الف) ایجاد واحد بهداشت روان در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
ب) تشکیل کمیته کشوری سلامت روان.
ج) مشارکت دانشگاههای علوم پزشکی در برنامه کشوری سلامت روان.
د) اعلام بهداشت روان به عنوان نهمین جزءمراقبتهای بهداشتی اولیه.
هـ) آماده نمودن متون آموزشی برای بهورزان، پزشکان و ایجاد نظام گزارش دهی و آموزش کلیه پرسنل بهداشتی.
و) برگزاری مراسم هفته سلامت روان در پایان مهر ماه هر سال.
ز) برگزاری کارگاههای آموزشی بازنگری برنامه کشوری سلامت روان.
ح) ارزشیابی مستقل بینالمللی از برنامه در سال ۱۳۷۴٫
ط) برگزاری سمینارها و کنفرانسهای گوناگون.
ی) آموزش همگانی سلامت روان از طریق رسانه های گروهی و دیگر نهادها.
ک) ایجاد بخشهای روانپزشکی در بیمارستانهای عمومی.
ل) برنامه سلامت روان شهری و مدارس.
در نتیجه تلاشهای مستمر، تا پایان سال ۱۳۷۴، حدود ۶ میلیون نفر تحت پوشش قرار گرفتند که ۴ میلیون نفر روستایی بودند. میزان جمعیت تحت پوشش در سال ۱۳۷۶ به ۱۰ میلیون نفر رسید. به گزارش یاسمی و همکاران (۱۳۸۱)، از کل جمعیت کشور، ۱/۳۰ درصد (۶۳ در صد از جمعیت روستانشین و ۸/۱۰ در صد جمعیت شهرنشین) تحت پوشش طرح ادغام بهداشت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه قرار دارند.
علاوه بر اجرای طرح ادغام سلامت روان در نظام مراقبتهای اولیه، پیشرفتهای قابل توجهی نیز در حوزه های دیگر خدمات سلامت روان در ایران انجام گرفته است که در ذیل به طور خلاصه به آن ها اشاره میشود.
در زمینه پیشگیری و درمان اعتیاد، در سالهای اخیر اقدامات مؤثری انجام گرفته که مهمترین آن ها تلاش در جهت جرمزدائی از پدیده اعتیاد، ایجاد مراکز ترک اعتیاد، و تدوین برنامه های مختلف سم زدائی و ترک، ایجاد چند کلینیک متادون، و اجرای طرحهای کاهش آسیب بوده است. اما با توجه به شیوع نسبتاً بالای سوء مصرف مواد و مشکلات مرتبط با آن که میتواند عواقب بسیار زیانباری را در پی داشته باشد، از جمله انتقال بیماریهای خطرناکی مانند HIV/AIDS، بالا رفتن میزان جرم و جنایت، افزایش رفتارهای پرخطر، از هم پاشیدن خانواده ها، و آسیبهای دیگر اجتماعی، لزوم توجه بیشتر به این معضل اجتماعی کاملاً احساس میشود.
در زمینه بهداشت روان در بلایای طبیعی نیز با توجه به قرار گرفتن ایران در معرض زمین لرزه و سیل، در سالهای اخیر برنامهریزیها و اقدامات قابل ملاحظهای انجام گرفته است، به عنوان مثال، برنامه ملی مداخلات بهداشت روان در بلایای طبیعی تدوین شده و متون آموزشی نیز تهیه شده است (یاسمی و همکاران، ۱۳۸۲). در زلزله بم، امدادگران مطابق این متون آموزش دیده و در جهت امدادرسانی به زلزله زدگان اعزام میشدند. در حال حاضر نیز خدمات بهداشت روان تحت نظارت اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به مردم بم ارائه میشود.
در سالهای اخیر، توجه بیشتری به بهداشت روان کودکان و نوجوانان شده است. در این زمینه میتوان به اجرای برنامه های بهداشت روان مدارس اشاره نمود که از حدود سال ۱۳۷۶ با اجراء یک پیش طرح در دماوند شروع شد. نتایج این پیش طرح نشان داد که چنین برنامههائی میتوانند در ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان مؤثر باشند (پورنقاش تهرانی، ۱۳۸۱).
