دانشگاهی
شهری
علمی
ماجراجویانه
اقتصادی
شکار
کشاورزی
زیست محیطی
دریایی
انسان شناختی
قومی
حیات وحش
باستان شناختی
پایدار
مذهبی
روستایی
تماس از نزدیک
فرهنگی
برخی از جامعه شناسان گردشگری را به لحاظ مفهومی و از موضعی انتزاعی، دستهبندی و سنخ شناسی کردهاند که به جوهره انواع گردشگری معطوف است و حتی میتواند چند نوع گردشگری متفاوت را ذیل معنای مفهومی خود جمع کند. از این دست برر سیها میتوان به مطالعه کوهن اشاره کرد. وی گردشگری نوین را در هشت مقوله و با تمایزات مفهومی از هم تفکیک میکند:
-
-
- گردشگری به مثابه مهما ن نوازی تجاری شده؛ این رویکرد بر عناصر دیداری نقش گردشگران تأکید دارد. درک این رویکرد از فرایند گردشگری بر اساس تجاری کردن رابطه سنتی میزبان- میهمان است. این تلقی از آن جا ناشی میشود که غریبهها موقعیت و نقشی موقتی در جوامعی که از آن بازدید میکنند، به عهده دارند. این رویکرد، چشم اندازی مفید برای مطالعه تحولات و پویایی های روابط گردشگران و مقاصد آ نها و همچنین تحلیل تضاد نقشها و نهادهای مرتبط با آنان است.
-
-
- گردشگری به مثابه مسافرت دموکراتیزه شده؛ از این منظر گردشگر به مثابه نوعی مسافر که به وسیله برخی ویژگی های تحلیلی شناخته میشود، دیده شده است. کسانی که پیشروان این رویکرد محسوب میشوند، گردشگری تود های جدید را شکل دموکراتیزه شده مسافر ت های اشرافی گذشته میدانند.
-
- گردشگری به مثابه فعالیت فراغتی نوین؛ گردشگری به مثابه نوعی رفتار فراغتی محسوب شده است. بزرگان این رویکرد آن را فعالیتی فارغ از تعهد و مسئولیت کار میدانند. این جماعت با یک رویکرد کارکردگرایانه، فراغت و گردشگری را با تفریح و سرگرمی معرفی میکنند. این دسته کلا ن نگر و در پی تحلیل نهادی مقوله گردشگری هستند.
-
- گردشگری به مثابه صورت نوین سفرهای زیارتی سنتی؛ این تفکر بر اهمیت ساختاری و عمیق گردشگری نوین تأکید دارد و آن را در رابطه با سفرهای زیارتی به مقصد زیارت ودید و بازدید جوامع سنتی تعریف میکند. این رویکرد با مک کانل (۱۹۷۳) و گرابرن (۱۹۷۷) مطرح شده که گردشگری را به مثابه یک سفر مقدس میدانند.
-
- گردشگری به مثابه نمود مباحث اساسی فرهنگ؛ در این جا تأکید بر معنای فرهنگی گردشگری است. تأکید این رویکرد ردّ رویکردهای فرهنگ سویه است. این کار از طریق کشف معناهایی که گردشگران برای عمل خود قایل هستند، انجام میشود. این رویکرد آشکارا از تلقی گردشگری به عنوان مفهومی تحلیلی دور میشود و به سمت مطالعات مقایس های – تفاوت و تنوعات مسافر تهای فرهنگ سویه پیش میرود.
-
- گردشگری به مثابه فرایند فرهنگ پذیری؛ حامیان این رویکرد بر اثرات گردشگران بر میزبانان تأکید میکنند و سعی دارند مطالعات گردشگری را در قالب یک چارچوب وسیع تر فرهنگ پذیری ارائه کنند. این رویکرد خیلی عمومیت ندارد اما ادعا دارد که کنشگران در برخی مناطق دور افتاده نقش مهمی در رواج نوعی غربی شدگی کاریکاتوری دارند.
