الف: تعریف: نسب، جمع نسبت و به معنای علقه و پیوند و رابطه میان دو چیز است، به گونه ای که تصور آن، به تصور دو طرف آن منوط باشد.
در کتاب فوائد الاصول آمده است:«ان النسبه عباره عن العلقه و الربط الحاصل من قیام احدی المقولات التسع بموضوعاتها»( نائینی، ج ۲،۱، ص ۳۹).
برای مثال، در قضیه «الجسم ابیض»، بیاض بر جسم عارض شده است، و در واقع، قضیه به این صورت است:«الجسم له البیاض»، که موضوع ، جسم، و محمول، بیاض است و بین جسم و بیاض رابطهای وجود دارد که کلمه «له» از آن حکایت میکند. نسب که در لغت به معنای قرابت و خویشاوندی است (عمید،۱۳۸۴: ص۱۲۰۶)
نسب در اصطلاح حقوقی عبارت است از رابطه خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به طور کلی منتهی شدن دو نفر به منشأ واحد است.(محقق داماد،۱۳۸۶:ص ۶۳) نسب، مترادف با قرابت نسبی است و رابطه طبیعی و خونی بین کلیه خویشاوندان نسبی خط مستقیم یا خط اطراف(جعفری لنگرودی،۱۳۸۵:ص ۷۱۱) را در بر میگیرد. این نسب به معنی عام است. اما نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر فرزندی یا مادر فرزندی و رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر است که یکی به طور مستقیم و بدون واسطه از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است. (صفایی و امامی،۱۳۷۶: ص۲۸۷)
ب: انواع نسب
در قانون مدنی کشور ما سه نوع قرابت (خویشاوندی) وجود دارد که عبارتند از: خویشاوندی نسبی، سببی و رضاعی. (همان منبع)خویشاوندی نسبی به این معنا است که بین دو شخص رابطه خونی وجود داشته باشد، مانند پدر و فرزند؛ به عبارت دیگر خویشاوندی که ناشی از ولادت باشد، خویشاوندی نسبی نام گرفته است. در حقوق ما سه نوع نسب وجود دارد که عبارتند از: نسب مشروع، یعنی نسب ناشی از ازدواج، نسب در حکم مشروع یا همان نسب ناشی از مباشرت به شبهه و نسب نامشروع یعنی نسبی که بین پدر و مادر طفل رابطه زوجیت وجود ندارد. مباشرت به شبهه در مواردی از این قبیل حاصل میشود که بین پدر و مادر طفل رابطه زوجیت برقرار نیست یا آنکه در صورت وجود رابطه زوجیت، ازدواج ایشان باطل است؛ اما یک نفر از آنان یا هر دوی آن ها از بطلان آن مطلع نیستند. نسبی که در حقوق ما به عنوان یک نسب قانونی شناخته میشود، نسب مشروع و نسب در حکم مشروع است(مدنی،۱۳۷۶:ص۱۷۷) بنابرین به طور کلی تقسیمات نسب عبارتند از:
- نسب مشروع ناشی از ازدواج
الف :نسب مادری
اثبات نسب مادری در مقایسه با نسب پدری آسان تر است زیرا دوران حاملگی و زایمان به آسانی قابل پنهان کاری و انکار نیست به خصوص که طبق قانون ثبت احوال تولد هر کودکی ظرف ۱۵ روز پس از به دنیا آمدن او باید به یکی از حوزه های ثبت احوال اعلام و برای طفل شناسنامه گرفته شود. این تکلیف در مرحله اول به عهده پدر و در صورت غیبت او با سایرین از جمله جد پدری، مادر، سرپرست و امین طفل خواهد بود.
ب) نسب پدری:
اثبات نسب پدری به خصوص اگر ناشی از یک رابطه قانونی نباشد، مشکل است و به خصوص در ازدواج های شرعی که بدون ضوابط قانونی انجام می پذیرد (مانند صیغه)، دشوارتر است. هر چند امروزه با آزمایش های مدرن پزشکی و تطبیق گروههای خونی از جمله آزمایش H-L-A برای اثبات نسب کمک گرفته می شود اما باید این واقعیت را پذیرفت که انجام این گونه آزمایش ها به دلیل گرانی و دور بودن روستاها و شهرها برای همه امکان پذیر نیست بنابرین بهتر است برای جلوگیری از مشکلات موجود، این گونه ازدواج ها ضابطه مند و قانونمند شوند.
