۷ـدانش آموزان انتخابی:برخی دانش آموزان با توجه به شرایط زمان و مکان قادرند، سبک مناسبی را انتخاب کنند وخود را با آن هماهنگ سازند (سیف،۱۳۸۲)
تفاوت روش تدریس باسبک تدریس : معلمان تدریس خود را بر اساس روش انجام میدهند و آن را بهبود می بخشند. روش تدریس جنبه ی عمومی دارد اما سبک تدریس دارای جنبه ی شخصی و اثر گذار بر دانش آموزان میباشد. با ترکیب سبک های یاددهی و یادگیری می توان به نتایج ارزنده تری دست یافت. (سیدمحمدی,۱۳۸۵).
ب)سبک های تدریس:
۱-سبک تکلیف مدار:معلم برای همه دانش آموزان تکالیف یکسانی تعیین میکند تا یاد بگیرنددر صورتی که هر دانش آموز بر اساس ویژگی های خود یاد میگیرد.
۲-سبک هم کاری:معلم از طریق برقرار تعامل و همکاری بین دانش آموزان برنامه ها رااجرا می کندو آنان را به یاد گیری و یاری رساندن به هم تشویق و رهنمون میسازند.
۳-سبک دانش آموز محور:معلم شرایطی را به وجود می آورد که دانش آموزان به فعالیت های مورد علاقه ی خود بپردازند .از آنجا که دانش آموزان در آینده نیاز های متنوعی خواهند داشت،ضروری است با مهارت های متفاوتی آشنا شوند و درستی ها را از نادرستی ها تشخیص دهند.این سبک فاقد کارایی لازم است.
۴ـسبک یادگیری محور:این سبک به استقلال دانش آموزان در یاد گیری تأکید دارد،اما در سبک دانش آموز محور به خواست دانش آموز توجه می شود .این سبک در مقابل سبک دانش آموز محور قرار دارد.
۵ـ سبک احساسی:معلم می کوشد تا نسبت به یاد گیری ،فضایی عاطفی ایجاد کند تا دانش آموزان با احساس مسئوولیت به یادگیری بپردازند و هدف ها تحقق یابد.در این سبک معلم از طریق احساس و هیجان می کوشد تا دانش آموزان درگیر موضوع درس شوند(همان منبع).
پیشرفت تحصیلی :
درجات یا نمرات درسی یا امتحانی معیارهایی هستند که کودکان موفقیت و پیشرفت شان را با آن ها ارزیابی میکنند بدیهی است که موفقیت باعث افتخار و شکست و نا کامی موجب احساس حقارت کودکان می شود .
تأثیر مستقیم خانواده بر عملکرد دانش آموزان و دانشجویان :
محیط خانه ، همسایه ها و انواع اشخاصی که کودک را احاطه میکند در یاد گیری و پیشرفت اوموثر است ناحیه شهری ، حومه شهر یا روستایی که کودک زندگی میکند فرصت های یاد گیری گسترده یا محدودی را برای کودک فراهم می آورند . خدماتی که به وسیله همسایه ها و مردم نواحی وعوامل آن ها ارائه می شود و انگیزه هایی که به وجود می آورند همه روی اینکه کودکان چه چیزهایی را یاد گیرند چگونه یاد گیری بگیرند تا تأثیر میگذارند همچنین است شاغل والدین اینکه پدران آنان کشاورز ، کارمند ، مهندس و غیره باشد و کلیه تجاربی که در نتیجه معاشرت با انواع مردم ورفت آمد های خانوادگی کسب میکند همه اساس یادگیری کودکان را تشکیل میدهد . خلاصه اینکه کودک در جامعه خویش یادمی گیرد که چه چیز هایی را یاد بگیرد وبا چه چیزهایی زندگی کند (افروز،۱۳۷۴)
ارزش ها و فضایل اخلاقی خانواده روی اینکه کودک چه چیزی را یاد بگیرد و چگونه یاد بگیرد تأثیر میگذارد . کودکی که در خانه ای زندگی میکند که مردم آن اهل علم و ادب هستند در آن جا علاقه و رغبت به بحث و گفتگو در باره ی اندیشههای نو ، اختراعات و اکتشافات جدید وجود دارد بیشتر از کودکی که در خانه وی در باره کتابی با موضوع ها و اکتشافات جدید صحبت نمی شود آماده شرکت دربحث ها ، درک مسائل جدید احیاناً هماهنگی و ساز گاری با آن ها خواهد بود . به هر حال کودکانی که والدین آن ها از تحصیلات خوبی برخوردارند احتمالاً بیشتر از سایر کودکان علاقه مند تر خواهند بود که در تحصیلات خود توفیق داشته باشند . (ابطحی ،۱۳۷۱)
نوع زندگی خانوادگی نیز روی یاد گیری کودک مؤثر است مثلاً کودکی که با خانواده خود به بیشتر جاها مسافرت میکند بیشضتر از کودکی که تجارت مسافرتی کم و محدود دارد به مطالعات اجتماعی ، تاریخ و جغرافیا آمادگی دارد ما معتقدیم که مهمترین بخش های تولید کننده نظم و امنیت اجتماعی دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش هستند اگر این دو نهاد بتوانند به خوبی فرزندان را با مقوله ی نظم و امنیت اجتماعی آشنا سازند هیچ گاه آن ها در زندگی با چالش روبرو نخواهند شد.(همان منبع).