-
- گردشگری به مثابه نوعی از روابط قومی؛ در این رویکرد تلاش برای ایجاد ارتباط و همگرایی و تحلیل روابط گردشگر و میزبان در زمینه روابط قومی مورد تأکید است. این رویکرد بیشتر به کارهایی نزدیک است که در زمینه اثر ابژههای هنری اقوام (که برای بازار گردشگری تولید میشود)، بر هویت یابی قومی انجام شده است.
- گردشگری به مثابه اسعتمار نوین؛ بر نقش گردشگری در ایجاد وابستگی بین کشورهای مرکز (که گردشگر فرستند) و کشورهای اقماری تأکید میکند. از این منظر استعمار و امپریالیسم با اشکال تسلط و عدم توسعه ساختاری جایگزین شده است. این رویکرد را نش در سال ۱۹۷۷ مطرح کردهاست (کوهن، ۱۹۹۶ ۵۳-۵۲).
۲-۳ آثار و کارکردهای گردشگری
تجربه های سفر، اثرات ژرف و عمیقی بر جامعه و مسافر دارد، زیرا اغلب تجربیات سفر جزء مهمترین و برجستهترین خاطرات زندگی است (الوانی و پیروز بخت، ۱۳۸۵ ۱۵۶). سفر، تأثیرات برجسته و مشخصی بر درک ملی و شناسایی سایر افراد دارد. حضور بازدیدکنندگان در هر کشوری بر الگوی زندگی افراد بومی تأثیر میگذارد. بازدید کنندگان نیز تحت تأثیر فرهنگ کشور میزبان و ارزشهای موجود در آن قرار میگیرند. از سوی دیگر «صنعت جهانگردی همواره عاملی برای پیشرفت وضع اقتصادی بوده است. همچنین این صنعت میتواند موجب تغییرات اقتصادی و اجتماعی شود؛ در سایه گفتگو و ایجاد رابطۀ متقابل بین مردمان دو ناحیه، پیام صلح بدهد و از آن جا که این صنعت به ارائه خدمت متکی است میتواند موجب افزایش اشتغال و درآمد شود(گی، ۱۳۸۵ ۳-۲۶۲). هیچ فعالیت تجارتی بینالمللی دیگری وجود ندارد که درآن گردشگری چنین تأثیر متقابل شدیدی میان عناصر اقتصادی، سیاسی، محیطی و اجتماعی وجود داشته باشد (لی، ۱۳۷۸ ۳). «ممکن است توسعه جهانگردی از جهتی ایجاد مزیت کند و از جنبهای دیگر محدودیت به وجود آورد. مثلاً از جهت اشتغالزایی و ایجاد درآمد برای ساکنان یک منطقه مفید واقع شود ولی از سوی دیگر سبب آلوده ساختن محیط زیست و از میان رفتن محیط طبیعی و سرمایه های ملی شود.» (الوانی و پیروز بخت ۱۳۸۵ ۱۳۱).
۲-۴ هزینه های بالقوه
مشاغل فصلی
افزایش هزینۀ زندگی ساکنان آن منطقه (برای مثال افزایش ارزش زمین، خانه، غذا و خدمات)
آلودگی هوا
افزایش رفت و آمد، وسیله نقلیه، راهبندها
اثرات منفی این صنعت بر آثار فرهنگی و طبیعی
افزایش میزان جنایت
افزایش مالیات مردم آن ناحیه یا منطقه
نشت درآمدها به خارج از منطقه و افزایش وابستگی به کالاها و خدمات وارداتی
وابستگی بیش از حد منطقه یا ناحیه به صنعت جهانگردی و یک بعدی شدن فعالیتهای اقتصادی (گی، ۱۳۸۵ ۷۷-۲۷۶).
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت گردشگری حاوی اثرات مثبت و منفی متعددی است و میزان یا چگونگی این اثرات بستگی به شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور توریست پذیر و گردشگران ورودی خواهد داشت.