ب: مهار هیجانهای تنش زا( تنظیم هیجان)
لازاروس[۲۹] و فولکمن[۳۰](۱۹۸۸) نیز مقابله را پاسخ سازش یافته جسم و روان در مقابل موقعیتهخای استرس زا تعریف میکند.
شرایط در حال گذر جامعه، زندگی را با مسائل و پیچیدگی های خاص خود مواجه نموده است. در این شرایط یکی از مهمترین مهارتهایی که قادر است بالندگی و بهداشت روانی افراد را در مواجهه با مشکلات آینده حفظ و تقویت نماید،مهارت حل مسئله به معنای اعم است، به نحوی که افراد ناتوان از حل این مشکلات، ممکن است اقدام به راه حل های نا مؤثر کنند .در این میان اهمیت مفهوم مقابله که در دهه گذشته در متون روانشناسی توجه زیادی را به خود جلب کردهاست به چشم میخورد(دیویس[۳۱]،۲۰۰۱). بنا به تعریف، مقابله عبارت است از تسلط یافتن،کم کردن و یا تحمل آسیبهایی که استرس ایجاد میکنند که ممکن است رابطه فرد را با محیط تغییر و یا میزان ناراحتی عاطفی او را کاهش دهد(لازاروس و فولکمن،۱۹۸۶).
فشارزا بودن هر موقعیت معین بستگی به این دارد که چگونه آن را ارزیابی کنیم و در خود چه توانی برای مقابله با آن ببینیم. پیامدهای استرس شامل آسیبهای جسمی و روانی مانند بیماریهای مختلف جسمی و روانی و همچنین آسیبهای اجتماعی مانند کاهش کیفیت و توان کاری، انزوا و رفتارهای منفعلانه و یا واکنشهای تهاجمی و پرخاشگرانه و … هستند.در واقع فرایندهای مقابله ای ممکن است شامل دامنه ای از سلامتی تا آسیب شناختی محض باشد(لازاروس و فولکمن،۱۹۸۴؛به نقل از حسن شاهی و دارایی،۱۳۸۴).
وایت[۳۲]( ۱۹۸۸؛ به نقل از آقا یوسفی، ۱۳۸۰) مقابله را تلاش های فعال برا یحل تنیدگی و آفرینش راه حل های کاری برای چالشها و خواسته های هر مرحله از تحول دانسته و شامل سه مؤلفه فهم معنای موقعیت مشکل، انجام عمل مناسب( حل مسئله) و ئاشتن هیجانات قدرتمند میداند.
آقایوسفی( ۱۳۷۸) مقابله را به کار گرفتن راه هایی برا یکاهش تنیدگی تجربه شده توسط انسان یا حیوان میداند.
اتکسیون و همکارانه( ۱۹۸۶؛ به نقل از فرخی، ۱۳۷۶) رفتارهای مقابله ای را روش شخصی میداند که در آن فرد با محیط اجتملعی و فیزیکی خود مواجهه شده و به ویژه منابع اش را در مهارت تنیدگی به حرکت در »ی اورد.
ربر[۳۳]( ۱۹۷۸؛ به نقل از اسلانلو قرایی، ۱۳۷۸) راهبردهای مقابله ای، راه های هشیار و منطقی برای مواجهه شدن با اضطرابهای زندگی میداند.
اسکولر[۳۴](۱۹۷۸؛ به نقل از حسینی، ۱۳۸۶) راهبردهای مقابله ای را به عنوان هر پاسخی به فشار های روانی موقعیتی که برای جلوگیری، اجتناب یا کنترل آشفتگی عاطفی صورت میگیرد، تعریف کردهاند.
بنابرین به نظر میرسد که اغلب مولفین مقابله تلاش فرد برای کاهش تنیدگی میداند برخی این تلاش ها را هشیار و منطقی، برخی در جهت تسلط و برخی در جهت اداره و مهار تنیدگی میداند.
راهبردهای مقابله ای و سلامت روانشناختی
یکی از مواردی که در تعیین سلامت یا بیماری انسان ، مهمترین نقش و جایگاه را دارد، استرس است که با زندگی بشر امروز عجین شده است.
پژوهش گران مختلف به شناسایی و معرفی منابع متعدد استرس و عوامل امید به زندگی اقدام کردهاند. عوامل تنش زا میتوانند بیرونی یا درونی باشند. ویژگی های مشاغل موجود در جوامع پیچیده، گسترش نقش های متعدد و چندگانه اجتماعی از ویژگی های اختصاصی زندگی خدماتی است که همه ما را به نوعی تحت سیطره خود قرار داده و بالقوه سلامت ( سلامت روانشناختی) و حتی بقای نوع بشر را زیر سوال برده است. اما آنچه در این بین میتواند مایه خوش بینی و امید واری باشد، ” شیوه های مقابله با استرس ” است که به عنوان متغیری میانجی میتواند پیامدهای استرس را تحت تاثیر قرار دهد.