۲ )نسب ناشی از شبهه
نسب ناشی از شبهه آن است که زن و مرد یا یکی از آن ها بر اثر اشتباه موجب تولد طفلی شوند. طفلی که به این طریق متولد شود، ناشی از شبهه و نسب او به هر یک از پدر و مادر، در حکم نسب قانونی است.(صفایی و امامی،ص۳۲۱-۳۲۰)
اگر شبهه از هر دو طرف باشد، نسب طفل نسبت به هر دو طرف نسب در حکم قانونی است و اگر شبهه از یکی از دو طرف باشد، نسبت به آنکه در شبهه بوده نسب در حکم قانونی است.
۳) نسب نامشروع
طفلی که از یک رابطه نامشروع متولد شود، نسب او غیر قانونی است.
در این حالت هر چند نسب طفل نسبت به پدر غیر قانونی است ولی در صورت اثبات این موضوع که طفل، حاصل رابطه غیر مشروع زن و مرد معین و مشخص است، مرد ( به عنوان پدر عرفی طفل) موظف است نفقه فرزند نامشروع را بپردازد و برای او شناسنامه بگیرد.(مدنی،۱۳۷۶: ص۱۷۸)
گفتار دوم:نفی ولد
۱) تعریف نفی ولد
یعنی مردی که بر طبق اماره قانونی فراش،پدر کودکی به شمار آید، بخواهد انتساب ان کودک را به خود نفی کند در این صورت باید خلاف ان اماره را اثبات کند.دعوی نفی ولد به مفهوم خاص یعنی نبودن شرایط اماره فراش و نادرست بودن ان.هرچند مفهوم عام ان شامل مفاهیم دیگری است که ناظر به اصل نکاح با مادر طفل و تاریخ ولادت و هویت طفل است و اثبات ان موارد پدر را از دعوی نفی ولد بی نیاز می کند لیکن در قانون مدنی به ان اشاره نشده است.
این دعوی بر طبق مواد ۱۱۶۱ و ۱۱۶۲ ناظر به ادعای نفی ولد از سوی شوهر است، هرچند بدین مفهوم نیست که انکار یا قبول فرزند از حقوق شوهر باشد. برخی از حقوق دانان به این امر اصرار دارند که دعوی نفی نسب از طرف تمام کسانی که نفعی در این زمینه دارند پذیرفته شود.و لیکن این امر به دلایلی دشوار به نظر میرسد زیرا در صورت وجود اماره فراش، فقط با لعان میتوان نفی ولد کرد و همچنین از اصطلاح نفی ولد چنین استنباط میگردد که این ادعا از سوی شخصی که فرزند منسوب به اوست پذیرفته شود که همانا پدر طفل میابشد نه سایرین. لذا دعوی سایرین را ،اختلاف نسب باید به شمار آورد نه نفی ولد؛ مضافاً به اینکه این دعوی از خصوصی ترین روابط زن و شوهر است که نباید دیگران بتوانند به سهولت نسبت به عفاف زن خانواده و مشروع بودن فرزندی که به دنیا امده تردید کنند.به هر حال راجع به نفی کودکی که به حکم قانون بر زن و شوهر منسوب شده است، تنها شوهر میتواند اقامه دعوی نماید و درستی این انتساب را منکر شود هرچندکه عده ای دعوی ناظر به محقق نشدن اماره فراش را از سوی هر فردی که نفع مشروع دارد قابل پذیرش دانسته اند.
نکته قابل توجه دیگراینکه، این دعوی باید به طرفیت فرزندی که ادعای طرد ازآن خانواده می شود، طرح و اقامه شود و در صورت محجور بودن فرزند و با وجود پدر مدعی که ولی قهری است به لحاظ تعرض منفعت باید برای دفاع حقوق فرزند در این دعوی قیم اتفاقی تعیین نمود و همچنین به نظر میرسد مادر کودک نیز باید در دادرسی شرکت داده شود زیرا علاوه براینکه او را از میراث فرزند و حق حضانت محروم می کند نسبت بی عفتی نیز به او داده شده است. فلذا ضرورت حضور و شرکت وی در دادرسی برای دفاع ضروری است.
موارد ذیل مصادیق این دعوی میباشند:
۱- دعوی که برای اثبات خلاف اماره فراش اقامه می شود و در این دعوی تمام شرایط رابطه زوجیت و تولد طفل در موعد اماره قانونی وجود دارد،ولی نسب طفل مورد بحث و اختلاف است.
۲- دعاوی که ناظر به تحقق نیافتن شرایط اماره فراش باشد،مثل اینکه ادعا کند پدر و مادر طفل زن و شوهر نبوده یا طفل در دوران زوجیت به دنیا نیامده و یا تاریخ نزدیکی با تاریخ تولد طفل از از مواعد اماره قانونی (ماده۱۱۶۲ق. م) تبعیت نمی کند.
۳- دعوی که ناظر به هویت طفل و نسب مادری اوست ، مثل اینکه ادعا شود که طفل وی در بیمارستان با طفل دیگری عوض شده است.
۲)ارکان دعوی