بیان مسئله
عملکرد یک مفهوم چند بعدی است و میتواند مفاهیمی مانند کارایی,اثر بخشی,بهره وری و در برخی تعاریف مفاهیمی مانند کیفیت ,رضایت,زمان و … باشد(اسعدی و شمس, ,۵۱:۱۳۸۹). عقیده کلی بر این است که عملکرد کارکنان حاصل تعامل انگیزش , تواناییهای مهارتی و فکری و منابع در دسترس است.به عقیده بیشتر صاحبنظران,عملکرد دارای دو بعد اصلی رفتار و نتایج میباشد.به این مفهوم که عملکرد هم به نحو انجام دادن کار و هم به نتایج حاصل از آن مربوط می شود.این اصطلاح اغلب به همراه واژه هایی نظیر کارایی و اثر بخشی به کار می رود.
کیفیت عملکرد سازمان ها و موسساتی که در جهت رفع نیازها فعالیت میکنند,در جامعه مورد ارزیابی مستمر قرار میگیرد.از طرفی ادامه فعالیت و بقای هر سازمان , دستیابی به اهداف خود میباشد که هر دو مرهون کارآمدی و شایستگی منابع انسانی در سازمان است.لذا ضروری است که تمهیداتی تعبیه گردند تا عملکرد کارکنان افزایش یابد. یکی از این ابزارهای توانمند ساز استقرار نظام مدیریت مشارکتی میباشد.مقایسه سازمان های سنتی با سازمانهایی که از شیوه مدیریت مشارکتی استفاده کردهاند حاکی از آن است در سازمانهای اخیر ترک خدمت کمتر و عملکرد فردی بالاتری گزارش شده است(صادقیان و دیگران,۱۳۸۹). متغییرهای متعددی بر عملکرد اثر میگذارد مانند تعارض، رهبری، تعهد سازمانی، ارتباطات، استراتژی و غیره لیکن تحقیق حاضر بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی و عملکرد را مورد بررسی قرار میدهد.. امروزه قدرت رقابت های اقتصادی با سازمان ها و شرکت هایی است که با سرعت بیشتری بتوانند خود را با تحولات سریع و نیاز های محیطی تطبیق دهند و نظام مشارکت میتواند ابزار خوبی در کمک به این انطباق پذیری سریع باشد . تحقیقات نشان داده است که سازمان های موفق تلاش فراوانی برای توسعه منابع انسانی و ایجاد روابط انسان دوستانه و صمیمی بین کارکنان انجام میدهند ، نظام مدیریت مشارکتی یکی از بهترین ابزارها در توسعه منابع انسانی و ایجاد روابط صمیمی و دوستانه بین مدیریت و کارکنان سازمان میباشد .
بیشتر کشورهای پیشرفته برای بقا و رشد و ادامه توسعه خود، مدیریت مشارکتی را به کار میبرند به طوری که مدیریت مشارکتی، مدیریت روابط تلقی شده و اغلب صاحبنظران معتقدند که برای موفقیت و اثربخشی کارکنان در سازمان، مدیران باید آن ها را در تصمیم گیری دخالت دهند. نظام مدیریت مشارکتی ابزاری است بسیار کارآمد بر پایه انگیزش و تحول در مدیریت، به گونه ای که با به کارگیری آن در کشورهای توسعه یافته توانسته اند گام های بلند و وسیعی در مسیر رشد و توسعه بردارند (اژدری , ۲۰۱۵ :۹۵۱ ). مدیریت مشارکتی دارای ابعاد تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و نظارت میباشد.
