۲-۲-۶-۴- فرایندها
گاهی نقشی که فرد در سازمان بر عهده میگیرد موجب افزایش فشار بر وی میگردد. تعارض در نقش موجب به وجود آمدن انتظاراتی می شود که نمی توان آن ها را ارضاء کرد. اگر از فرد خواسته شود در محدوده زمانی اندک کار زیادی انجام دهد، وی با بار اضافی(از نظر کاری) روبرو می شود. اگر انتظار از نقش به صورتی آشکار درک نشود و شخص نداند که چه باید بکند، ابهام در نقش به وجود خواهد آمد. یا وجود باز خورد ناکافی و ضعف در عملکردها، اطلاع رسانی نادرست و سیتم کنترل نامناسب از جمله دیگر این عوامل هستند(حقیقی، ۱۳۸۶، ۳۸۷).
۲-۲-۷- عوامل استرسزای گروهی
در بررسی که راسل و دیگران (۱۹۸۷) درباره حمایت اجتماعی و استرس شغلی معلمان انجام داده اند، معلوم شده است، معلمانی که از حمایت بسیار بالایی برخوردارند و به ارزش و اعتبار خود اطمینان بیشتری داشته باشند، کمتر دستخوش فرسودگی عاطفی در جریان کار میشوند و احساس کامیابی بیشتری از کار خود میکنند. شاید چشمگیرترین نتیجهای که در این بررسی به دست آمده این است که حمایت وقتی سودمند خواهد بود که از ناحیه سرپرستان شغلی صورت گیرد(رأس و آلتایمر٬ ٬۱۳۷۷ ۶۱).
استرسهای گروهی را میتوان به صورت زیر طبقه بندی کرد:
۲-۲-۷-۱- فقدان یکپارچگی گروهی[۴۶]
وقتی که فرد در یک گروه یکپارچه و دارای وابستگی شدید قرار گیرد و یا وقتی فرد از بودن در یک گروه یکپارچه محروم باشد در ایجاد و یا عدم ایجاد استرس در وی مؤثر است. محرومیت فرد از تعامل با افراد دیگر سازمان باعث استرس در کارمند می شود.
۲-۲-۷-۲- تضاد درون اعضای گروه و یا تضاد بین گروه های سازمانی
ایجاد تضاد در درون و بین گروه ها می تواند در کارکنان ایجاد استرس شود. نحوه تعامل بین معلمان، بین مدیران و بین معلمان با مدیران به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز استرسهای شغلی معلمان بیان شده است. فقیه(۱۳۷۶) از تبعیضها و قدر ناشناسی، ابراهیمی قوام(۱۳۷۵) از داشتن مشکلات ارتباطی با مسئولین آموزشگاهها را از جمله استرسهای شغلی معلمان نام برده است. کوباسا[۴۷] از شرایط روانی(نحوه ارتباط میان زیردست و مدیر، وجود همکاران ناخوشایند در محیط مدرسه) که در بروز فشارهای عصبی موثرند نام برده است. وی میگوید کسانی که احساس حمایت و پشتیبانی از طرف سرپرستان دارند نسبت به آنهایی که این احساس را ندارند فشار روانی کمتری را تجربه میکنند(یگانه و همکاران،۱۳۸۱، ۱۷) .
۲-۲-۷-۳- فقدان حمایت اجتماعی[۴۸]
حمایتهای اعضای یک گروه یکپارچه از کارکنان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا افراد می توانند با توجه به این حمایتها به یک احساس آرامش برسند.
حمایت اجتماعی بر سه نوع است
۱-حمایت ملموس اعضای خانواده، دوستان و سایرین مثل پول قرض دادن و سایر
کمکهای مادی است.
۲-حمایت اطلاعاتی یا حمایت متمرکز بر مسئله است که با آگاهی دادن به شخص در چگونگی حل مشکل به او کمک می شود. در حمایت اطلاعاتی، شخص به واسطه ارتباط با دیگران و راهنمایی خواستن از آن ها اطلاعات بیشتری از رویدادهای استرس زا و چگونگی مقابله با آن کسب می کند.
۳-حمایت عاطفی (هیجانی ) است که با نشان دادن احساس صمیمت، همدلی و درک مشکل شخص، از فرد حمایت می شود( قلعه بندی،۱۳۸۵، ۳۴).
یکی دیگر از جنبه های مهم سازمان جو سازمانی است. که به صورت ویژگی قابل سنجش محیط کار تعریف می شود جو مستقیم یا غیر مستقیم توسط محیط کار ایجاد می شود و فرض می شود انگیزش و رفتار را تحت تاثیر قرار دهد. کارکنان سازمان که در یک محیط کاری با همکاران خود به صورت اجتماعی در تعامل هستند. تحت تاثیر جو سازمانی، همکاران و روابط بین آن ها قرار دارند.
پریتچارد و کاراسیک[۴۹](۱۹۷۳) معتقداند که جو سازمانی باید به دارای ویژگهای زیر باشد.
۱-باید مربوط به کیفیت محیط داخل سازمان باشد که این سازمان را از سایر سازمانها جدا کند.
۲-بیانگر نتایج حاصله از رفتار و سیاستهای اعضا، خصوصاًً آنهایی که در سطوح بالای سازمان قرار دارند، باشد.
۳-به وسیله اعضای سازمان درک می شود.
۴-خدمت به عنوان اساس تفسیر موقعیت است (ناسردین، ۲۰۰۶، ۱۲۰).
برخی از مدیران عالی، جوی را بر سازمان حاکم میکنند که ترس، وحشت، اضطراب و تنش از ویژگیهای آن است. آن ها افراد را وادار به انجام کار در یک دوره زمانی کوتاه نموده و یا کنترلهای بسیار شدید بر آن ها اعمال مینمایند و کسانی که نتواند پا به پای خواسته آن ها پیش بروند اخراج میشوند. آنان با این شیوه فشارهای غیر واقعی بر افراد وارد می آورند. یا ممکن است کارکنان در گروهایی طبقه بندی شوند. این طبقهها خطرات مخصوص به خود را دارند. زیرا با ایجاد طبقهها مجموعه خاصی از فرضیات یا پیش بینیها به وجود میآیند. به طور مثال: در افراد مسن تر احتمال تغییر کمتر است، «چینیها خرافاتی میباشند»، «مردان سیاه پوست خشن میباشند»، این ها نمونه های قالبی میباشند. میدانیم که نمونه های قالبی نادرست میباشند، ما نمیتوانیم این نمونه ها را به «همه» افراد تعمیم دهیم ، در این صورت روابط بین کارمندان تحت تاثیر این طبقه بندی قرار میگیرد(تدبیری و همکاران،۱۳۸۵).
ونگ ونگ[۵۰] در تحقیقی رابطه جو سازمانی و استرس را بررسی کردهاست. به عقیده این محقق اگر جو سازمانی به صورت محدودیت در اختیارات، همبستگی ضعیف بین همکاران، عدم حمایت از جانب سرپرستان و سطح بالای فشار کاری باشد، به عنوان یکی از عوامل استرس زا خواهد شد؛ در مقابل خود مختاری، همبستگی قوی بین همکاران، حمایت از جانب سرپرستان و سطح پایین فشار کاری از جمله ویژگیهای جو سازمانی مطلوب است که باعث کاهش استرس است (ناسردین، ۲۰۰۶، ۱۲۰).