والدین میتوانند با فراهم کردن وسایل و امکانات آموزشی – تفریحی ورفاهی به پیشرفت تحصیلی کودکان کمک کنند . محبت کردن والدین به فرزندان در رفتار اجتماعی آنان تأثیر گذاری است البته محبت کردن به فرزندان نباید به استقلال آن ها لطمه ای بزند . ایجاد محیط آرام و مساعد برای مطالعه و انجام تکالیف درسی والدین با ایجاد کردن محیط امن و آرام ومساعد برای مطالعه و انجام تکالیف درسی دانش آموزان در غنی سازی محیط خانواده بر پیشرفت تحصیلی فرزندان خود نقش مهمی ایفا کنند . آنان باید به جای خرید اشیای ضروری برای استفاده فرزندان خود کتاب های کمک درسی و وسایل آموزشی تهیه کنند (سیف ،۱۳۷۶).
جو عاطفی خانواده یا به عبارت دیگر رابطه افراد خانواده با هم در ماه های اول زندگی روی رفتار کودک و ارتباط او با دیگران تأثیر میکند . نظر کودک نسبت به والدین در قضاوت او در باره سایر بزرگسالان تأثیر دارد کودک برای جلب محبت والدین و تثبیت وضع خود در خانواده کوشش میکند رفتار خود را با والدین همانند سازد . به طور کلی خانواده در سلامت روانی کودک و نوجوان نقش چشمگیری دارد . اگر محیط خانواده امن و آرام باشد آنان قدرت سازگاری بیشتری را با محیط خواهند داشت و ْآماده پذیرش مسئولیت ها و ایفای نقش های آنان قدرت سازگاری بیشتری را با محیط خواهند داشت و آماده پذیرش مسئولیت های و ایفای نقش های مختلف اجتماعی خواهد داشت( افروز ،۱۳۷۱).
درمطالعه ای که در هفت کشور جهان و همچنین در مطالعه ای بینالمللی دیگری که در بیست و دو کشور انجام پذیرفت نشان داد شده که محیط خانواده مهمترین عامل د ر پیشرفت تحصیلی ، علاقه به آموزشگاه و ادامه تحصیل است اگر چه نتایج به دست آمده در ممالک مختلف متفاوت بود ولی تأثیر تربیت خانوادگی در پیشرفت تحصیلی در تمام موارد به اثبات رسید مطالعات نشان داده است پدر و مادر هایی که با کودک تعامل بیشتری دارند فرزندانشان موفقترین دانش آموزان بودند . همچنین پدر و مادر هایی که با کودکان خود بحث و گفتگو میکنند و آن ها را در تصمیمات خانوادگی شرکت میدهند مسئولیت گروهی را قبول می نمایند و اعتماد به نفس بیشتری دارند . ( بدری مقدم،۱۳۸۳)
جنبه ی آگاهی و بینش حاکم بر خانواده :
خانواده مهمترین عاملی است که بر رشد کودک تأثیر مستقیم دارد و حل بسیاری از مشکلات رشد و تعلیم و تربیت کودکان نیز باید اساساً دردرشد . آگاهی والدین انجام شود . والدین آگاه وبا سواد از نظردرک وظایف مدرسه ، برنامه های آن وتداوم حضور مرتب دانش آموزان در در مدرسه در سطحی هستند که در جهت هماهنگ با این برنامه پیش میروند و علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود الگوی منسجمی از یک فرد باسواد نیز به شمار میآیند . آنان میتوانند هم برای فرزندام خویش نقش آموزشی داشته باشند و هم انگیزه ی لازم برای درس خواندن در آن ها ایجاد نمایند(،سیف و دیگران،۱۳۷۶) .