کودک ممکن است مؤدب باشد اما خجالتی و دچار تنش عصبی خواهد بود ،کودکان قادر به حل مسائل و مشکلات خود نبوده و برای پیروی از دیگران آماده است -کودک سرکش شده و منتظر است تادر بزرگسالی دست به شورش بزنند
فضای رقابتی
خانواده بر موفقیت تأکید دارد -همیشه تلاش میکند تا دیگران را از صحنه خارج سازد
کودک نگران و مضطرب بوده و احساس ناامیدی و دلسردی میکند
استانداردهای بالا
پدر و مادر انتظارات، اهداف و استانداردهای بالایی برای فرزندان دارد
اگر کودک احساس کند که نمیتواند انتظارات پدر و مادرش را برآورده سازد ممکن است مأیوس شده و انگیزه خود را از دست دهد و حتی اگر کارش را خوب انجام نداده باشد نگران است
فضای سرکوب گرانه
کودک برای بیان احساس و افکار خود آزادی ندارد و اغلب مؤاخذه میشود
خیالپردازی میکند و از ایجاد برقراری ارتباط با دیگران خودداری میکند
فضای مادی گرایانه
مالکیت اشیا بیشتر از روابط انسانی دارای ارزش است
فرد استعداد و خلاقیت خود را از دست میدهد
مراقبت بیش از حد
محافظت زیاد از فرزندان وجود دارد والدین کودک را از یافتن و درک نتایج فعالیتها بازمیدارد
ضعف و ناتوانی احساس میکند و نمیتواند مستقلاً عمل کند -با کودکان دیگر بد خلقی میکند
آزادی بیش از حد
توجه بیش از حد کودک برآورده ساختن تمام تمایلات خود فراهم آوردن هر گونه امکانات از ویژگیهای والدین است
کودک در بزرگسالی نیز منتظر دریافت توجه است و از ارتباط با کودکان دیگر پرهیز میکند
تحقیر کننده
انتقاد زیاد از کودک-کوچک و بیارزش کردن کودک -مسخره کردن
رفتارهای پرخاشگرانه و صدمه زدن به دیگران
عدم پذیرش
طرد یا عدم پذیرش کودک
احساس میکند کسی او را دوست ندارد
ترحم آمیزی
احساس ترحم و دلسوزی برای کودک
احساس تاسف و ناراحتی در مورد خودش -از شرایط موجود رنج میبرد
(استین،۲۰۰۰؛حسینی، ۱۳۷۸)
شخصیت کودکان متأثر از شخصیت والدین آنهاست، والدینی که با خود و کودکانشان مقابل و روابط بین فردی مثبت دارند و پایه های زندگی بر اساس امنیت، مهر و پذیرش یکدیگر است . مسلماًً با این شرایط باعث پرورش و رشد فرزندان سالمی خواهد شد و برعکس اگر والدین و روابط بین فردی خودشان مشکل داشته باشند و به فرزندان هم کمبود توجه لازم را داشته باشند و آن مهر و محبت لازم را که باید به کودکان خود عرضه کنند از خود نشان ندهند و با آن ها به گونهای طرد کننده رفتار کنند ، طبعا از درون چنین خانوادهای کودکان سالم از لحاظ روانی و شخصیتی به وجود نخواهد آمد (سیف نراقی و نادری ، ۱۳۷۳).
همه والدین کموبیش تصوری آرمانی و ایدهآل از فرزندانشان دارند مبنی بر اینکه چگونه باید باشد، چه اطلاعاتی را کسب نمایند ، چه ارزشها و معیارهای اخلاقی را بیاموزند . والدین جهت سوق دادن فرزندشان به سوی اهداف خویش، روشهای مختلفی را به کار میگیرند و رفتارهایی در مقابل
کودکانشان ارائه میدهند .
نمونهای از انواع تربیت فرزندان که با طبقهبندی رفتار والدین میتوان آن را شرح داد بر اساس دو جنبه رفتار والدین یعنی رفتار پذیرش –طرد و سختگیری – سهل گیری است .
۲ – ۵ شیوه های فرزند پروری
شیوه های فرزند پروری دربرگیرنده الگوهای گسترده ای از تربیت کودک و ارزشها و رفتارهای تربیتی خاص والدین است که در رشد و شکوفایی فرزندان و همچنین طرز رفتار والدین نفوذ فراوانی دارد(دارلینگ[۱۲] ۱۹۹۹ به نقل از دولت زاده ،۱۳۸۱).
تربیت از مهمترین مسائل فرد و جامعه و از بحث انگیزترین موضوعهای حیات ملتها است. امری است که سرنوشت زندگی امروز و فردای بشریت بدان وابسته است. در تعریف تربیت اتفاق نظر وجود ندارد، بدین خاطر نمی توان تعریف جامع و مانعی از آن پیدا و عرضه کرد اما دیدگاه های مختلفی درآن باره وجود دارد که به اختصار به برخی از آن ها می پردازیم:
– از نظر فلاسفه و علمای اخلاق تربیت رساندن قوای انسانی به حد کمال است.
– از نظر رفتارشناسان و روانشناسان تربیت ایجاد تغییرات منظم و مطلوب بر اعمال و رفتار فرد است.
– از نظر جامعه شناسان تربیت آماده کردن فرد برای وصول به هدفهای اجتماعی است.
– از نظر علمای دینی و اسلام تربیت احیای فطرت خداشناس و پرورش ابعاد وجودی فرد در حرکت به سوی کمال بینهایت است.
نقطه مشترک تمام دیدگاه ها در این است که تربیت را امری عمدی و آگاهانه دانسته که طبق نقشه ای از پیش تعیین شده پیش می رود(قائمی،۱۳۷۸).
بنابرین می توان شیوه های فرزند پروری را چنین تعریف کرد که مجموعه روشهایی است که والدین برای رشد و شکوفایی فرزندانشان به کار میبرند و از تقابل و ترکیب آن ها در جنبه تربیتی کنترل و محبت والدین چهار شیوه و الگو فرزند پروری به دست میآید:
الف) کنترل بالا – محبت بالا
ب) کنترل پایین – محبت بالا
ج) کنترل بالا – محبت پایین
د) کنترل پایین – محبت پایین
شیوه های فرزند پروری مجموعه ای از گرایش ها، اعمال و وجوه غیر کلامی است که ماهیت تعامل کودک بر والدین را در تمامی موقعیت های گوناگون مشخص میکند(پورعبدلی،سردرود ،۱۳۸۱).