اما چگونه نقش منطقه ای ایران با توافق نامه افزایش یافته است؟ نزدیکی ایران و امریکا باعث شده که به طور طبیعی راهبرد سنتی امریکا که بر مبنای بلوک سازی بین قدرت های منطقه ای (مثلاً در گذشته قرار دادن عراق در برابر ایران، قرار دادن عربستان در برابر ایران، با ترکیه بلافاصله بعد از تحولات بهار عربی در برابر ایران). همان نکته اصلی بحث که امریکا واقعاً از طریق منطقه دارد منطقه را مهار میکند امریکایی ها سال ها است که دیگر نمی خواهد به طور فزاینده وارد مسائل منطقه ای شوند. آن ها به طور سنتی مسائل جهان را در چارچوب مسائل جهانی و استراتژیک و از زاویه نقش یک ابر قدرت می بینند. مسائل ارزشی، هویتی و تاریخی منطقه نه برای آن ها قابل فهم دقیق است و نه علاقه مندند این کار را انجام دهند.
اگر در نظر بگیریم نزدیکی ایران و امریکا به نوعی توانسته این تفکر سنتی مهار ایران به وسیله دیگر بازیگران را تا حدودی بشکند این مسئله از لحاظ سیاستگذاری به نفع ایران است. اگر از شکل توازن قوا خارج شده و به طرف توازن منافع برویم مسئله از جنبه مهار و تهدید خارج و به جنبه همکاری و یا رقابت سازنده در تمامی ابعاد تغییر شکل مییابد. این جا است که ائتلاف منطقه ای ضد ایرانی به نوعی می شکند و نقش منطقه ای ایران افزایش مییابد. این افزایش نقش را می توان در سه سطح در نظر گرفت: نخست در سطح روابط با دولت ها قبل از توافق ژنو عموم دولت ها در منطقه تحت تاثیر فشارهای سیاسی امریکا و مسئله تحریم ها روابط خود با ایران را تنظیم میگردد. اما چشم انداز بهبود روابط ایران و امریکا و رفع احتمالی تحریم ها منجر به تجدید نظر سریع در نوع روابط آن ها با ایران شده است. خود این مسئله نقش و موقعیت منطقه ای ایران را افزایش داده است. مثلاً نزدیکی مجدد ترکیه به ایران موقعیت و نقش ایران در بحران سوریه را افزایش داده است. توافق ژنو باعث شده که به هر حال بخشی از تحریم های اقتصادی از بین برود و ترکیه به سرعت بخواهد جای خالی را پر کند. حفظ و افزایش رزشد اقتصادی حاصل از تجارت با ایران برای دولت اسلام گرای جدید ترکیه در انتخابات پارلمانی، سال آینده مهم است. همان گونه که تجدید نظر در سیاست حزب در بحران سوریه مهم است. هر چند دولت ترکیه اعلام میکند که خوشحال ترین کشور از نزدیکی ایران و امریکا است اما واقعیت این است که منافع ترکیه در نزدیکی به ایران در شرایط جدید حاصل از توافق ژنو است. همان طور که طی یک دو ماه گذشته آقای داوود اوغلو و اردوغان به ایران میآیند نتیجه تحول جدید شکاف بین بازیگران منطقه ای رقیب ایران در بحران سوریه است. مخالفین دولت سوریه متوجه میشوند که ترکیه به جبهه ایران نزدیک می شود. این یعنی شکاف میان ترکیه و عربستان یا ترکیه و مصر در بحران سوریه که از لحاظ سیاستگذاری فوق العاده مهم است. با روسیه را در نظر بگیرید توافقنامه ژنو باعث شده که روس ها نگران بهبود احتمالی روابط ایران شوند و با عجله سعی در تقویت روابط خود با ایران شوند. این تحول هم جایگاه ایران در منطقه را افزایش میدهد و روس ها ایران را جدی تر در نظر می گیرند. جایی شنیدم که پوتین تیمی را مسئول گسترش روابط همه جانبه روسیه با ایران کردهاست. تا به حال ما سعی میکردیم که روس ها را وارد صحنه کنیم ولی الان خودشان دارند میآیند. چین همینطور هر چند چین یک بازیگر کلاسیک است و در اقتصاد ایران هم به طور گسترده خواهد ماند اما چین هم اکنون نقش سیاسی و منطقه ای ایران را جدی تر میگیرد. هند و عراق هم همینطور. البته قطر، آذربایجان، ارمنستان و افغانستان که جای خود قطر که تقریباً از بازی منطقه ای حذف شده است اما عربستان همچنان در صحنه وجود دارد مسئله اصلی این کشور شاید اصلاً برنامه هسته ای ایران نباشد. رقابت بیشتر برای نقش منطقه ای که به عنوان یک واقعیت همیشه وجود داشته است. عمق استراتژیک سعودی ها این است که فعالیت های هسته ای درجه قدرت ایران را افزایش داده است نزدیکی ایران و امریکا واقعاً عربستان را عصبانی کرده به طوری که با تمام قوا وارد صحنه بحران سوریه به ضرر ایران شده است این نکته قابل توجه است که چرخش روابط بین الملل در مسائل خاورمیانه با اولویت منافع ژئوپلیتیک دولت ها است دولتها حاضر نیستند از منافع خود بنشیند. به نظر من ایران هم استثناء نیست.
دوم، در سطح بحران های منطقه ای: ما نمی خواهیم بحث ارزشی کنیم که سیاست فعلی ایران در بحران سوریه آیا موفق است یا خیر؟ اما باید گفت که با توافقنامه ژنو نقش ایران در حل احتمالی بحران سوریه هم افزایش یافته است. مثلاً همکاری ایران و روسیه در خلع سلاح تسلیحات شیمیایی سوریه باعث شده که امریکایی ها فکر حمله به سوریه را کنار بگذارند. همین موضوع باعث ایجاد شکاف میان مخالفان تندرو و میانه رو شده است. یعنی مخالفان میانه رو چون می دانند که امریکا به سوریه حمله نخواهد کرد به مذاکرات ژنو میروند و خواهان سازش هستند.