۲-۳-۸- ضرورت سلامت روانی
سلامتی یک امر اساسی و مهم در زندگی انسان است. بر اساس آمارهای موجود نیمی از مرگ و میرها در نتیجه رفتارها و روشهای غلط زندگی است. در قرون گذشته انسانها بیشتر به خاطر بیماریهای میکروبی و عدم بهداشت جسمانی و یا حوادث طبیعی میمردند ولی امروزه مرگها اغلب در نتیجه روشهای غلط زندگی است. مثالهایی آشنا در این مورد شامل بیماری سرطان ریه به خاطر استفاده از سیگار، مرگهای ناشی از استفاده از غذاهای نامناسب و یا عدم فعالیت های جسمانی، بیماریهای ناشی از تماس با مواد سمی و شیمیایی، هم چنین آتشسوزی، تصادفات رانندگی و … میباشد(سالاری، ۱۳۹۲).
خانواده نقش مهمی در تأمین بهداشت روانی افراد دارد. در ذیل نقش خانواده از سه جنبه بررسی میشود:
الف) نقش خانواده در سلامت روانی: پایه های رشد روانی اجتماعی کودکان، احساس ایمنی و ارضای عاطفی آنان در سال های اولیه کودکی پی ریزی میگردد، زیرا تفاهم، سازگاری و محبت موجود در محیط خانواده، در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش نیروی سازنده در کودکان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است. در یک خانواده عادی، والدین ضمن همبستگی و احترام متقابل نسبت به یکدیگر در برخورد با فرزندان، روش هماهنگ و یکسان را در پیش میگیرند و در نتیجه، فرزندان احساس میکنند که رابطه والدین، صمیمی است، زیرا کودک و نوجوان باید والدین خود را منبع شادی، امنیت عاطفی، ارضای خاطر جسمی و روانی دانسته و آنان را پناهگاه خویش بدانند (ابراهیم پور، ۱۳۹۰).
بیتوجهی والدین به سالم سازی محیط روانی – اجتماعی و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد، کودکان و نوجوانان را با کمبودهای عاطفی مواجه میسازد. لذا ریشه رفتارهای نابهنجار کودکان و نوجوانان، انحرافات و بزهکاری ها را باید در سنین اولیه کودکی و در میان خانواده جستجو کرد، به همین دلیل برای شناخت علت ناسازگاری های کودکان و نوجوانان و پیدایش اختلال های رفتاری، بیش از هر چیز آگاهی از وضعیت خانواده آنان ضرورت دارد.به طور کلی اصولی که باید پدر و مادر، به عنوان والدین کودک و نوجوان، همیشه در نظر داشته باشند، عبارتند از: هماهنگی در انضباط و تربیت کودکان و نوجوانان، یگانگی در انتظار و توقع از آنان با توجه به تفاوت های فردی و محدودیتهای موجود و جلوگیری از وقوع مسائلی که موجب ایجاد هیجان ناخوشایند در کودک و نوجوان میگردد (گنجی، ۱۳۷۶).
ب) نقش خانواده در پیشگیری از پیدایش اختلالات جسمی و روانی در کودکان: توجه والدین، بخصوص مادران به نکات و دستورالعملهای زیر میتواند در حفظ سلامتی آنان و سلامت جسمی و روانی در کودکان آن ها کاملاً مؤثر واقع گردد (گنجی، ۱۳۷۶).
۱- مراجعه به پزشک به طور منظم، در تمام دوران بارداری و انجام آزمایشهای پزشکی، کمک بزرگی در پیشبینی ضایعات احتمالی میکند.
۲- مادران باید در جلوگیری از بیماری های مسری بویژه سرخجه در سه ماهه اولیه دوران بارداری بسیار بکوشند. همچنین ابتلاء والدین به بیماری سیفلیس در کودک نارسایی های هوش ایجاد میکند.
۳- اعتیاد والدین به مشروبات الکلی از عوامل مؤثر در عقب ماندگی ذهنی است. بخصوص مادران باید از استعمال مواد مخدر و دخانیات خودداری کنند.
۴- مسمومیت های دوران بارداری و وارد شدن ضربه بر شکم مادر، به خصوص در ماه های آخر بارداری موجب عقب ماندگی ذهنی میگردد.
۵- با توجه به زیان های جبران ناپذیر اشعه ایکس و رادیواکتیو، مادران باید از انجام آزمایش های رادیولوژی به ویژه در ماه های اولیه بارداری خودداری کنند (مگر در صورت نیاز مبرم و تحت نظر پزشک).