استراتژی جسورانه: مدیری که از این رویه استفاده میکند، همواره می کوشد وجوه نقد و اوراق بهادار قابل فروش را کمینه سازد. اگر مدیر جسورانه عمل کند، درصدد برمی آید تا وجوهی را که در موجودی کالا سرمایه گذاری میشوند به کمترین مقدار برساند. شرکتی که شهامت انجام این کار را دارد باید مخاطره عدم پرداخت به موقع بدهی های سر رسید شده خود را بپذیرد. چنین شرکتی شاید نتواند پاسخ گوی سفارشات مشتریان باشد و از این لحاظ هم متحمل ضرر خواهد شد.
۲-۳-۲-۲استراتژی بدهی های جاری [۱۳]
استراتژی محافظه کارانه: مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار سرمایه شرکت، میزان وام های کوتاه مدت را به حداقل برساند. او برای تهیه دارایی های جاری، می کوشد تا از وامهای بلند مدت که بهره شناور دارند استفاده کند. اما مدیری که بیش از حد محافظه کار است، میکوشد به جای گرفتن این وام ها از منابع دیگری (سرمایه صاحبان سهام) استفاده نماید.
استراتژی جسورانه: اگر مدیری استراتژی جسورانه اتخاذ کند، میکوشد تا سطح وام های کوتاه مدت را به مقدار بیشینه برساند و دارایی های جاری خود را از محل این وام ها تامین کند. اجرای این سیاست مستلزم این است که شرکت به هیچ عنوان از وام های بلند مدت استفاده نکند، زیرا دارایی های ثابت شرکت را میتوان از محل وام های بلند مدت مالی تامین کرد(حسنی، ۱۳۹۰، ص۳۸).
۲-۲-۴راهبردهای سرمایه درگردش
اهمیت روز افزون سرمایه در گردش درتداوم فعالیت های واحد های تجاری موجب شده است که راهبرد های مختلفی برای سرمایه در گردش درنظر قرارگیرد. واحدهای انتفاعی با به کارگیری راهبردهای گوناگون دررابطه با مدیریت سرمایه درگردش، می توانندمیزان نقدینگی شرکت راتحت تأثیر قراردهند. هر یک ازراهبردهای مختلف دارای میزان ریسک و بازده متفاوتند. مدیران مالی شرکت ها نیز با توجه به شرایط حاکم بر وضعیت شرکت و همچنین با توجه به ویژگی های شخصی و فردی خود، ازبین راهبردهای«جسورانه» یاخطر پذیر ویا راهبردهای« محافظه کارانه» یا خطرگریز و یا ترکیبی از این دو یک راهبرد راانتخاب میکنند(رهنمای رود پشتی،۱۳۸۹).
درشرایط اطمینان، فروش، هزینه ها، زمان پرداخت وسایر مواردآشکارا ، مشخص است و همه شرکت ها دارایی های جاری را فقط درپایینترین سطح نگهداری میکنند. نگهداری سرمایه درگردش بیش ازنیاز، مؤسسه باعث افزایش هزینه تامین مالی وکاهش سود خواهد شد و هر گونه نگهداری کمتراز حداقل موردنیاز، باعث تأخیردرپرداخت تعهدات به عرضه کنندگان مواد و کالا و از دست دادن قسمتی ازفروش به علت کمبود موجودی کالا و محدودیت در استفاده ازتسهیلات اعتباری خواهد شد. درشرایط نبود اطمینان وضعیت تغییر میکند و شرکت ها ملزمند که حداقل وجوه نقد و موجودی کالا را بر اساس پرداختها، فروش وزمان سفارش موردانتظار و همچنین مقداراضافی دیگری نگهداری کنند که به آن «ذخیره اطمینان » میگویند. همچنین، سطح حساب های دریافتنی از طریق شرایط اعتباری تعیین می شود و هرقدرشرایط اعتباری بهترشود، حساب های دریافتنی برای مقدارمعین فروش بیشترمی شود. سیاست سرمایه گذاری جسورانه شرکت ها برای دارایی های جاری، باعث می شود که وجه نقد و موجودی کالا به میزان کم نگهداری شود. این نوع سیاست، خطر پرداخت نشدن به موقع بدهی وخطر از دست دادن مشتریان را افزایش میدهد. اغلب سیاست جسورانه، بیشترین بازده رادر پی خواهد داشت، ولی درعوض ریسک بالایی رانیز دارا است؛ درحالی که سیاست محافظه کارانه عکس آن است(جان نثاری،۱۳۹۱، ص۴).
