۲-بیان کردن قصه توسط درمانگر برای کودکان
درمانگران منابع مختلفی را برای این گونه قصه ها به کار میبرند که از جمله می توان به قصه های جادویی ، تخیل درمانگر یا خود کودک و موضوع های از پیش تعیین شده اشاره کرد .
اکثر موضوع های آموزشی ، ترمیمی و درمانی را می توان با شخصیت های فرضی در قصه گنجاند .
بهتر است شخصیت های قصه تا حدودی هم سن و هم جنس گروه یا فرد مخاطب باشند . رسیدن به شرایط مطلوب را هم توسط یکی از قهرمانان داستان ارائه داد . به عنوان مثال برای کودکی با مشکل نابینایی می توان قصه ای تعریف کرد که یک شخصیت نابینا طی شرایط زندگی، نابینایی خود را می پذیرد و از دیگر حواس بدن خود برای زندگی و کسب موفقیت استفاده میکند . درا ین قصه ها حتی می توان روش های رفتار درمانی ، مشاوره و روان درمانی از جمله همدلی ،درک دیدگاه و . . . را جای داد . در مثالی دیگر برای کودکی که مسئولیت مرتب کردن اسباب بازیهایش را نمی پذیرد میتوان قصه ای گفت که در آن کودکی با این شرایط در خواب می بیند که تمام اسباب بازی هایش اعتراض کردند و از پیش او میروند و بعد از بیدار شدن بلافاصله اسباب بازی هایش را جمع می کند . این شیوه در قصه گویی برای تمام کودکان با مشکلات متفاوت قابل استفاده است (پروت و براون ، ترجمه فرهی ، ۱۳۸۷ )
۳-قصه سازی به صورت تؤام توسط درمانگر و کودک
درمانگر قصه را شروع میکند و تکمیل بخش هایی از قصه را به کودک واگذار میکند . برای مثال درمانگر میگوید “امروز میخواهیم برای یکدیگر قصه تعریف کنیم من قصه را شروع می کنم ، ولی دوست دارم جایی از قصه راشما بسازید و بگویید و بعد دوباره من می گویم و بازجایی از قصه را خالی می گذارم تا شما بگویید “.
به عنوان مثال درمانگر به کودک فرصت میدهد به جستجوی موضوع های مربوط به خودش بپردازد. برای شروع درمانگر میگوید “روزی بود و روزگاری ، شاهزاده ای بود که دوست داشت . اینجا از کودک دعوت میکند بگوید شاهزاده چه دوست داشت . شاید کودک بگوید که دوست داشت در حوالی شهراسب سواری کند ” درمانگر ادامه میدهد” همین طور که شاهزاده اطراف شهر اسب سواری می کرد به خاطر آورد که . . .” دوباره قصه را متوقف میکند و از کودک میخواهد قسمت بعدی قصه را تکمیل کند (اسکوتزر[۱۰۰] ، ۱۹۹۵ به نقل از اسکورزلی و گلد ۱۹۹۹ ).
۴-قصه گویی به صورت ارائه داستان بی پایان توسط درمانگر
درمانگر داستان های آمیخته با مسائل مربوط به ارزش های فردی و اجتماعی را بیان میکند یا مسائل هیجانی و اجتماعی را به تصویر می کشد اما آن ها را به پایان نمی رساند . درمانگر میتواند گزینه های متعددی را برای پایان داستان پیشنهاد کند و از کودکان بخواهد تا یکی از آن ها را انتخاب کند یا خود به داستان خاتمه دهد . هدف اصلی درمانگر در استفاده از این روش استنباط دیدگاه های متفاوت کودکان نسبت به پایان هر داستان و بحث کلاسی درباره مفاهیم هر یک از موارد پیشنهادی است (نیوکامر[۱۰۱] ،۱۹۹۳ ) .
۵-قصه گویی به صورت ارائه داستان نیمه تمام توسط درمانگر یا ارائه محرک ها و موضوعاتی به کودک و درخواست از او برای نوشتن و یا تکمیل قصه ای در آن زمینه .