مفهوم سازمان،مدیریت و مقوله تصمیم گیری همواره به صورت زنجیری مرتبط مورد بحث قرار گرفتهاند.در این میان که تصمیم گیری مستلزم انتخاب راهی از میان راه هاست با جدلهای فراوانی روبه رو است . دشواری مقوله ی تصمیم گیری که به عنوان کانون مدیریت توسط بسیاری از صاحب نظران علم مدیریت معرفی شده است ، ناشی از ماهیت پیچیده وچند بعدی آن میباشد.با نگاهی عمیق به وظایف مدیر به راحتی در می یابیم که همه ی وظایف اساسی مدیر ناگزیر از تصمیم گیری است . باوجود آن که پژوهشگران مدیریت وسازمان ،تصمیم گیری را عنصر کلیدی اداره ی سازمان و کانون کارکرد های مدیریت می دانند اما هنگام بحث پیرامون ماهیت آن در سازمان ، شیوه های اعمال آن ومنابع و ابزار های مورد نیاز برای آن و افراد تصمیم گیری در سازمان همچنان با ابهامات فراوانی روبه رو هستند.
تصمیم گیری در سازمان های مختلف به شکل های گوناگونی اعمال میشوند اما به نظر میرسد تصمیم گیری مشارکتی و توجه به جایگاه کارکنان سازمان در آن ، در دنیای رقابتی امروز اهمیت دو چندانی پیدا کرده و از پذیرش بیشتری برخوردار است .تصمیم گیری مشارکتی با دیدگاه ها و مطالعات اندیشمندانی چون (فرلو،۱۹۵۴) (گریگور،۱۹۶۰) (آرگریس،۱۹۶۴) (لیکرت،۱۹۶۷) و(هرزبرگ،۱۹۶۸) هویت تازهای یافت .
از مهمترین سیاست های دولت جمهوری اسلامی ایران ,ارائه خدمات با کیفیت هر چه بهتر به اقشار جامعه , عدالت اجتماعی,پاسخگویی همه افراد در مقابل مسئولیت ها و اختیارات آن ها و جلب رضایت مردم میباشد.دستیابی به این موارد جز با بازنگری برخی تغییرات اصلاحی و اساسی در رویه ها و سیستم های موجود ممکن نمی باشد.مدیریت مبتنی بر عملکرد روشی است که سالهای اخیر توانسته به عنوان یک ابزار قدرتمند در راهبری سازمانی ,توجه بسیاری از سازمان های کشورمان را به سمت خود جلب کند.
بر همین اساس است که شهرداری اهواز طرح مدیریت مشارکتی را از طریق نظام پیشنهادات به منظور افزایش عملکرد فردی و در نتیجه عملکرد سازمانی به مرحله اجرا گذاشته است.این تحقیق به دنبال پاسخ برای این پرسش است که آیا بین مدیریت مشارکتی با عملکرد فردی در شهرداری اهواز ارتباطی وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
در بلندای اندیشه و تفکر انسانها در رسیدن به کمال مطلوب، همواره سعی شده از تمامی امکانات بهره گرفته شود، طبعاً نگرش والای فردی که منبعث از فرهنگ، عرق ملی، انظباط شخصی و سطح معلومات ویژه بوده، در قالب سازمان یافته و منسجمی در برخورد با مسائل مختلف تأثیر بسزائی داشته، نقش آفرین بوده، شکل گیری و هدفدار شدن مقوله کاری را فراهم آورده و نهایتاًًپیشرفت و توسعه را بهمراه می آورد. چنانچه این تصورات به طور عینی در لحظه به لحظه کار ملموس باشد، می توان دورنمای ارزندهای را از نحوه ارائه کار عالی در ذهن ترسیم نمود و بدین ترتیب تحولی که اندیشمندان آرزوی آن را داشته و در یک کشور در حال توسعه اساس کار را تشکیل داده در شرف تکوین دید. این امر البته موقعی تحقق مییابد که علاوه بر این معیارها خلاقیت و نوآوری و در کنار آن ها امنیت شغلی وجود داشته باشد، طبیعتاً تمام کوششها باید در جهت ایجاد رضایتمندی شغلی اعمال گردد تا بالطبع انگیزش و همراه با آن کار مفید و سودمند پدید آید.