۲-۲-۵ سیاست های مطلوب سرمایه درگردش
سیاستی که یک مدیر مالی در مورد اداره امور سرمایه در گردش شرکت در پیش میگیرد ممکن است با توجه به دارایی ها و بدهی های جــــاری باشد. به طور مثال امکان دارد که مدیری هم در مورد دارایی های جاری و هم در مــــورد بدهی های جاری محـــــافظه کارانه عــــمل کند، در حالی که مدیر دیگری، در هر دو مورد، سیاست جسورانه در پیش گیرد. بیشتر مدیران شرکت ها سیاستی را اتخاذ میکنند که از نظر مخاطره و بازده در وضعیتی به نسبت متعادل قرار گیرند، سیاست متعادل برای مدیریت سرمایه در گردش دارای خصوصیات زیر است:
-حجم دارایی های جاری و بدهی های جاری در حد متعارف است.
-اقدامات جسورانه در زمینه دارایی های جاری در سایه سیاست های محافظه کارانه در زمینه بدهی های جاری، خنثی می شود.
در نگاره ۲-۱مفهوم ترکیب این دو سیاست در اجرا سیاست سرمایه در گردش نشان داده شده است. بر روی محور افقی سیاست دارایی های جاری و بر روی محور عمودی سیاست بدهی های جاری ترسیم شده است. این نگاره بیانگر آن است که سیاست های جسورانه و محافظه کارانه حد نهایی اقداماتی هستند که میتوان آن ها را به اجرا درآورد.
بنابرین میتوان در دامنه متعادل و در محدوده اقدامات امکان پذیر، حدود مخاطره و بازده را تعیین نمود همچنین در این نگاره ویژگی آن ها متعلق به اجرا سیاست های مربوط به سرمایه در گردش را که حاصل اجرا هر یک از سیاست ها ( در خصوص دارایی های جاری و بدهی های جاری)است، نشان داده شده است (وکیلی فرد و همکاران ،۱۳۸۴،ص۱۰۴).
نگاره(۲-۱) ویژگی های مخاطره و بازده با توجه به سیاست های سرمایه در گردش
سیاست های بدهی های جاری
مخاطره وبازده بالا
مخاطره وبازده متعادل
جسورانه
مخاطره وبازده متعادل
مخاطره و ریسک کم
محافظه کارانه
جسورانه
محافظه کارانه
سیاست های دارایی های جاری
منبع: (وکیلی فرد و همکاران، ۱۳۸۴، ص۱۰۴)
۲-۲-۶ عوامل مؤثردرتعیین میزان سرمایه درگردش
میزان سرمایه در گردش هر شرکت تحت تأثیر عوامل خاصی قرار دارد، بدیهی است که به دلیل تفاوت میزان وجود این عوامل در شرکت ها نیاز به سرمایه در گردش متناسب با آن ها تغییر میکند. برخی از این عوامل به شرح زیر است:
۱- ماهیت تولید یا فعالیت شرکت
اگر شرکت ها را به لحاظ ماهیت فعالیت به شرکت های صنعتی، مالی، بازرگانی و خدماتی تقسیم کنیم، سرمایه در گردش مورد نیاز در این چهار دسته از شرکت ها متفاوت خواهد بود. شرکت های مالی و بازرگانی سرمایه در گردش زیادی لازم دارند، اما در شرکت های خدماتی نیاز کمتر بوده و شرکت های صنعتی حد وسط این دو دسته از شرکت ها قرار می گیرند. علاوه برماهیت فعالیت این شرکت ها، اندازه فعالیت آن ها عامل تعیین کننـده ای در میـزان سـرمایه در گـردش مـورد نیـاز آن ها میباشد. هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد نیازبه سرمایه در گردش هم بیشتر می شود.
۲- دوره تولید شرکت
هرچه دوره تولید شرکت یعنی مدت زمان مورد نیاز برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده بیشتر باشد، نیاز به سرمایه در گردش هم بیشتر می شود، نوع تکنولوژی مورد استفاده نیزنقش تعیین کننده ای در دوره تولید دارد، لذا همواره شرکت ها باید از تکنولوژی هایی بهره گیرند که این دوره را کوتاه تر نماید.
۳- خط مشی تولید شرکت