تبریزی (۱۳۷۴ ) از داستان های نیمه تمام برای تشخیص اختلال های عاطفی استفاده کرد و معتقد است پس از بیان داستان نیمه تمام و تکمیل آن توسط کودک ، درمانگر بایستی داستان را با ارائه راهبرد مناسب و کامل دوباره به شکل دیگری برای کودک مطرح کند . ارائه داستان به شکل های گوناگون ذهن کودک را فعال و خلاق میکند و به کودک می آموزد که رویارویی با مشکلات تنها به یک راه حل نیندیشد ، وی در این زمینه میگوید که داستان ها را می توان برحسب نیازها و کمبودهای رشدی و روانی کودک خلق کرد تا در صورت بروز ناکامی و بحران ، کودک بتواند واکنشی مناسبی از خود نشان دهد .
۶-قصه گویی به شیوه دو سویه
ریچارد گاردنر از فن داستان سرایی دو سویه در فرایند درمان استفاده می کرد . در این روش مشاور ابتدا از کودک میخواهد داستان بگوید . در ضمن مشاور به کودک می آموزد یک داستان باید آغاز ، میانه و پایان داشته باشد . همچنین از کودک میخواهد تا در پایان داستان نتیجه اخلاقی آن را بگوید. پس از آن مشاور داستانی را با بهره گرفتن از موضوع و زمینه مشابه داستان کودک آماده میکند که شخصیت های اصلی داستان کودک را در بر میگیرد . داستان مشاور ، پاسخ ها و راه های بهتری را در همان شرایط پیش پای کودک قرار میدهد (گاردنر ، به نقل از آزاد، ۲۰۰۴ ) .
۷-قصه گوئی با تمرکز بر تغییرات زبانی – نمادی
مانتیگل [۱۰۲](۲۰۰۴) تأثیر قصه درمانی را بر تسهیل تغییرات مراجعان ، بررسی کرد . این مطالعه بر تغییرات زبانی –نمادی مراجعان متمرکز بود. مانتیگل از طریق درمان آزمایشی به مراجعان کمک کرد.
تا برای رویدادها معانی جدیدی بسازند . در مرحله نخست مراجع با توصیف رفتارهای خود و دیگران ، مجموعه ای از نمادها را ارائه می کرد و در مرحله دوم قصه درمانگر ازطریق سوال هایی به صورت بندی جدیدی از رویدادهای مشکل زا می پرداخت و درمرحله پایانی ، مراجع در توانایی نماد شناختی و به کارگیری نمادهای زبانی تغییراتی را نشان میداد . از نظر وی تغییر در زبان و ادبیات قصه های زندگی ، خود به تغییر در معانی زندگی فرد منجر می شود و تغییر در قصه زندگی ، فرصت های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد میکند .
۸-قصه گوئی با بهره گرفتن از تکنیک شخصیت خلاق
بروکز[۱۰۳](۲۰۰۱) برای کار با کودکان و نوجوانان دارای اختلالهای یادگیری یک تکنیک قصه پردازی به نام شخصیت های خلاق ابداع کرد که در آن کودکان با کمک درمانگر به خلق داستان می پردازند . وی معتقد است خلق داستان هایی که ویژگی های جهان کودک را نشان میدهند ، ابزاری برای نیرومند ساختن عملکرد شناختی و هیجانی کودک فراهم میکند . در این تکنیک درمانگر از کودک میخواهد که شخصیت های قصه را انتخاب کند . این شخصیت ها میتوانند انسان ها ، حیوانات و یا اشیا باشند . علاوه بر این درمانگر به کودک پیشنهاد میکند ، نمادی هم از یک درمانگر مثل معلم یا جغد دانا یا یک خبرنگار و گزارشگر که میتواند جنبههای مختلف شخصیت ها و ویژگی ها و رفتارهای آن ها را که از چشم خود شخصیت ها پنهان است ، ببیند و نظر دهد به داستان خود اضافه نماید . کودک قصه را آغاز و درمانگر او را به سوی خلق ویژگی های زندگی خود از جمله تصویر خود، احساس کفایت یا بی کفایتی ایشان ، روابطش با دیگران ، باورها ، احساسات، تعارض ها و لذت های اصلی او، سبک یادگیری و راهبردهایی که در مقابله با چالش ها، استرس ها به کار میبرد هدایت میکند .