با توجه به مفهوم مقابله در فرهنگ لغات علم روانشناسی، دیکر تغییرات و رویدادهای زندگی به خودی خود پیشبینی کننده، احتمال بیماری ها نخواهد بود و در این زمینه فقط به عنوان شرط لازم عمل خواهد کرد. زیرا در کنار تمام منابع و عوامل تنش زا سطحی از استرس که هر شخص تجربه میکند، به میزان زیادی به توانایی مقابله، نحوه ادراک و قضاوت وی در مورد این عوامل بستگی دارد.
راهبردهای مقابله ای به روش های آگاهانه و منطقی مدارا با استرس های موجود در زندگی اشاره دارد( پور افکاری، ۱۳۸۲).
سبک های مقابله
روش های بسیاری برای مقابله وجود دارد. بسیاری از این روش ها ، ماهیت روانشناختی دارند. افراد متفاوت با توجه به ویژگی های شخصیتی خود، هر یک روشی را برای مقابله بر می گزینند.
برخی سعی میکنند به مشکلات زندگی با دید مثبت بنگرند، بعضی به دنبال حمایت های اجتماعی میگردند و عده ای دیگر از آن می گریزند. به کارگیری راهبردهی مقابله ای مناسب به مردم کمک میکند تا با استرس و تاثیرات ناشی از آن کنار بیایند( خدایاری فرد و پرند، ۱۳۸۶).
لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) دو راهبرد عمده برای سبک های مقابله ای بر شمردند:
الف: راهبرد های مقابله ای مسئله مدار : این سبک ها به تلاشهایی در جهت غلبه بر مسئله اشاره دارد. که به واسطه تغییر دادن رفتارهای مداومت بخش مسئله یا تغییر شرایطی و محیطی صورت میگیرد.
ب: راهبردهای مقابله ای هیجان مدار : این راهبردها به تلاشهایی در جهت کاستن یا کنترل کردن پریشانی هیجانی همراه با موقعیت بر میگردد.
به نظر لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) راهبردهای مسئله مدار یا عقلانی بیشتر در موقعیتهایی بروز میکند که شخص احساس میکند میتواند موقعیت را کنترل کرده و تغییر دهد. در حالی که راهبردهای هیجان مدار در موقعیتهایی تظاهر پیدا میکند که فرد احساس میکند موقعیت غیر قابل کنترل و تغییر بوده و بایستی آن را تحمل کرد.
البته به نظر آن ها در بیشتر موقعیتهای فشار زا، هر دو راهبرد های مقابله ای فعال هستند( به نقل از جعفر نژاد، ۱۳۸۲).
جدول۱: انواع راهبرد های مقابله ای از نظر پارکر
- راهبرد مسئله مدار
انواع راهبردهای مقابله ای:
- راهبرد هیجان مدار
- راهبرد اجتنابی
نظر اندلر و پارکر(۱۹۹۰) راهبرد های مقابله ای را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
-
- راهبرد مسئله مدار : این راهبرد مستلزم حصول اطلاعات درباره موقعیت تنش زا و پیامد های احتمالی آن است. افرادی که از این راهبرد ها استفاده میکنند تلاش میکنند تا فعالیت های خود را با توجه به اهمیت آن اولویت بندی کنند و با مدیریت زمان به انجام به موقع فغالیتها مبادرت می ورزند.
-
- راهبرد های هیجان مدار: این راهبر ها مستلزم یافتن روشه هایی بر ای کنترل هیجا نها و تلاش برای امید وار بودن به هنگام مواجهه با موقعیت های تنش زا است و افرادی از این راهبر دها استفاده میکنند ضمن این که بر هیجانات خود کنترل دارند، ممکن است احساساتی چون خشم و ناامیدی را نشان دهند.
- را هبرد اجتناب مدار : این راهبر د مستلزم انکار یا کوچک شمردن موقعیت های تنش زا است که افرادی که از این تنش استفاده میکنند ، هوشیارانه تفکرات تنش زا را واپس رانی کرده و تفکرات دیگری را جایگزین آن میکند( به نقل از خدایاری فرد و پرند ، ۱۳۸۶).
نظریه های راهبرد های مقابله ای
نظریه لازاروس و فولکمن
الگوی شناختی لازاروس و فولکمن(۱۹۸۴) شامل سه مرحله است( به نقل از آقایوسفی، ۱۳۷۸):