورد چرایی یک قانون یا یک وضعیت سوال می کند در حالی که هوش منطقی یک قانون را دنبال می کند بدون اینکه به چرایی آن فکر کند. هوش منطقی محدود است درحالی که هوش معنوی گستره نامحدودی دارد (سلمان و همکاران، ۲۰۰۵۹). هوش معنوی دردرجه اول باعث می شود که شخص بپرسد چرا در چنین موقعیتی قرار گرفته است. هوش معنوی با مرزها کار دارد نه درون آنها، بنابرین به جای هدایت شدن توسط موقعیت، خودش موقعیت را خلق و هدایت می کند. هوش معنوی هر دو نوع هوش عاطفی و بهرههوشی را یکپارچه می کند و شکل میدهد (فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۸).
انواع هوشهایی که تاکنون شناختیم بر رقابت و تفاوت تأکید میکنند اما هوش معنوی رسالت متفاوت دارد و همگرایی افراد را به نحو مطلوبی افزایش میدهد. (عبداللهزاده و همکاران، ۱۳۸۸)
جدول ۲-۲: مقایسه ویژگیهای SQ, EQ,IQ
IQ واکنشی
EQ فعال، پیشگیرانه
SQ هم فعالی
مستقل
غیرمستقل، وابسته
واکنشی متقابل
تجزیه و تحلیل
تصمیم گرفتن
تکامل یافتن
داشتن
فرایند
محول کردن
کوچک شمردن
تکذیب نمودن
پیمان بستن
تقسیم
تجدید نظر
دیدگاه، نظر
متفکر
انتخابی
جمعی
تبرئه کردن
تصمیم گرفتن
حل کردن
همان طور که مشاهده می شود هوش معنوی کاملتر از هوش عاطفی و هوش منطقی است و بیشتر به حل مسائل کمک می کند هوش معنوی به تفکر جمعی و گروهی کمک می کند و همگرایی در افراد را تشویق می کند. هوش معنوی تکامل یافتهتر از دو هوش دیگر است.
۲-۱-۱۰) مقایسه افراد به لحاظ هوش معنوی:
۲-۱-۱۰-۱)افراد دارای هوش معنوی پایین:
خود را با نژاد، رنگ و موقعیت خویش میشناسند، به دلیل ترس از مقصر شمرده شدن، سعی میکنند دیگران را سرزنش کرده، جهت داشتن حس خوب نیازمند تأیید دیگرانند. جهت احساس امنیت به شغل و حقوق خود وابسته اند، هدف از زندگیشان بقاء است. ثابتگرا بوده، به دنبال تغییرات مضطرب میشوند. به دلیل جستجوی شادی و عشق در دیگران و محیط بیرونی احساس ناامیدی دارند. افراد را نیز مانند اشیاء وسیلهای جهت نیل به اهداف میدانند.
زندگی را بسیار جدی گرفته، شدیداًً کار محور هستند (عبداللهزاده، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱۰-۲)افراد دارای هوش معنوی بالا:
خود را به واسطه عوامل بیرونی تعریف نکرده، رنگ، نژاد و…را صرفاً یک برچسب میدانند. همیشه مسولیت خطاهایشان را پذیرفته، سرزنشگر نبوده و خود را جدا از موقعیتها پذیرفتهاند.
فارغ از وابستگیها بوده، احساس امنیت پایدار و مستقل دارند.
هدف از زندگیشان خدمت است. ثبات درونی دارند و تغییرات باعث اضطراب آن ها نمی شود. میدانند آنچه به دنبالش هستند در درون خودشان است. افراد را با تمامی قوتها و ضعفهایشان به چشم یک انسان مینگرند. زندگی را آسان گرفته و زندگی محور هستند.
۲-۱-۱۱) تأثیر هوش معنوی در محیط کار و زندگی:
برخلاف تصور بسیاری از افراد که تصور میکنند کار و محیط کار هیچ جنبه معنوی ندارد، تحقیقات نشان داده است که هوش معنوی در بسیاری از حوزه های کاری می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه معنویت و هوش معنوی در ایجاد ارزشها و دیدگاه های افراد نقش عمدهای ایفا می کند، بررسی این موضوع در کسب و کار ضروری است (رضا زاده، ۱۳۸۹).
جورج[۶۷] (۲۰۰۶) مهمترین کاربردهای هوش معنوی در محیط کار و خانواده را موارد زیر میداند:
۱-) آرامش خاطر و تأثیر آن بر اثر بخشی فرد
۲-) ایجاد درک متقابل و تفاهم بین کارکنان و اعضای خانواده
۳-) مدیریت تغییرات و حذف موانع
۲-۱-۱۲) الگوهای پاراداریم هوش معنوی:
یکی از دستهبندیها، معنویت در کار و سازمان را در پنج پارادایم زیر خلاصه میکند:۱-سنتگرا ۲- آئینگرا ۳-انسانگرا ۴-پست مدرنیسم تصدیق آمیز ۵-پست مدرنیسم شکگرا
۱-سنتگرا: معنویت را با توجه به وابستگی و تعلق به یکی از ادیان شناخته شده جهان مانند اسلام، مسیحیت و….. تعریف می کند.
۲-آئینگرا: معنویت را با توجه به وابستگی و تعلق به یکی از ادیان سبز فایل مانند جاندار انگاری (اعتقاد به جان داشتن اشیاء)، طبیعت گرایی، اعتقاد به عالم ارواح، تعریف می کند.
۳-انسانگرا: معنویت را بادیهای برنجی خود تحولی، شخصیت، صداقت و سایر واژه ها و عباراتی که بیانگر ارزش دادن و برقراری ارتباط با دیگران است، تعریف میکند.
-
- پست نوگرایی تصدیقگرا: معنویت را با تعاریف آزادانه درباره خِسخِسههایی مانند عشق، احساس و سایر واژه هایی که بیانگر ارزش دادن به خود است، تعریف می کند.
- پست مدرنیسم شک گرا: نگاهی کاملاً منفی به معنویت داشته، معنویت را ابزاری در دست رهبران، جهت استشمار پیروان و زیر دستان، میداند.
یک دستهبندی متداول دیگر از رویکردهای معنویت عبارت است از:
-
- رویکرد درونگرا/متافیزیکی: در این نگاه معنویت نوعی آگاهی درون است که از درون فرد بر میخیزد و ورای ارزشها و باورهای برنامهریزی شده است این رویکرد معنویت را فراتر از قوانین و ادیان میداند.
-
- رویکرد دینی: معنویت را جزئی از یک دین و مذهب خاص میداند.
- رویکرد اگزیستانسیالیستی: در این رویکرد هدف یافتن معنی است (ساغروانی، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱۳)دیدگاههای روانشناسانه به معنویت:
۲-۱-۱۳-۱)نظریه انسانگرایی به معنویت: